به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ محمد صادق ربانی مهر دین پژوه و دانشجوی دکتری ادیان و عرفان گرایش تصوف در جهان معاصری در یادداشتی «به بررسی روایات و سخن امامان شیعه علیهم السلام در متون زهد، با توجه به کتاب الزهد خطیب بغدادی (463 متوفی)» پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
در باب نقش و جایگاه ائمه اطهار علیهم السلام در کتب و نوشتههای زهد مورخین، ما را بر آن میدارد که ناخودآگاه گذری بر متون اولیه و کهن در باب جریان زهد و زندگی زاهدانه داشته باشیم، همانند کتاب الزهد خطیب بغدادی و امثالهم، به باور محققین و گواه تاریخ، زهد، و کارکرد زندگی فردی و اجتماعی آن از روزهای نخستین ظهور اسلام با حیات دینی و اجتماعی مسلمانان پیوند نزدیک و جدی داشته است، به طوری که در سدهی نخستین هجری و اوائل قرن دوم دوره ظهور و بروز زهدگرایی صرف و بی چون چرا هستیم، ویژگی مهم آن را میتوان به پشت پا زدن به دنیا به دلیل بیارزشی آن به سبب ترس و خوف از عذاب آخرت و تا حدودی میل به بهشت و نعمتهای آن و یا دوری از مناسبات اجتماعی و سیاسی دانست. در باب تقابل و تفاوت با جریان تصوف و صوفیه در باب زهد و زندگی زاهدانه باید به این نکته اشاره نمود که ظهور اجتماعی تصوف در قرن نخست هجری به صورت زهدی بود که سرمنشا و نقطه آغازین آن را باید در حیات و سیرهی نبوی و اصحاب خاص آن حضرت به ویژه امیرالمومنین علیبنابیطالب (ع) و اصحاب صفه، جست و جو کرد. همچنین درباب تعریف تصوف که منبعث از آموزههای راستین اسلامی دارد باید گفت، تصوف یا همان عرفان اسلامی، در معنای معرفت کشفی و شهودی و علم حضوری به حق تعالی و اتصاف به صفات خداوند، تخلق به اخلاق الهی و نیل به مقام قرب و فنا و بقا، ریشه در کتاب و سنت، یعنی آیات الهی و سیره نبوی دارد. در نتیجه میتوان بیان نمود، تصوف حقیقت و باطن اسلام است که در بستر آن دین شکل گرفت و در گذر تاریخ، همچون دیگر معارف اسلامی بالید و به دنبال فتوحات اسلامی و تحولات اجتماعی نقش بازی کرده است. این تفاوت در کارکرد و نگاه به مسئله زهد و زندگی زاهدانه خود نشان از تعاریف متفاوت با توجه به نظام الهیاتی خاص مخصوصا از جانب اهل تصوف به مفهوم کنش صوفیانه یا عارفانه در باب مفهوم زهد است. ابوبکر احمد بن علی بن ثابت الخطیب البغدادی، درباره او عنوان داشتهاند که، محدث، فقیه و مورخ بغداد بوده است، خطیب بغدای در اصول اشعری و در فروع شافعی است، او در باب زهد نوشتهای پردامنه و گستردهای داشته که مشهور است به کتاب «الزهد و الرقائق»، که گزیدهای از آن به دست محققین رسیده است، و آنچه از پراکنده روایات به دست آمده محتوای کتاب اصلی در باب زهد پیامبر اسلام، اصحاب و تابعین میباشد، که خود دلیلی است به عنوان سیر تاریخی و پدیداری سرآغاز جریان صوفیه و در قرون بعدی با عنوان نهاد تصوف، مطرح میشود. به طوری که در گزیده حاضر از کتاب غلبه اصلی با جریان تصوف است. منبع اصلی خطیب بغدادی در تالیف کتاب، مطالبی است که از شیوخ خود دریافت نموده است، از جمله میتوان به: ابن بشران، ابن ابی فوارس، ابن شاذان، ابن رزقویه، ابوالقاسم لالکایی و عبدالرحمان بن عبیدالله حربی نام برد. از شاخصههای مهم فردی و علمی خطیب، نگاه او به مفاهیم اخلاقی در قالب زهد میباشد، درواقع، برخلاف باور بسیاری از اصحاب حدیث که برای ثبت گزارههای اخلاقی با معنی و مفهوم سنتی آن که نشات گرفته از سنن، تفسیر و تبیین میکنند، خطیب متمایل به جریانی است که متاثر از باور و اندیشه متقدم همانند سفیان ثوری است، یعنی رویکردی حدیثی با گرایش صوفیانه (همانند داستان دعای سری سقطی نسبت به جناب جنید بغدادی، که فرمود: خداوند تو را محدثی صوفی کند نه صوفی محدث). تصریح منابع تاریخی، از ارادت و علاقه او به صوفیه، همانند گزارش ابن عساکر؛ خطیب آرزو داشت پس از در گذشت، در کنار قبر بشر حافی، صوفی مشهور بغداد، به خاک سپرده شود، شایان توجه است.
باری؛ در این کتاب بیش از 100 عنوان از حکایات زاهدانه و صوفیانه نقل شده است، که غلبه با متصوفه قرون اول و دوم، همانند رابعه عدویه، فضیل عیاض، معروف کرخی، حاتم اصم، ذوالنون مصری، ابراهیم ادهم، ابوسلیمان دارانی، یحیی معاذ رازی، سری سقطی، سهل تستری، جنید بغدادی، شبلی، ابوعبدالله رودباری و ابوبکر دقاق و ابوالحسن حصری، رضوان الله علیهم میباشد، کتاب بر خلاف برخی از کتب و نوشتههای قرون اولیه، به طور کامل دایر مدار جریان تصوف و بزرگان این طایفه نگاشته شده است. به طور مثال گفتاری از ابوعثمان مغربی و جنید و شبلی وجود دارد در باب تعریف و حقیقت تصوف. این در حالی میباشد که در نوشتههای گذشته درباره زهد از واژه تصوف کمتر استفاده شده است، به طوری که خواننده اگر مطلع از احوال نویسنده به عنوان یک محدث و مورخ نباشد، قطعا میپندارد که محصول اندیشه یک صوفی متعلق به قرون اولیه است. به طور کلی در این اثر در دو جا از امامان علیهم السلام سخن به میان آمده است. روایتی است از جناب اصبغ بن نباته مجاشعی، که خود از یاران و اصحاب خاص امیرالمومنین علی(ع) است که حکایت میکند؛ روزی امام حسن بن علی بیمار بود و ما به همراه علی بن ابی طالب(ع) به عیادتش رفتیم، پس از احوال پرسی، امام حسن بن علی (ع) فرمودند؛ مرا بنشانید، امیرالمومنین او را به سینه مبارکشان تکیه دادند و حسن بن علی (ع) روایتی از رسول مکرم اسلام (ص) نقل نمودند در باب فضیلت قناعت و انجام فرائض. همچنین در جای دیگر از کتاب روایتی از امام علی بن حسین (ع) نقل شده است که دربارهی صفت زاهد در دنیا پرسیدند. فرمود: زاهد در دنیا کسی است که به کمتر از قوتش بسنده کند و برای روز مرگ آماده باشد و از زندگی در این دنیا خسته شده باشد. در کتاب هیچ گفتاری از خلفا نقل نشده است.