دکتر حمیدرضا شریعتمداری تاکید کرد؛

حسن عشرت، بهترین تبلیغِ دین و مذهب است

تاریخ انتشار:

منبع اصلی وحدت اسلامی قرآن کریم، فرموده‌های پیامبر اکرم (ص)، سیره و سنت آن حضرت است.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به همت معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه ادیان و مذاهب سومین جلسه وبینار «تقریب مذاهب: از نظر تا عمل» با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید رضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با موضوع «تقریب: فراتر از نگرش، به شرط تغییر در منش» برگزار شد.

دکتر شریعتمداری بیان کرد: منبع اصلی وحدت اسلامی قرآن کریم و فرموده‌های پیامبر اکرم (ص)، سیره و سنت آن حضرت است. پیامبر اکرم (ص) بر بسیاری از مسائل چشم بست تا وحدت اسلامی بهم‌ نخورد و به امیرالمومنین هم اینگونه توصیه کرد که اگر شرایط هموار بود و همراهی صورت گرفت برای گرفتن حق خودت اقدام کن وگرنه صبر و بردباری پیشه کن. ائمه ما نیز اصرار داشته اند که اگر هم تقابلی بین اسلام و مسلمین و شیعه و سنی شکل می ‌گیرد بین مدرسه امامت و مدرسه خلافت نباشد و تقابل با تفکر اموی و اشرافیت اموی و بی‌عدالتی آنها باشد. در دوران عباسی نیز امامان ما نیز همین مسیر را ادامه دادند و از امام حسن عسکری(ع) نقل شده است که مزار من امن و امانی برای هر دو طرف و برای طوائف اسلامی خواهد بود. تلاش‌های بسیاری در سال‌های متمادی برای تقریب مذاهب شکل گرفته است، گاهی موفقیت‌هایی داشته و گاهی نیز این کوشش‌ها به سامان نرسیده است. سوالی اینجا مطرح است که باید به آن بپردازیم.

ـ‌ چرا دیدگاه‌ها و حتی اقدامات تقریبی نتوانسته آنچنان که باید و شاید، به بهبود فضای بینامذهبی بینجامد؟

وی افزود: قبل از اینکه به این سوال پاسخی داده شود ما باید زیر ساخت‌هایی را در جامعه اسلامی ایجاد کنیم که من آن را روحیه تقریبی تعبیر می‌کنم. به رغم شواهدی که به سود تقریب است کسانی هستند که همچنان در نظر یا در عمل با تقریب مخالفت می کنند و کوچکترین شاهدی که به سوی واگرایی یا عدم تقریب پیدا می‌کنند به همان تمسک کرده و در برابر تقریبی‌ها می‌ایستند. این عمل ریشه در گرایش‌ها دارد. این گرایش‌ها نیز ریشه در تربیت ما در کودکی دارد. ما ناگزیریم برای اینکه تقریب را جدی کنیم، از آغاز فرزندان خودمان را به سمت همگرایی و زیست اجتماعی و حسن معاشرت سوق دهیم. ما باید اختلاف‌ها را مغتنم بشماریم و بدانیم که نمی‌شود این اختلاف‌ها را از بین برد اما می‌شود کاهش داد. این سنت الهی است که اختلاف وجود داشته باشد. نتیجتاً به نظر بنده، از مهم‌ترین عوامل واگرایی، نبودِ روحیه‌ی همگرایی است که حتما ریشه در تربیت فردی و اجتماعی دارد.

حتما مباحث نظری یا حتی عوامل سیاسی در این جهت، اثرگذارند، همچنین حتما عدم صداقت و عدم جدیت، در این جهت، اثرگذار بوده‌ است، اما شاید بیش از همه، نبودِ روحیه‌ی تقریبی، مؤثر بوده باشد. اگر روحیه‌ی تقریبی نباشد، همه‌ی آیات، روایات، دلائل عقلی، سیره‌ی ائمه و تجربه‌های بشریِ به‌سودِ تقریب و وحدت را یا جور دیگری می‌فهمد یا در عمل، نادیده می‌‌گیرد و گاه کوچک‌ترین شاهد بر ضد تقریب را بر همه‌ی آن دلائل و شواهد ترجیح می‌دهد؛ (البته درطول تاریخ، مقاطع درخشانی نیز داریم، مثل ایران و عراق(با مرکزیت ری و حله) از قرن ششم تا نهم).

دکتر شریعتمداری تاکید کرد: اگر ما بخواهیم تمام منابع اهل سنت را کنار بگذاریم بسیاری از موارد مهم را از دست خواهیم داد. به هر حال در احکام مختلف در مسائل اعتقادی مختلف روایاتی وجود دارد که قابل استفاده است و در مواضع عالمان شیعه نگاهی به آن سو دیده می‌شود. مگر می شود بدون التفات به آنها از میراث خودمان هم تصور درستی داشته باشیم؟ فاصله‌های امروزی که ایجاد شده در گذشته نبوده و اختلاط صورت می‌گرفته است. همه ائمه ما در قلب و کانون اهل سنت زندگی می‌کردند ما در شهر‌های اسلامی هیچ شهری را دورتر از تشیع مثل مدینه نمی‌شناسیم و مدینه در طول تاریخ هیچ‌گاه اکثریت شیعی پیدا نکرده است. حالا مکه هم به نوع دیگری با اینکه مرکزیت علمی خاصی در جهان اسلام نبوده است. اما مدینه مکتب فقهی و کلامی پرباری داشته است. به همین جهت ائمه ما اصرار داشته‌اند در مدینه باشند.

وی گفت: همیشه شیعیان می‌توانند به‌گونه‌ای تربیت شوند که به راحتی با دیگر مسلمانان اختلاط و معاشرت کنند. ما می‌توانیم برای تقریب به جای دعوت زبانی دعوت عملی را به جا آوریم. کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ؛ این یعنی ما عملاً پایبند به اخلاق باشیم. عملاً پایبند به ارزش‌های دینی و اسلامی باشیم. اساسا، انسان میل به واگرایی دارد. حب ذات، میل به هویت‌سازی و هویت‌گرایی (که گویا بدون غیریت‌سازی و مرزبندی با غیر، تحقق یا تبلور نمی‌یابد)، در این جهت، موثر است. اینکه انسان به سمت جامعه می‌رود، یا از روی اضطرار است یا از روی اختیار و استدلال، وگرنه،طبع و غریزه به این سمت سوق نمی‌دهد، زیرا همه‌ی عوامل به واگرایی فرامی‌خوانند. امروزه هم روانشناسی، هم فلسفه به این دیدگاه، مایل شده‌اند که انسان مدنی‌بالطبع نیست و گرایش طبعی یا فطری به اجتماع ندارد.

از دیگرسو، اضطرار حد و محدودیت دارد. استدلال هم نمی‌تواند انسان را تابعِ خود کند. به‌نظر می‌رسد که ما باید به سمت ایجاد روحیه‌ی تقریب، آن هم از راه تربیت برویم؛ اگر این تربیت و تعلیم اتفاق نیفتد، نه فقط در مناسبات بینادینی و بینامذهبی، بلکه در همه‌ی عرصه‌ها ازجمله، سیاست و معاشرت اجتماعی هم، انسان همگرایی را برنمی‌تابد؛ برای تربیت دینیِ معطوف به همگرایی، مراجعه به کتاب العشره‌ی وسائل‌الشيعة و کافی، راهگشا خواهند بود، همچنان‌که سازوکارهای فراوانی هم در روانشناسی اجتماعی و در علوم تربیتی مقبول افتاده‌اند. حسن عشرت، خودش بهترین تبلیغِ دین و مذهب هم است. بنده خودم گاهی پیش آمده که به مرکز خیریه‌ای در مراکز سنی نشین هزینه‌هایی داده‌ام که گوسفندانی را قربانی کنند و در میان نیازمندان اهل سنت پخش کنند و بگویند که این یک هدیه‌ای است از طرف یک روحانی شیعی؛ یا آن خانم دکتر سلماسی که می‌رود در یک منطقه سنی نشین شهر خود یک مرکز آموزشی درست می‌کند که این کار در آن مناطق جزو اقدامات تقریبی بسیار مفید و سودمند است، ولی ما نباید به این‌ها اکتفا کنیم.

وی در پایان افزود: تاکید می‌کنم که ما در کنار بحث‌های نظریه تقریبی و در کنار اقدامات عملی تقریبی، بر روی رفتار فرزندان و جوانان‌مان تمرکز کنیم تا همگام و همراه باشند و بیاموزند که چگونه با اختلاف‌ها کنار بیایند. ثمره این کارها را در شیعه و سنی نخواهیم دید. ثمره این را روابط بین قومیت‌های مختلف خواهیم دید.

مطالب مشابه