به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو سید اصغر موسوی با عنوان «مبانی نظری افراطگرایی، تکفیر و خشونت مذهبی در جهان اسلام (با تأکید بر سلفیه جهادی)»، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان به عنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر باقر طالبی دارابی و دکتر امداد توران به عنوان استادان مشاور و حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، دکتر محمد جاودان و دکتر علی آقانوری به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
یکی از مهمترین معضلاتی که در حال حاضر جهان اسلام گرفتار آن است، پدیده افراطگرایی، تکفیر و خشونت مذهبی است. در شرایط فعلی جهان اسلام، جریان سلفیه جهادی، بیشترین نقش را در ایجاد ناامنی و خشونت در کشورهای اسلامی و گسترش اسلامهراسی در جهان دارد. پیش فرض مسلم این تحقیق آن است که این جریان، واجد مبانی نظری مشخصی است که پشتوانه و توجیه کننده اقدامات خشونتآمیز و فعالیتهای تروریستی آن به حساب میآید. مسئله اساسی این تحقیق آن است که این جریان با تکیه بر چه مبانی نظریای دست به افراطگرایی، تکفیر و خشونت مذهبی میزند؟ شناخت دقیق مبانی نظری افراطگرایی، تکفیر و خشونت مذهبی در اندیشه این جریان، زمینه نقد علمی و مواجهه فرهنگی با آن را فراهم میکند.
منابع مهم اندیشه سلفیه جهادی افکار ابوالاعلی مودودی، سید قطب، محمد عبدالسلام فرج، صالح سریه، شکری مصطفی، عبدالله عزّام، سید امام شریف، ابومصعب سوری، ابومحمد مَقدسی، ابوقتاده فلسطینی، ایمن الظواهری، ابومصعب زرقاوی و برخی دیگر است. مطالعه و بررسی آثار و سخنان این افراد نشان میدهد، مهمترین مبانی نظری این جریان که منجر به افراطگرایی، تکفیر و خشونت مذهبی در آنها گردیده، چهار مبنای عمده است: 1ـ حاکمان فعلی کشورهای اسلامی، کافر و مرتدند. 2ـ جوامع و کشورهای اسلامی، جاهلی و دارالحربند. 3ـ تنها راه برپایی حکومت اسلامی، جهاد مسلّحانه است. 4ـ دمکراسی، کفر و شرک است و تنها مدل مشروع حکومت، خلافت اسلامی است. افراد مذکور هر کدام بخشی از این مبانی را مورد توجّه و تاکید قرار دادهاند که برایند و ماحصل افکار آنها در کنار هم، ظهور پدیده القاعده و داعش است. مبانی مذکور پس از گزارش و توصیف، در حد مجال و بضاعت، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. نتیجه این بود که هر چهار مبنای مورد بحث، بر اساس مبانی فقهی و کلامی اهل سنت، قابل نقد و خدشهاند و نمیتوان آنها را به کتاب و سنت نسبت داد. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است و قلمرو جغرافیایی آن عمدتا کشورهای مصر، سوریه، عراق و افغانستان است.