به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به همت گروه فرق تشیع دانشکده تاریخ دانشگاه ادیان و مذاهب نشست تخصصی «وضعیت علویان سوریه؛ گذشته و امروز» برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب «موسس دانشگاه ادیان و مذاهب» ضمن بررسی موضوع «علویان سوریه با تاکید بر جریان ارتش، امن و حزب بعث» بیان کرد: با سفرهای متعددی که به سوریه داشتهام و ارتباط مستقیم با علویان سوریه مشخص بود که علویان سوریه تمایل بسیاری داشتند تا شیعه اثناعشری شوند اما سه گروه ارتش، امن و حزب بعث مانع جدی پیوستن و ارتباطگیری شیعیان با علویان و شیعه شدن آنها شدند. این ممانعت تا جایی بود که حتی مجوز ساخت یک مرکز آموزشی شیعی نیز به ما در سوریه داده نشد.
موسس دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: سه گروه ارتش، امن و حزب بعث مخالف حجاب و انجام فرائض دینی بودند و آزادیهایی همچون خوردن شراب و ترک محرمات را در دستور کارشان قرار داده بودند. خانواده بشار و حافظ اسد تمایل داشتند که خودشان را جعفری بنامند، اما این سه گروه در مقابلشان مقاومت میکردند. همچنان که مستحضرید حتی نماز میت حافظ اسد، همسرش، مادرش و حتی پسرش را به رسم شیعی اقامه کردند منتها پشت درهای بسته. ظاهرشان سنی بود اما در باطن نماز میت شیعی برای آنها خوانده شد.
وی ضمن بیان تاریخ شکل گیری علویان سوریه در کشور سوریه بیان کرد: حزب بعث چه در عراق و چه در سوریه ناشی از یک ناسیونالیسم عربی بود. جمال عبدالناصر خود طلایهدار جنبش ناسیونالیسم عربی بود. اگر دقت کرده باشید پرچمهای چند کشور عربی هم با هم مشابه است که نشاندهنده اتحاد جماهیر عربی است. این پرچمها نشانگر ناسیونالیسم عربی و سوسیالیسم و آزادی و این سه شعار فریبنده بود و به همین جهت هم در دو کشور عراق و سوریه حزب بعث بنیانگذاری شد.
موسس دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن بیان ضعف جمال عبدالناصر در مقابل کشورهای سوسیالیستی ادامه داد: بعد از ضعف جمال عبدالناصر و با این پیش زمینه، حزب بعث در عراق و در سوریه با تکیه بر قومیت علوی تشکیل شد. اما همین هم باقی نماند و ما شاهد شکست حزب بعث در عراق و اکنون در سوریه هستیم. فرماندهان ارتش سوریه هیچ ارتباط عاطفی و محبتی بین خود و مستشاران و بسیجیان ایجاد نکردند و این بلایی که بر سر مردم سوریه آمد از انسجام و اتحاد این سه جریان بود که نتواستند از منافع خود و ملتشان و حتی علویان دفاع کنند.
حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب در پایان افزود: التزام ارتش سوریه به اعتقادات اسلامی بسیار ضعیف بود و این را میتوان از خاطراتی که از دوستان ما و همرزمان حاج قاسم سلیمانی و دیگرانی که آنجا بودند و از آنها بهجا مانده مشاهده کرد. چراغی را که امام خمینی (ره) و علامه عزیز سید حسن نصرالله در لبنان روشن کردند و آن را محفوظ نگه داشتند نمیتوان در سوریه دید. باید اذعان داشت که سلب اجازه از علویها و تشیع اثناعشری در امور معنوی و همچنین عدم التزام جریان ارتش، امن و حزب بعث به اعتقادات اسلامی از مهمترین دلایل شکست آنها در این برهه بوده است.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین دکتر جواد لطفی، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: دانشگاه ادیان و مذاهب ظرفیت بالایی جهت مطالعات اینگونه موضوعات دارد و برگزاری چنین نشستهای علمی و تخصصی میتواند تحت مطالعات ویژه قرار بگیرد.
وی در خصوص شکلگیری علویان در سوریه تشریح کرد: علویان سوریه ابتدا با نام نُمیری بودند و بعد نصیری خطاب شدند و در نهایت علویان نام گرفتند. نصریان بخشی از تاریخ تشیع بوده و هستند و بخشی از بدنه تشیع ما نیز با آنها بودهاند و نمیتوانیم آنها را از تاریخ تشیع جدا کنیم.
رئیس دانشکده شیعه شناسی گفت: علویان از قرن سوم حضور فعال داشته و مقدم بر اهل حق ایران و مقدم بر علویان ترکیه هستند. بزرگان نصیری از قرن سوم از خود محمد بن حسین نمیری گرفته تا دیگران در قرن پنجم در پایه گذاری و در ساختارمندی و در تثبیت عقاید علویان نقش جدی داشتهاند.
وی گفت: علویان در دوران حکومتهای شیعی یک فضای نسبتا آرامی داشتند و توانستند اعتقاداتشان را پایهگذاری و ساختارمند کنند. ابو سعید سرور بن قاسم طبرانی معروف به مَيْمون (۳۵۸ ـ ۴۲۶ ه) توانست در قرن پنجم عقاید علویه را ساختارمند و تثبیت کند و به نظر میآید که یک فضای آرامی برای اینها در منطقه شام در آن زمان مهیا بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: در دوره عثمانی فشارها بر علویان افزایش یافته و خصوصاً در زمان سلطان سلیم مجموعه کشتارهایی رخ میدهد که به منزوی شدن علویان میانجامد. گزارشهایی بیان کردهاند علویان در این دوران توان ارتباطگیری با دیگر مراکز را نداشتند و در گزارش دیگری آمده است که ۴۰ هزار نفر علوی در این دوره کشته شدهاند و تنها در یک جلسه ۹ هزار نفر از مشایخ و بزرگان و پیروان علوی به قتل رسیدهاند. البته باید گفت این فضا بعد از دوره عثمانی متفاوت میشود.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر جواد لطفی در پایان افزود: با سیطره فرانسه بر سوریه فعلی، فضا برای علویان بسیار متفاوت شده و علویان وارد ساختار تشکیلاتی سوریه شدند. علویان آرام آرام وارد بدنه حکومت شده و وارد عرصه سیاست شدند و با روی کار آمدن حافظ اسد از بدنه ارتش، در سال ۱۹۷۱، در واقع حکومت به دست علویان افتاد.
حجت الاسلام والمسلمین شیخ درویش «از علمای کشور سوریه» سومین سخنران این نشست به موضوع «وضعیت شناسی علویان سوریه بعد از سقوط بشار اسد» پرداخته و گفت: شهرهایی همچون لاذقیه، حلب و طرطوس مناطق زیستی علویان محسوب میشود و تراکم جمعیتیشان در این مناطق کشور سوریه بیشتر است.
وی گفت: فشارهایی که در سالیان متمادی به علویان وارد شده است این قشر از مردم را وادار کرده تا در مناطق صعب العبور و کوهستانی زیست بوم خود را تشکیل دهند. همچنین پیوندهای علویان با شیعیان و جعفریه و همچنین حضور عثمانیها در این منطقه از دلایل حضور علویان در این زیست بومهای صعبالعبور است.
وی ادامه داد: بعد از اشغال سوریه توسط فرانسه حافظ اسد موفق به تشکیل دولت در این کشور میشود و علویان جایگاه خاصی در این کشور پیدا میکنند. عمده معاونان وزیران و بخش اداری از سوی اداره امنیت از بین این اشخاص انتخاب میشود و عملاً اینها بودند که کشور را اداره میکردند.
وی تشریح کرد: نصیریه مقدمه خود را حضرت علی (ع) میداند اما از نظر تاریخی این مقدمه به دوره امام هادی (ع) باز میگردد. امامیه به نواب اربعه مراجعه کردهاند و مومنان معتقد به بابهای ائمه شدند که این دیدگاه در نصریه نیز تاثیرگذار بوده است.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ درویش بیان کرد: علویان بیشتر حقیقت اهل بیت (علیهمالسلام) را درک و دنبال میکنند و یک نوع شخصیت گرایی نیز در میان آنان دیده میشود. محمد نصیر، در این زمینه بسیار تاثیرگذار بوده است و بعد از آن محمدبن جندب و مسلم بن حمدان از شخصیتهای معروفی هستند که تاریخ علویان را شکل دادهاند.
وی ادامه داد: علویان در ادامه در شهر لاذقیه مرکزی را تاسیس میکنند و یک دوره تاریخی را طی میکنند و سپس فرانسه وارد آن منطقه میشود و با مطرح شدن تقسیم شدن سوریه به دولتهای کوچک برخی از علویان از دولت جدا شده و بر وحدت و استقلال تاکید میکنند.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ درویش در پایان افزود: در مدت ۵۰ سالی که علویان حکومت را در اختیار داشتند توانستند تسلط خوبی بهدست بیاورند اما مسائلی در مناطق مختلف خصوصا شهر حما اتفاق افتاد که سوریه را دچار چنددستگی کرد و بعد از این جریانات نگاه مردم و به خصوص اهل سنت به حاکمیت تغییر کرد و باعث تفرقه و جدایی در این کشور شد.
چهارمین سخنران این نشست دکتر عمیدرضا اکبری «پژوهشگر حوزهی مطالعات نصیریه» در ابتدا ضمن بیان نقش پیشینه علویان در هویت امروز ایشان بیان کرد: همانطور که میدانید عَلَویه یا نُصَیریه یکی از فرقههای مذهب شیعه است که بزرگترین اقلیت دینی را در سوریه تشکیل میدهند. سکونتگاه اصلی علویها در غرب سوریه است و هماکنون علویها بیشتر در سواحل سوریه و استان ختای در ترکیه متمرکز هستند. بهطور تقریبی سیزده درصد جمعیت سوریه علوی هستند.
وی همچنین در ادامه به بیان اهمیت موضوع پرداخته و افزود: حمدانیان در اواخر قرن سوم هجری قمری و تمام قرن چهارم هجری قمری با مرکزیت موصل و در ادامه حلب در شام حکومت کردند. حمدانیان دولتی شیعی و امامی مذهب بودند که نقش مهمی در نشر تشیع در شام داشتند. رویکرد شیعی سیف الدوله حمدانی فضای مناسبی را برای گسترش نصیریه در شام ایجاد کرد. بر اساس برخی از گزارشها سیف الدوله برای علویان در دستگاه حاکمیت جایگاه ویژهای قرار داده بود.
این پژوهشگر حوزه مطالعات نصیریه در ادامه به موضوعاتی همچون مفهوم نصیری و علوی، اختلاف دربارۀ تأثیرات پیشینه به خصوص منکران «نبود پیشینۀ نصیری برای علویان یا انقطاع از آن» و موافقان «پذیرش تأثیر پیشینۀ نصیری بر جامعۀ علوی و همچنین رویکرد جدایی عقیدتی نصیریه و علویه» پرداخت و بیان کرد: بیشتر آثار سوری و ایرانی دربارۀ علویان و همچنین کتب آموزشی فرق اسلامی همچون کتاب الملل والنحل، فرق اسلامی به بیان این تفاوتها پرداخته است.
وی همچنین در بیان ویژگیهای آثار نصیریه گفت: این آثار شامل گزینههایی همچون غلو کاملاً صریح (الوهیت، تناسخ، نمونه در عاشورا و غدیر)، اصالت نسبی و امتداد در قرون، تأکید بر تقیه، و وجود زمینه برای پیوند نصیری ـ علوی میباشد.
دکتر عمیدرضا اکبری در جمعبندی سخنان خود به موضوعاتی همچون تحقیقات و گفتوگو با مستبصران و نسبت نصیریان و مستبصران، نسبت علوی و نصیری، تأثیر مواضع علمای امامی و نگرش سیاسی به ایران پرداخت و افزود: عالمان برجسته علوی به وجوب التزام به تکالیف دینی تصریح و تأکید کردهاند. آنان به معانی و حقایق باطنی در برابر احکام و معارف ظاهری اعتقاد دارند، و تأکید کردهاند که پیرو مذهب علوی، باید به تکالیف دینی ملتزم باشد و آنها را همان گونه که در شرع بیان شده انجام دهد.