طالبان و مهندسی پیام در رسانه

تاریخ انتشار:

طالبان به ترکیب آلیاژگونه قدرت و تکنولوژی معتقد است و با مهندسی پیام، نظارت بر اطلاعات جمعی را بن‌مایه اصلی و اساسی در دوام و حفظ قدرت خود می‌داند.

به گزارش دانشکده رسانه و ارتباطات؛ محمدجواد احمدی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه در یادداشتی با موضوع طالبان و مهندسی پیام در رسانه، نوشت: واقعیت این است که در عصر فعلی داشتن اطلاعات قدرت محسوب می‌شود، اما کنترل و نظارت بر اطلاعات در جهت خاص و از طرف گروهی خاصی نوعی حکمرانی است.

رسانه‌ها امروز چهارچرخ آزادی بیان را شکل داده‌اند و این پارادایم بر تمام عرصه‌های زندگی بشر رخنه کرده‌است. اکنون قدرت پیام را در عصر تحول و انفجار اطلاعات در سراسر جهان نمی‌توان نادیده گرفت؛ به‌ویژه این که بر اساس پارادایم سوم رسانه، یعنی اینترنت، هر فرد برای تبادل اطلاعات به عنوان یک رسانه عمل می‌کند.

مهندسی پیام چیست؟

یعنی پیام مطابق زبان، قالب و ابزار مناسب خود، ساخته و ارائه شود و معمولا این قاعده از سوی سازمان‌های رسانه‌ای کشورها بر اساس مصالح و منافع ملی‌شان صورت می‌گیرد.

پیام همان چیزی است که فرستنده تمام مقاصد خود را در آن قرار می‌دهد و رمزگذاری می‌نماید و توسط کانال ارتباطی به گیرنده منتقل و رمزگشایی حاصل می‌شود.

رمزگشایی همان فرآیند فهم معنا است. در واقع پیام بیانگر واقعیت اجتماعی است و هر پیام، تصویری را از یک جهان ارائه می‌دهد. پیام می‌تواند دارای اهداف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تجاری، تاریخی و غیره باشد از سویی منبع پیام یعنی فرستنده در پی اقناع مخاطبان است تا آنان را تحت سلطه و انقیاد خود درآورد.

در مهندسی پیام، به‌صورت سیستماتیک و هدفمند طراحی پیام انجام می‌شود تا در فضای ذهنی مخاطب رخنه کرده و اقناع حاصل شود.

مهندسین پیام در هنگام تولید پیام و انتشار آن به نوع پیام و ویژگی‌های مخاطبان دقت می‌کنند تا بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشند.

گاهی با توجه به شرایط، مهندسین پیام یا همان فرستندگان، چنان ماهرانه و هنرمندانه پیام را تولید و منتقل می‌کنند که مخاطب متوجه فرایند انتقال پیام مورد نظر فرستنده نمی‌شود و اینجاست که اقناع رخ می‌دهد و فرد ناخودآگاه به رفتاری مطابق با خواسته منبع پیام دست می‌زند.

در کشور افغانستان، طالبان با اعمال زور، دولت افغانستان را در دست گرفتند، هر چند در تاسیس حکومت خود با بحران مشروعیت ملی و بین المللی مواجه شدند.

رویکرد طالبان اما با دیدگاه‌های افغانستان‌نشینان همخوانی نداشت و این امر سبب شد که چهره جبر و خشونت‌بار طالبان هر روز توسط کانال ارتباطی رسانه به نمایش گذاشته شود.

رسانه‌ها سیاستگذاری طالبان را در قبال جامعه افغانستان بازتاب می‌دادند و افکار عمومی ضد طالبانی هر روز در راستای سیاستگذاری غلط طالبانی شکل می‌گرفت.

واقعیت این‌است که رسانه‌ها تامین کننده خوراک جهت‌دهی افکار عمومی هستند؛ بدیهی است اگر افکار عمومی، یکدست و یکپارچه شکل بگیرد می‌تواند یک جریان اجتماعی را با موفقیت و یا شکست مواجه کند.

طالبان قدرت نامرئی افکار عمومی را به‌درستی درک کردند و این امر باعث شد به محدودیت آزادی رسانه‌ها فکر کنند و دست به سیاست سانسور و نظارت بر محتوای رسانه‌ای بزنند.

هرچند طالبان فهم و تسلط علمی بر محتوای رسانه و دانش تولید محتوای رسانه‌ای را نداشته ولی ماهیت رسانه را در به چالش کشیدن حکومتداری خوب درک کرده و به ترکیب آلیاژگونه قدرت و تکنولوژی معتقد است؛ در واقع نظارت بر اطلاعات جمعی را بن‌مایه اصلی و اساسی در دوام و حفظ قدرت خود می‌داند.

تفکر بنیادگرایی طالبان با تفکر امروزی مردم افغانستان هیچگونه همپوشانی ندارد، چرا که آزادی دوره بیست‌ساله جمهوریت باعث به‌روزرسانی افکار افغانستانی‌ها از جهان مدرن شده است، خصوصا رشد ذهنی نسل جدید افغانستان با رسانه، گرهی ناگسستی خورده است.

حقیقت امر این است که افغانستان مدرنیته، هیچگاه تفکرات بدوی و بنیادگرایی افراطی را قابل هضم و پاسخگوی نیازهای امروزی خویش نمی‌پندارد.

اجرا و پیاده‌سازی قدرت در جامعه از جانب طالبان با زور و اجبار است که به آن قدرت سخت گفته می‌شود. پر واضح است قدرت سخت، امروزه در جامعه‌ای که نسل جدید آن در بستر رسانه و اینترنت رشده کرده است؛ جوابگو نیست بکله تنفر و انزجار اجتماعی را نسبت به حاکمیت بیشتر می‌کند.

هر چند تا حدودی سیاستگذاران طالبانی متوجه فشار افکار ملی و جهانی است از سویی قدرت رسانه و تبادل پیام‌ها را میان مخاطبان موافق و مخالف یک امر جدی برای استحکام دولت نوپای خویش می‌داند و تلاش دارد محتوای پیام را تحت نظارت و کنترل خود داشته باشد.

بر اساس گزارش‌ها، سران طالبان برای تصمیم‌گیری‌های مهم حکومتی با حضور رهبر شان، در جلسات شورای قندهار حضور می‌یابند؛ لذا خط مشی‌هایی که در شورای قندهار به تصویب می‌رسد اکثرا محدود کننده است.

فرمان‌های خلاف منافع و مصالح مردم تحت عنوان قواعد دینی مبارزه با بیگانگان و غیره صادر می‌شود که از جمله آن، اعمال محدویت بر رسانه‌ها و نظارت بر محتوای آن همواره موضوع مهم شورای قندهار بوده است.

چندین بار اظهار داشتند که رسانه‌ها باید قبل از نشر اخبار روزانه خویش آن‌را به تایید مقام مسئول رسانه طالبان برسانند و این موضوع نشان دهنده نگرانی جدی طالبان در آزادی پیام رسانه‌ای است چرا که نحوه عملکرد آن‌ها را برای مردم و جامعه جهانی به نمایش می‌گذارد.

طالبان به مهندسی پیام دست زده‌اند تا آنچه می‌خواهند و می‌گویند به نشر برسد تا بگویند دیدگاه، نظرات و رفتار نظام ما برای هدایت افکار جامعه مفید و مطلوب و غیر آن کفر است. این گونه قالب برای محتوای پیام ساخته‌اند تا با استفاده از رسانه بر ذهن، روح و جان مخاطبان نفوذ کنند تا در جهت مشروعیت و مقبولبت دولت خویش گام بردارند.

مطالب مشابه