جلسه دفاع از رساله دکتری برگزار شد:

بررسی و تحلیل نگرش امام خمینی(ره) از جریان عرفان و تصوف

تاریخ انتشار:

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو محمد رجایی‌نژاد با عنوان «بررسی و تحلیل نگرش امام خمینی(ره) از جریان عرفان و تصوف در دوره معاصر (1308 تا 1368)»، دکتر عبدالوهاب فراتی به عنوان استاد راهنما، دکتر محمد سوری و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد غفوری‌نژاد به عنوان استادان مشاور و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رضا الهی‌منش، دکتر علی آقانوری و دکتر بهرام دلیر به عنوان استادان داور حضور داشتند.

 

در چکیده این رساله آمده است:

تصوف ازجمله جریان‌های فکری و فرهنگی ایران است که نقش پررنگی در گسترش تشیع و نیز ترویج نوعی از دین‌داری داشته است. این جریان که گاه از اجتماع دور و گاه با آن زیسته است، بر تحولات سیاسی و اجتماعی، بسیار اثرگذار بوده است. با این حال، جریان تصوف می‌توانست برای سیاست‌مداری چون امام خمینی(ره) دو مانع ایجاد کند: نخست، برخی اندیشه‌های صوفیانه جاهلانه که سرانجامش خمودی است و دوم، روی‌گردانی برخی صوفیه از ظواهر شریعت که زمینه‌ساز سکولاریته در جامعه می‌شد. از سوی دیگر خودِ امام خمینی(ره) نیز گرایش‌های عرفانی داشت که ممکن بود به بهانه تهذیب نفس، او را از اصلاح جامعه بازدارد؛ اما امام خمینی(ره) با وجود تعلقاتش به این جریان، همواره کوشید تا روایتی صحیح‌تر از تصوف ارائه و آن را با مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی درگیر کند و از درون آن، راهی برای حل مشکلات ایران فراهم آورد.

 

بنابراین در آثار او دو تصویر از تصوف دیده می‌شود: یکی، تصوف به‌مثابه شاخه‌ای از علوم اسلامی که در عرض دیگر علوم شرعی و دینی است؛ دوم، جریانی کلان که دارای ابعاد فرهنگی، تربیتی و معرفتی است. امام خمینی(ره) نقدی به تصویر نخست ندارد؛ اما در تصویر دوم، عوام صوفیه را از خواص آن جدا کرده و طریقه عوام را نقد می‌کند. او می‌خواهد تصوف را از بی‌راهه و کج‌اندیشی به مسیر و جایگاه اصلی‌اش بازگرداند. همان جایگاه نخستین در صدر اسلام، یعنی اعتراض زهاد و صوفیان راستین به وضع نامطلوب زمان و تلاش برای رفع نابسامانی‌ها و بی‌عدالتی‌ها.

 

امام خمینی(ره) با این‌که در اندیشه و عمل، سازگار و هم‌‌دل با تصوف متشرع بود و بیشتر آثار عرفانی و اخلاقی‌اش نیز نشان‌گر آن است؛ اما در برخی موارد، جریان تصوف را به چالش کشید. او نخست با دوری ظاهری از عرفان و تصوف و تعطیلی درس‌های عرفانی، روی‌کرد فقاهتی در پیش گرفت و قدم به وادی مرجعیت گذاشت. سپس با تکیه بر عرفان و از جایگاه مرجعیت دینی به وادی سیاست وارد شد. در این راه توانست با بستری از عرفان و تصوف و مرجعیت، رهبری نهضت اسلامی را بر عهده گیرد و با پشتیبانی مردم،‌ انقلاب را به پیروزی رسانده و با تشکیل نظام جمهوری اسلامی، دین را به صحنه اجتماع و سیاست بکشاند. امام خمینی(ره) عارفان و صوفیان ساکت پیشین را با خود و نظام جدید همراه کرد. هم‌چنین ضمن رهبری سیاسی جامعه، رهبری معنوی و عرفانی جامعه را هم به دست گرفت و جایگاه پیر و مرشد معنوی ایرانیان را تا هنگام مرگ حفظ کرد. این پژوهش با هدف شناساندن روایت امام خمینی(ره) از جریان عرفان و تصوف، در چهار فصل به توصیف، تبیین، نقد و تحلیل این جریان پرداخته و سرانجام این فرضیه را اثبات می‌کند که امام خمینی(ره) ضمن تعلق به جریان عرفان و تصوف راستین، تلاش کرد تصوف متشرعانه را با اجتماع و سیاست پیوند دهد و انقلابی مبتنی بر عرفان و سیاست رقم زند.

 

مطالب مشابه