به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از ایکنا؛عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: اگر بخش دولتی صرفاً جنبه هدایتگری و تسهیلگری در پژوهشهای قرآنی داشته باشد، بسیار بهتر از آن است که بودجهای تخصیص داده شود و به خوبی مصرف نشود، چراکه گاهی فرایندها سالم نیستند و افراد حرفهای بلدند که چگونه بودجهها را ببلعند یا به تعبیری حیف و میل کنند.
فعالیتهای پژوهشی در حوزه دینی و قرآنی بخشی از فعالیتهای دانشگاههای کشور را تشکیل میدهند، اما به گفته صاحبنظران این پژوهشها عمدتاً نتوانستهاند نیازهای جامعه را برطرف کنند و بخشی از بودجههایی که برای این بخش در نظر گرفته شده است حیف و میل میشود. برای بررسی بیشتر این موضوع با حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ وضعیت اقبال به پژوهشهای دینی و قرآنی را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما این پژوهشها تا چه اندازه نیازهای جامعه را برطرف کردهاند؟
اقبال به قرآن و مطالعات قرآنی بعد از انقلاب اسلامی بسیار زیاد شده و این یکی از مهمترین برکات فرهنگی و مذهبی انقلاب است؛ گرچه هجمهها و فشارها روی قرآن و اصالت و جنبههای دلالی آن چنان زیاد است که ما همپای آنها مطالعاتمان را پیش نمیبریم، چراکه کارهای تکراری، ترجمههای مکرر از قرآن و تفسیرهای تکراری صورت میگیرد؛ رسالهها و پایاننامههای دانشگاهها و مراکز حوزوی هم عمدتاً تکراری هستند و دانشجو دغدغه فکری و علمی خاصی ندارد و موضوعی را انتخاب میکند و اساتید هم نمیتوانند به خوبی دانشجویان و محققان را دغدغهمند کنند.
همچنین، دانشگاهها در پروراندن یک موضوع یا طرح تحقیق به خوبی قدم برنمیدارند. به همین دلیل موضوعاتی که درباره آنها تحقیق میشود، کاربرد خاصی برای حل مشکلات روز جامعه و نیز اهمیت علمی برای حل دغدغهها و نگرانیهای قرآنی ندارند. علاوه بر این، بودجههایی هم که تخصیص داده میشود باید فرایندها را کنترل و تسهیل کند، چراکه بودجهریزی در این بخش همانند جاهای دیگر صورت میگیرد. البته این مشکل مختص پژوهشهای قرآنی نیست، بلکه مواردی همانند چاپ قرآن را هم شامل میشود. بنابراین باید دغدغه محققان را افزایش دهیم و بودجه هم به درستی هزینه شود.
ایکنا ـ نهادهای دولتی و رسمی باید چه جایگاهی در پژوهشهای قرآنی داشته باشند؟
البته کارهای قرآنی خوبی هم که در کشورمان یا سایر کشورها صورت میگیرد آنقدر متکی به جاهای رسمی و دولتی نیست و ورود نهادهای دولتی و نیز تصمیمسازان و تصمیمگیران دولتی در این عرصههای مقدس جای بازبینی و بررسی دارد تا مشخص شود که چقدر سودمند است. به هر حال آثار علمی، دینی و فکری باید از درون انسانها بجوشند. به طور سنتی سازوکارهایی وجود داشته است و میتوان سازوکارهایی را طراحی کرد که این دغدغهها و علایق به منابع مالی، که در بخشهای غیردولتی وجود دارند، وصل شوند، چون افرادی برای برخی از مسائلِ شعائری سرمایهگذاری میکنند، لذا میتوان سرمایه آنها را به سمت امور قرآنی سوق داد.
برای مثال زکی یمانی که مدتی وزیر نفت عربستان سعودی بود، بودجهای را به پژوهشها اختصاص داد که به خوبی هم به ثمر نشست. لذا اگر بخش دولتی صرفاً جنبه هدایتگری و تسهیلگری داشته باشد، خیلی بهتر از آن است که بودجهای به آن تخصیص داده شود و به خوبی مصرف نشود، چراکه گاه فرایندها سالم نیستند و افراد حرفهای میدانند که چگونه بودجهها را حیف و میل کنند. این حیف و میلها عمدتاً در بخشهای غیردولتی است. البته بخشهای غیردولتی هم کاملاً سالم و بیپیرایه نیستند، اما در آنجا پای بیتالمال در میان نیست و باید گزارش بودجههای مصرفشده ارائه شود. پس باید در بخش کلان سیاستگذاران این نکات را مد نظر داشته باشند.
ایکنا ـ گفتید که باید دانشجویان و پژوهشگران برای انجام پژوهشهای قرآنی دغدغه داشته باشند. این دغدغه چگونه حاصل میشود و چه کسی باید این کار را انجام دهد؟
یک نهاد دانشگاهی، حوزوی یا فرهنگی از ابتدا براساس دغدغهها شکل میگیرد نه اینکه قرار باشد سر عدهای گرم شده یا آمار دانشجویان یا دانشگاههای یک شهر بالا برود. برای مثال مسجد از ابتدا بر اساس اهداف مقدس دینی شکل میگیرد. لذا دانشگاه هم باید اهدافی را دنبال کند، اما متأسفانه چنین مسائلی به خوبی لحاظ نمیشود و صلاحیتهای علمی و تعلق خاطر آنها به این حوزه مد نظر قرار نمیگیرد. بخش زیادی از اعضای هیئت علمی همانند کارمندند، در حالی که باید در کادر علمی دغدغه وجود داشته باشد، اما بخش زیادی از آن صوری است.
فرهنگ کشور دغدغه را منتقل میکند، اما ایجاد دغدغه در محیطهای علمی در درجه اول برعهده استادان و سپس کارگزاران اداری و آموزشی است. کارگزاران باید دغدغهمند باشند و فرصت برای آنها فراهم باشد که به دغدغهها برسند نه اینکه سرگرم تدریس انبوهی از دروس یا تألیف غیرهدفمند و نظارت بر رسالهها و مقالهها، آن هم به صورت کارمندی، باشند. دغدغهمندی میتواند با ایجاد طوفان فکری یا منبع در اختیار قرار دادن و همراهی کردن با دانشجویان باشد تا در حوزه خاصی کار کنند نه اینکه چند حوزه را همزمان کار کنند و در نهایت معلوم نشود که شخص در چه حوزهای تخصص دارد.
البته وقتی از دغدغه صحبت میکنیم، دو معنا دارد که یکی به معنای تعهد به دین، کشور، مردم و رشته علمی خودمان است. معنای دوم این است که من مسئله فکری داشته باشم و تلاش کنم آنها را در تحقیقات علمی برطرف کنم. همچنین، در دانشجویان این حس را ایجاد کنیم که به کاروان تحقیقی و پژوهشی بپیوندند تا رسالهها و تحقیقات خود را به این سمت سوق دهند. بدین ترتیب میتوانیم کارهای ماندگار و بابرکتی را انجام دهیم.
در همه ادیان بر مفهوم برکت تأکید میشود. وقتی شخصی تفسیری را در ۵۰ جلد مینویسد، ممکن است به اندازه یک اثر قرآنی تکجلدی تأثیرگذار نباشد. در رشتههای دیگر افرادی وجود دارند که مقاله یا یادداشتی چهارصفحهای نوشتهاند که در دنیای علم و دانش طوفان ایجاد کرده است. به نظر میرسد وقتی میتوانیم برکت را ایجاد کنیم که به مبانی برگردیم؛ یعنی اقدامات ما از جنس تعهد باشد. بدین ترتیب بهتر به نتیجه میرسیم، اما متأسفانه الان بودجههای پژوهشی به دست افراد دغدغهمند نمیرسد.
به سرنوشت ترجمه مرحوم فولادوند از قرآن توجه کنید که به عنوان یک ترجمه ارزشمند و قابل احترام چقدر ماحصل مالی برای مترجم و افراد حرفهای داشت که نسبتی با فعالیت قرآنی نداشتند و صرفاً فعال حوزه نشر بودند، در حالی خود این شخص در اواخر عمر نیاز مالی داشت که بخشی از آن از طریق وزارت ارشاد و سرای اهل قلم تأمین میشد.