در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو احسان جندقی با عنوان «اندیشههای عرفان نظری ابوالفتوح رازی»، حجتالاسلام والمسلمین دکتر رضا الهیمنش به عنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر امیر جوانآراسته به عنوان استاد مشاور و حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان، دکتر رحمان بوالحسنی و دکتر محمدحسن محمدی مظفر به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
عرفان بهعنوان جریان باطنی در طول تاریخ اسلام حضور جدی و غیر قابل انکاری داشته است. در نسبت مذهب شیعه با جریان عرفان و تصوف اسلامی، از ابتدای تاریخ تصوف نظرات و دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. از منظر تاریخی آنگونه که مشهور است، نسبت و نزدیکی تشیع و تصوف را به قرن هفتم و هشتم هجری قمری میرسانند. پژوهش پیشرو درصدد است با رویکردی توصیفی و بر اساس مطالعات کتابخانهای از این نسبت در اندیشههای یکی از مفسران شیعی مشهور قرآن مجید یعنی ابوالفتوح رازی متوفی قرن ششم هجری قمری سخن بگوید. در پژوهش پیشرو با تأکید بر دیدگاههای ابوالفتوح در بحثهای عرفان نظری بهویژه مباحث خداشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی و با نوعی بررسی مقایسهای با دیدگاههای رایج عرفانی در حوزههای مذکور، پرداختهایم.
از منظر ابوالفتوح رازی، احاطه به ذات خدا محال است و مواجهه ماسویالله با خداوند، درواقع مواجهه با خدای تصور شده در ذهن و ظن بشری است. هرچند الله به عنوان اسم خاص خدا و متمایز از سایر اسماء است، اما ذات الهی متفرد و بدون مشارک در صفات ذات است. او همچنین قائل است اسم غیر از مسمی است، و همچنین با تعریف و تقسیمبندی خاصی که از صفات الهی ارائه میکند، آنها را جزء ذات دانسته و ضمن انکار رؤیت حسی خدا، رؤیت واقعی را ابصار قلبی میداند. در حوزه مباحث جهانشناسی نیز ابوالفتوح دنیا را سرای فانی که باید از آن نجات یافت، معرفی میکند و با طرح شیئیت داشتن معدوم معلوم به نحوی به نظریه اعیان ثابته به عنوان دیدگاهی برای توجیه بحث علم پیشین الهی نزدیک شده است. در بحث آفرینش الهی نیز به بررسی و تطبیق دیدگاه او و بحث تجلی در ابنعربی پرداختهایم. در بعد انسانشناسی با بررسی دیدگاه او پیرامون شناخت آدم و چگونگی آفرینش انسان، خلافت و شناخت فطرت انسانی از منظر ایشان به نزدیکی دیدگاههای او، با نظریات مطرح در عرفان نظری در مکتب ابنعربی مواجهه میشویم. در بحثهای مذکور حتی در ظاهر برخی عبارات و محتوای جملات ابوالفتوح میتوان به نزدیکی اندیشههای او و دیدگاههای عرفانی رایج در مکتب ابنعربی استناد نمود.