حجت الاسلام‌والمسلمین طباطبایی‌پور؛

مسئله بداء به‌عنوان یکی از مباحث عقلی است که خاستگاه نقلی دارد

تاریخ انتشار:

بداء به معنای (ظهور پس از خفاء) و ابداء (اظهار پس از خفاء) است. همان گونه که بازگشت نسخ به تخصیص زمانی است و آنچه عرفاً نسخ نامیده می شود در حقیقت اعلام محدود بودن ظرف زمانی حکم پیشین است.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به‌همت دانشکده فلسفه نخستین پیش نشست علمی همایش بررسی مبانی و رویکردهای فلسفی امام خمینی (ره) با موضوع بررسی تطبیقی مسئله بداء در آرا و اندیشه های امام خمینی (ره) و برخی دیگر از حکما با رویکرد حکمت متعالیه با حضور و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی پور برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی پور در ابتدای نشست با اشاره به آیه ۳۹ سوره رعد گفت: خداوند در این آیه شریفه می‌فرماید:‌ «یَمحُوا الله ُمَایَشاءُ وَ یُثبِتُ وَعِندَهُ اُمُّ الکِتابِ». خدا هر چه را خواهد (از احکام یا حوادث عالم) محو؛ و هر چه را خواهد، اثبات می کند. و اصل کتاب ( آفرینش) مشیت اوست. بر اساس آیه ۳۹ سوره رعد، حوادث مختلف جهان دو مرحله دارد: یکی مرحله قطعیت که هیچ گونه دگرگونی در آن راه ندارد (که در آیه از آن تعبیر به امّ الکتاب شده است) و دیگری مرحله غیرقطعی یا مشروط که در این مرحله دگرگونی در آن راه دارد (که در آیه از آن تعبیر به مرحله محو و اثبات شده است). مسئله بداء، به عنوان یکی از مباحث عقلی است که خاستگاه نقلی دارد. پرسش اصلی این است که با توجه به امتناع تغیر در ذات و علم ذاتی الهی، حقیقت بداء و کیفیت وقوع محو و اثبات چگونه قابل تبیین است؟ و آیا اسناد بداء به خدا، حقیقی است یا مجازی؟ تلاش ما بر این است که این آموزه  بر اساس دیدگاههای صدرا و امام خمینی (ره) بررسی گردد.

وی موضوع سخنان خود را تبیین مسئله بداء در اندیشه های صدرالمتالهین و امام خمینی (ره) با رویکرد حکمت متعالیه خواند و گفت: محل نزاع در بداء را می‌توان اینگونه معرفی کرد که مخالفان بداءآن را به معنای لغوی گرفته اند و به همین جهت، انتساب آن را به خداوند محال می دانند. آنان چنین پنداشته اند که مقصود از بَداء درباره خداوند این است که برای حق تعالی نیز، همانند مخلوق رأی تازه ای غیر از آنچه پیش از بداء داشته، پیدا می شود.(ابن منظور نیز، در لسان العرب  به معنای پیدا شدن رأی جدید است، و به کسی که رأی نو پیدا می کند، «ذو ُبَدَواتٍ» می گویند). در حالی که موافقان بداء، تعریف اصطلاحی خاصی(برای خداوند مشیتی آشکار شد که بر مردم مخفی، و خلافِ پندار آنان است) را که مغایر با تعریف لغوی آن است، مدّ نظر قرار داده اند و این مفهوم، یعنی تأثیر عمل و رفتار پسندیده وناپسند، یا مؤمن و غیر مؤمن بودن شخص در تحوّل مشیّت الهی، امری است که نزد مخالفان بداء نیز مورد قبول واقع شده است؛ زیرا آنها نیز تأثیر دعا و صله رحم و صدقه و سایر اعمال نیک در رفع مقدرات و قضا و قدر الهی و تغییر آنها را می پذیرند.

حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی پور ادامه داد: بداء به معنای (ظهور پس از خفاء) و ابداء (اظهار پس از خفاء) است. همان گونه که بازگشت نسخ به تخصیص زمانی است و آنچه عرفاً نسخ نامیده می شود در حقیقت اعلام محدود بودن ظرف زمانی حکم پیشین است و از این رو گفته می شود: نسخ نسبت به خداوند بیان حکم است و نسبت به بندگان رفع حکم، بداء نیز نسبت به انسانها بداء و نسبت به خداوند ابداء است؛ خدای سبحان که علم شهودی به اشیاء از ازل تا ابد دارد و می داند در هر مقطع چه پدیده ای حادث خواهد شد و کدام پدیده رخت بر خواهد بست، نزد او بدائی مطرح نیست، بلکه ابداء یعنی اظهار پس از اخفاء است ولی نزد انسانها بداء و ظهور پس از خفاء خواهد بود. طرح بداء به همان معنای معهود بین مخلوقها، نسبت به علم فعلی خدا که در قلمرو امکان قرار دارد نه وجوب، محذور عقلی ندارد. هر گونه رخدادی اعم از نسخ و انساء و حوادث دیگر در قلمرو امکان است، نه وجوب و در محدوده اوصاف فعلی خداست، نه اوصاف ذاتی او.هر چه حادث می شود به مشیت و ارداده و قدر و قضای سابق الهی مسبوق است و هیچ پدیده ای بدون امور یاد شده حادث نخواهد شد. هر چه در عالم قدر حادث می شود به قضای سابق یعنی مخزن الهی مسبوق است. پس قدر مسبوق به قضای سابق، و مراد لاحق و اراده ملحوق و نسخ و انسان متاخر و مشیت متقدم همگی حادث حقیقی و ذاتی است.

وی در پایان در خصوص اقوال مسئله، دو دیدگاه صدرالمتالهین و امام خمینی (ره) را بررسی کرده و گفت: بحث بداء در یک تقسیم بندی می‌توان در چهار گروه و دسته قرار قرار داد: ۱.نص‌گرایی؛ ۲. عقل‌گرایی تأویلی؛ ۳. خرد‌گرایی فلسفی؛ ۴. رویکرد ترکیبی (عقل، نقل و شهود). فعلا درصد قول صدرا و امام خمینی (ره) هستیم که بیشتر گرایش به رویکرد ترکیبی دارند. در این بین ممکن است سئوال شود چه نیازی به تبیین این دو قول وجود دارد؟ جواب آن این است که صدرا شبهات واقوالی که تا زمان خودش ناتمام بود رادر آثار خویش بیان کرده و دیدگاه امام راحل را باید بااقوال مخالفین و کسانی که کلام آنهادر عصر کنونی ناتمام است تبیین شود چه این که استبعاد ندارد هر مساله ای را به لحاظ هر عصری ملاحظه کنیم.

الف) دیدگاه صدرالمتألهین  ایشان در بحث لغوی و معنای بداء، با استناد به بیان جوهری در الصحاح و فیروز آبادی در القاموس و صاحب كشاف در اساس البلاغه و ابن اثیر در النهایه، آن رااز ریشه «ب د و» ناقص و به معنای ظهور و انشای رأی می‌داند. وی تصریح می‌كند كه فعل بداء همیشه با لام جاره استعمال می‌شود، یعنی همیشه به صورت «بدا له » به كار می‌رود نه به صورت «بداه» (ملاصدرا، شرح اصول كافی ،ج۴، ص۱ ).صدرا در آثار خویش مخصوصاً اسفارج۲ص۱۱۷ شواهدالربوبیه ص۶۴ اشراق ثالث، مظاهرالهیه ص۶۵  شوارق ص۶۴و شرح اصول کافی ج۴ از ص ۱۷۱-۲۲۷- ج۳، ص ۱۷۷-۲۲۷به مساله بداء پرداخته است.

ب) دیدگاه امام خمینی (ره) ایشان در آثار خویش مخصوصاً در کشف الاسرار، طلب و اراده، و رساله الولایه، به آن تصریح نموده اند. ۱. بحث بداء در کتاب کشف الاسرار امام، ازص ۸۳ به بعد.بررسی حقیقت و دو معنا برای بداء ارائه داده اند. ۲).بحث بداء در تعلیقه فصوص و مصباح ص۱۱۹؛ در تعلیقه ای بر فص ابراهیمی، با نقل مطلبی از استاد خویش آیت الله شاه آبادی، دیدگاه خویش را با توضیح بیشتری آورده است.گر چه اصل مقصود و پیامدهای نظر ایشان هنوز نیاز به تبیین بیشتری دارد. حاصل سخن امام، ارجاع منشاء بداء به مرحله اعیان ثابته است، هر چند بر حسب مرتبه ظهور عینی پدیده ها، بدأ در ملکوت واقع می شود.  ۳). کتاب مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة که کتابی کم حجم و پر مایه است دو بحث بسیار دقیق و مشکل، که از اصعب مسائل حکمیه و عرفانیه محسوب‏‎ ‎‏می شود عنوان شده است. یکی از این دو مسئله، بحث بداء، و دیگری بحث قَدَر است. بحث بداء در مصباح الهدایه ص۳۱-۳۳ روایتی از باب بداء کافی می آورند و دیدگاه ویژه ای را اظهار کرده که شایسته دقت بسیار است. حضرت امام (ره) بداء را نشئت یافته از علم مکنون و مخزونی می داند که فقط خداوند از آن آگاه است و یا انبیایی که حکمت خداوند تعلق بر آگاهی آنان بر این نوع از علم گرفته است. ایشان به فیض کاشانی که منشاء بداء را از خلق ثانی دانسته ایراد گرفته است زیرا خلق ثانی از رتبه علم لدنی پایین تر و نازل تر است. دلیل فیض کاشانی از این نظر آن است که مبادا قول به بداء مستلزم جهل باشد.

350a1297
350a1297
350a1304
350a1315
350a1319-2
350a1326

مطالب مشابه