نشست اول این همایش با موضوع "تأویلات باطنی اسماعیلیه" و ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر شریعتمداری برگزار شد.
به همت معاونت پژوهش با حضور اساتید حوزه و دانشگاه،نخستین همایش «اسماعیلیه در ایران؛ کلام، ادبیات و تاریخ» در دانشگاه ادیان و مذاهب در حال برگزاری است.
در این همایش حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری به عنوان اولین سخنران با موضوع «تاویلات باطنی اسماعیلیه» به ایراد سخن پرداخت.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: دانشگاه ادیان و مذاهب از آغاز تأسیس به مطالعات اسماعیلی اهتمام داشته و از جمله، مجموعه مقالات اسماعیلیه را با مقدمه دکتر فرهاد دفتری منتشر کرد. همچنین در فصلنامه هفت آسمان مصاحبه مبسوطی با جناب فرهاد دفتری صورت دادیم. مقالات و رساله های دانشگاهی مختلفی در این دانشگاه در زمینه مطالعات اسماعیلی به صورت علمی و به دور از جدل نویسی ها فراهم آمده است.
وی با بیان این که اسماعیلیه بخشی از پیکره تشیع اعتقادی است ادامه داد؛ بزرگان شیعه مثل «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» و ملل و نحل نویسان مثل «شهرستانی» و «ابوالحسن اشعری»، تشیع اعتقادی را به گونه ای تعریف کرده اند که شامل اسماعیلیه و زیدیه نیز در کنار اثناعشریه می شود.
از لحاظ تاریخی نیز قرابتها و رقابتهایی بین این سه فرقه بوده است و چه بسا برخی مسایل فقهی و فرهنگی در امامیه هم تحت تأثیر برخی اندیشههای اسماعیلیان شکل خاصی پیدا کردهاند.
مثلاً در قرن چهارم، اختلاف فقهی بین قم و بغداد درباره عدد ماههای قمری بود. قمی ها قائل به عدد ثابت بودند، ولی بغدادی ها قائل به رؤیت بودند و در این مورد آیت الله العظمی سیستانی در جایی فرموده اند که این نظریه قمی ها، تحت تأثیر «فاطمیان مصر» بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود؛ اسماعیلیه تنها مذهب در بین مذاهب اسلامی و شیعی است که نظام فلسفی خاص خود را دارد.
از لحظه روشی هم دیدگاه هایی مثل "نظریه تعلیم" در بین نِزاریان یا تأویل در اسماعیلیان وجود دارد.
"تأویل باطنی" هم در بین همه جریان ها و ادوار فکری اسماعیلیه مقبول و جاافتاده است.
البته این امر در بین عرفای اسلامی و برخی روایات اثنی عشریه هم به چشم میخورد.
اما تأویلی که در بین اسماعیلیان مطرح است و در جریانهای غالی هم مشهود است،"تأویل باطنی" است.
وی با طرح این سئوال که تأویل باطنی چیست؟ و دقیقاً با آنچه در قرآن با همین عنوان به کار رفته است، یا با تأویل کلامی چه تفاوتی دارد؟ ادامه داد؛ علامه «طباطبایی» میفرماید که تأویل در قرآن مربوط به لفظ نیست؛ بلکه مجازا به لفظ نسبت داده میشود، یعنی بیان امری در حقیقت خارجی وجود دارد. تأویل در بیان قرآن، مخصوص خداوند است و راسخون در علم، که خداوند قدرت تأویل را به آنها میدهد.
اما "تأویل کلامی" در بین همه علمای مذاهب – شیعه و سنی، کلامی، اهل حدیث و اخباری، و… وجود دارد و همگان ناگزیر به این نوع تأویل تن دادهاند.
البته سلفیهای غلیظی داریم که یا منکر هر نوع تأویل هستند، یا مثلاً حتی تأویلات «احمد بن حنبل» را تخطئه کردهاند.
وی با تعریف تأویل کلامی که این تأویل، دست کشیدن از معنای ظاهری به خاطر دلیلی که قوی تر است (چه دلیل لفظیِ منفصل و چه دلیل عقلی) است اضافه کرد؛ این نوع تأویل، مجوز یا مسوغ یا حتی موجب میخواهد و در هرحال، از طور دلالت لفظی خارج نمی شود و فقط معنای محتملِ غیرظاهر را ترجیح می دهد. اما در "تأویل باطنی" هیچ نقشی برای لفظ، قائل نمیشوند و به عبارت دقیق تر، هیچ شأنی برای دلالت لفظی قائل نیستند و مهمترین شاخصه تأویل باطنی این است که در این نوع تأویل، در قید و بند لفظ و دلالت الفاظ نیستند؛ بلکه الفاظ تبدیل به علائم میشوند. ویژگی دیگر این نوع تأویل سنجش ناپذیری است، یعنی ملاکی برای سنجش آن وجود ندارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد؛ تأویل باطنی، هم درباره الفاظ (عمدتاً الفاظ قرآنی) وجود دارد، هم درباره احکام شرعی، و هم درباره تکوینیات وصلاحیت این تأویل، فقط از آنِ «امام» است.
این استاد دانشگاه با بیان این که؛ معیاری ترین شخصیت علمیِ اسماعیلیه «قاضی نعمان» صاحب کتاب "دعائم الاسلام" است و در کنار دعائم، کتابهای تأویلی همچون "تأویل الدعائم" و "اساس التأویل" را نیز دارد و البته تأویلات قاضی نعمان نسبت به قبل از خودش مانند تأویلات ابوحاتم رازی لطیفتر و به تفسیر، نزدیک تر است.
دکتر شریعتمداری ادامه داد، «حمیدالدین کرمانی» در کتابش "راحه العقل" توصیه میکند که قبل از کتب من، در ابتدا کتاب های ظاهر و شریعت را بخوانید، سپس کتابهای تأویلی – از جمله کتاب های «ابوحاتم رازی» و «ابویعقوب سجستانی»و تأویل الشریعه امام معز فاطمی را بخوانند، سپس سراغ آثار من بیایند همچنین معیاری ترین شخصیت علمیِ اسماعیلیه «قاضی نعمان» صاحب کتاب "دعائم الاسلام" است.وی در کنار دعائم، کتابهای تأویلی همچون "تأویل الدعائم" و "اساس التأویل" را نیز دارد. البته تأویلات قاضی نعمان نسبت به قبل از خودش – مانند تأویلات ابوحاتم رازی – لطیفتر و به تفسیر، نزدیک تر است.
اوج تأویل یا به تعبیر دکتر «فرهاد دفتری» شاهکار تأویل اسماعیلی – آثار «ناصر خسرو قبادیانی» است؛ به ویژه، کتاب "وجه دین" او. وی در این کتاب می گوید تا به این تأویلات علم نداشته باشیم به وجه و روی دین و به علم دین، وقوف پیدا نکردهایم…. "کتاب و شریعت را بی تأویل، مقدار نیست". بر مبنای وجه دین، هیچ حقیقت عینی، هیچ لفظ مقدس و هیچ حکمی از احکام دین وجود ندارد، مگر اینکه باطنی دارد و این را فقط امام تشخیص میدهد؛ مثلاً مینویسد که : "نماز، کنایتی است از پیوستن به امام" یا "برخی متعلقات زکات را تأویل میکند به ناطق و اساس و امام". وی از تعداد کلمات، تعداد حروف و حتی سیلابس های "لا اله الا الله" حقائق عِلوی، حدود روحانی، چهارگانه "ناطق، اساس، امام و حجت" امامان هفت گانه و لواحق یا رؤسای جزایز ده گانه را بیرون می کشد! اینکه آیا واقعا همه این تأویلات را از امامان خود گرفتهاند؟ یا ذوق و استحسان خودشان دخیل بودهاند، برای ما معلوم نیست، گرچه کسانی مثل قاضی نعمان همه علوم خود را از امامان فاطمی، به ویژه معز لدین الله می داند.
ولی مشکل اصلی این است که برای بررسی صحت این تأویلات، هیچ سنجه و معیاری وجود ندارد، یعنی مثلا اگر با استفاده از این تأویلات، ختم شریعت را اعلام کردند(همانگونه که در زمان ابوطاهر جنابی در بحرین و زمام «حسن دوم نزاری» در الموت اتفاق افتاد)، نمی توان آن را مورد سنجش یا پرسش یا نقد قرار داد!
دکتر حمیدرضا شریعتمداری افزود؛ در امامیه اینطور نیست که اگر حرفی از کسی حتی امام شنیدیم، هیچ مبنایی برای سنجش صحت آن نداشته باشیم؛ بلکه "عقل قطعی"، "مسلّمات احکام و معارف (مانند توحید یا نماز و روزه)" و "محکمات قرآنی" معیارهایی برای سنجش هستند.
امامان اثنا عشریه می فرمودند که: "اگر ما چیزی را بیان کردیم، از ما بپرسید که آن را از کدام آیه قرآن استفاده کرده ایم؟" یا اینکه: "اگر حدیثی از ما نقل شد که با قرآن مخالف بود، ما آن را نگفته ایم یا آن را به دیوار بزنید".
– البته تأویل گرایی اسماعیلیه به معنای "شریعت گریزی" اسماعیلیان در دوره های مختلف نیست؛ بلکه به ویژه در دوران فاطمیان، پایبندی به شریعت وجود داشته است. البته در دوران نِزاریان جدید – یعنی آقاخانی ها – نقض برخی احکام شرعی دیده میشود.
نشست دوم این همایش با موضوع "نظریه امامت در اسماعیلیه" و ارائه حجتالاسلام والمسلمین دکتر فرمانیان برگزار شد.
در دومین شب این وبینار حجتالاسلام والمسلمین دکتر «فرمانیان» در موضوع "نظریه امامت در اسماعیلیه" به ارائه مطالب خود پرداخت.
* نظریه امامت در اسماعیلیه
دکتر «مهدی فرمانیان» معاون پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب اولین سخنران شب دوم این همایش بود که در موضوع "نظریه امامت در اسماعیلیه" به ایراد سخن پرداخت و این اصل مهم را محوری ترین مشخصه اسماعیلیان دانست.
وی سخنان خود را با این مقدمه شروع کرد که: برای فهم نظریه امامت در اسماعیلیه لازم است که "فلسفه تاریخ اسماعیلیه" شناخته شود. اسماعیلیان به یک فلسفه تاریخ رو به رشد اعتقاد دارند، یعنی مانند کوههای کنار هم، معتقدند که تاریخ از یک جایی شروع میشود و از دامنه بالا می رود و به قله می رسد و سپس پایین میآید و دوباره در کوه بعدی، تا به قله نهایی برسد.
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: تشیع اثناعشری و اسماعیلی، تاریخ را یک سربالایی میداند که اوج آن، ظهور امام زمان(عج) است. در اندیشه اسماعیلیه، اوج تاریخ وقتی خواهد بود که «ناطق هفتم» ظهور میکند و همه بواطن را آشکار میسازد. مطابق اعتقاد آنان، از زمان حضرت آدم(ع) هر ناطقی که آمده جهان را یک مرحله پیشرفت داده است. در اینکه ناطق هفتم کیست، بین آنها اختلاف وجود دارد.
سرپرست معاونت علمی فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: از سال 260 به بعد دو نگاه را می بینم، یک نگاه قرامطه که میگویند «محمد بن اسماعیل» ناطق هفتم است. دوره او، دوره ناطق هفتم بوده، لذا در قرامطه بحرین، دیگر به شریعت اعتقاد نداشتند. دیگر نگاه فاطمیان که میگویند در امامت «محمد بن اسماعیل» سه حدّ وجود دارد. حد اول که جسمانی است و در دوره خودش وجود داشت و سپس مستور شد و از دنیا رفت. امام پس از او در ستر بودند. «عبیدالله المهدی» امام چهارم پس از محمد بن اسماعیل بود که از ستر خارج شد. حد دوم "حد روحانی" است که با ظهور عبیدالله المهدی آغاز شد. در این دوره این امامان، باطن عالم را به برخی افراد که دارای قابلیت بودند نشان دادند. حد سوم "حد قائم القیامه" است که همان ناطق هفتم است و در دوردست ظهور خواهد کرد و باطن عالم را به همه جهانیان نشان خواهد داد. پس محمد بن اسماعیل را دارای سه حد قرار دادند: جسمانی، روحانی و قائم القیامه. این تأویلات را در کتاب "تاویل الدعائم" قاضی نعمان و وجه دین" ناصر خسرو میبینیم.
فرمانیان در خصوص عدم اعتقاد اسماعیلیه به مساله بداء اظهار کرد: سؤالی که هست درباره "مسأله بداء" است. آیا بداء در امامت وجود دارد؟ هم به نظر شیعیان اثناعشری و هم به اعتقاد شیعیان اسماعیلی، بداء در امامت وجود ندارد. لذا شما در آثار اسماعیلیه، هیچ موردی درباره بداء نداریم.
وی ادامه داد: از نظر اسماعیلیه، امام جایگاه بسیار مهمی در اسماعیلیه دارد. آنان معتقدند که همه چیز عالم به امام واگذار شده است. برخی از روایاتی که حاوی این نوع محتوا هست در افکار غالیان شیعه وجود دارد که «علامه مجلسی» هم برخی از آنها را رد کرده است؛ مانند خطبه البیان. امام از نظر اثناعشریه دارای سه ویژگی داشتن عصمت، داشتن علم غیب و منصوص بودن است. اسماعیلیه نیز این سه ویژگی و اوصاف را قبول دارند، اما با توسیع و توصیف فراتر.
سرپرست معاونت علمی فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) افزود: اسماعیلیان "امامت" را به پنج نوع تقسیم کردهاند:
نوع اول: "امام اساس" یعنی امام اول بعد از هر پیامبر. مثلاً حضرت علی (علیه السلام) امام اساس است؛
نوع دوم: "امام مستقر" یعنی امامی که امامت در نسل او ادامه پیدا می کند. مانند امام حسین(ع)؛
نوع سوم: "امام مستودع" یعنی امامی که امامت را ودیعه در او گذاشتند تا امام بعدی دارای شرایط شود. مانند امام حسن مجتبی(ع)، محمد حنفیه و امام موسی بن جعفر(ع)؛
نوع چهارم: "امام مقیم" یعنی آخرین امام یک دوره که پیامبر بعدی را تربیت می کند و امامت را در او اقامه میکند. مانند حضرت ابوطالب(ع) که امامت را در پیامبر(ص) اقامه کرد؛
نوع پنجم: "امام مُتم" یعنی کسی که امامت به او تمام میشود.
وی درباره تراث فقهی و حدیثی اسماعیلیان هم خاطرنشان کرد: در کتب اسماعیلیه، یا از شش امامی که با اثناعشریه مشترک هستند یا از بزرگان خود مانند «ابویعقوب سجستانی» مطلب دارد. از ائمه فاطمی، آنچنان چیزی نقل نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) با سعایت «محمد بن اسماعیل» با برادرش «علی بن اسماعیل» به بغداد منتقل و زندانی شد. لذا محمد بن اسماعیل بعد از آن ماجرا نتوانست در مدینه بماند و به بغداد سفر کرد و در همان جا از دنیا رفت؛ اما اسماعیلیان منکر این هستند که او فوت کرده است.
فرمانیان با اشاره به وجود اختلاف در میان اسماعیلیان اظهار کرد: بعد از «المسنتصر» اختلافی در فرزندان او شد. برخی طرفدار «نِزار» و برخی طرفدار «المستعلی» شدند.
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: مستعلوی ها در مصر به حیات خود ادامه دادند، تا زمانی که «الآمر بامر الله» از دنیا رفت و مستعلوی های یمن به امامت «طیب» معتقد شدند و سپس به هند رفتند. در هند به اینها "بُهره" گفته می شود که خودشان به سه دسته "داودی"، "علوی" و "سلیمانی" تقسیم شدند.
وی درباره این اتهام که "اسماعیلیان به احکام دینی پایبند نیستند" هم گفت: بُهره ها (طیبیان) شریعتمدار هستند، نماز میخوانند و روزه میگیرند و حج میروند و به زیارت عتبات مشرف میشوند؛ اما نِزاریان اهل نماز و روزه نیستند، ولی به عزاداری امام حسین (علیه السلام) اهتمام دارند.
معاون پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب، درباره وضعیت و جمعیت اسماعیلیان هم گفت: هم اکنون «آقاخان چهارم» به عنوان چهل و نهمین امام نِزاری، در اروپا سکونت دارد و از آنجا اسماعیلیان نزاری را هدایت میکند. جمعیت کل نِزاری های جهان را پانزده تا بیست میلیون تخمین زدهاند. در ایران نیز حداکثر پنجاه هزار نفر اسماعیلی زندگی می کنند که همه آنها نِزاری بوده و در "تهران"، "قهستان"، "شهربابک" و… زندگی میکنند.
او به تلاش هایی برای شریعتمدار کردن نزاریان هم اشاره کرد و گفت: آقای «شاه خلیلی» رییس سابق انجمن اسماعیلیان ایران، کتاب "هفت رکن باب عبادت" را نوشت و از نِزاریان ایران خواست که نماز بخوانند و عبادت کنند. اما نمیدانم که او را به چه دلیلی از منصبش برکنار کردند. شاید به همین دلیل بود!
دکتر فرمانیان در پایان به تعدادی از سؤالات حاضران در وبینار پاسخ داد.