به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ به همت دانشکده عرفان دانشگاه ادیان و مذاهب با همکاری مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) بزرگداشت مقام علمی و معنوی علامه محمدتقی جعفری(ره) با حضور و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالحسن نواب موسس و رئيس هيئت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب، استاد منوچهر صدوقی سها (استاد فلسفه و عرفان)، دکتر عبدالله نصری (پژوهشگر فلسفه و عرفان)، حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی فرهودی (عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب) و علیرضا جعفری فرزند علامه جعفری و مدیر مسئول مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری برگزار شد.
رشد انسان و پنجرههای تعالی انسان از منِ انسانی آغاز میشود
در ابتدای این مراسم حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی فرهودی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: بنظر میرسد از منظر علامه جعفری ما یک عرفانی داریم که ناظر به تاریخ جهان اسلام شکل گرفته است و یک عرفانی هم که در حقیقت برآمده از سنت و قرآن است. آنچه که از آثار بیانی مرحوم علامه محمدتقی جعفری (ره) به نظر میرسد نسبت به عرفان نظری مصطلح ایشان سکوت کردهاند. علامه جعفری در حقیقت عرفان را با این نگاه مطرح میکنند که با توجه به اینکه رسالت انبیا و اولیای الهی با استناد به آنچه که در خطبه نهج البلاغه آمده است، رسالت انبیا و اولیای الهی در حقیقت برای این است که آن گنجها و آن دفینههای پنهانی که در جان انسان است آشکار کنند. بنابراین نقطه عزیمت بحث عرفانی علامه جعفری از (من انسانی) شروع میشود و به تعبیری میتوان گفت که با برخی از مبانی عرفان مصطلح ما فاصله دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: مرحوم علامه جعفری (ره) من انسانی را در سه شکل و در سه ساحت مطرح میکنند که دو جهت آن به صورت سلبی و در یک جهت به صورت اثباتی قابل طرح است. اگر ما من انسانی را فقط در فضای عالم طبیعت معنا کنیم و انسان را به تعبیری بریده از مبدا خود و از رسالتی که دارد تعریف کنیم نتیجه این میشود که ما در دنیای امروز میبینیم. یعنی انسانهایی میبینیم که در حقیقت خودشان را فراموش کردهاند و این خودفراموشی در حقیقت باعث بسیاری از اتفاقات ناگوار در جامعه شده است.
وی گفت: نقطه عزیمت علامه محمدتقی جعفری در بحث عرفان این است که پنجرههای رشد انسان و پنجرههای تعالی انسان از این (من انسانی) آغاز میشود و اگه قرار است انسان رشدی داشته باشد باید از این من یعنی از درون خود و از جان خود حرکتش را آغاز کند. معنای سلبی دیگر از من انسانی این است که اگر ما انسان را معطل کنیم به تعبیری این( من انسانی) را در نظر نگیریم و یک بیمسئولیتی را برای این من انسانی تعریف کنیم (به این معنا که بیاییم تمام امور هستی را طوری تعریف کنیم که انسان هیچ نقشی در آن ندارد و عاملیتی در سرنوشت و در آینده خودش ندارد) این نوع تبیین هم خطرناک است. نکتهای که علامه جعفری در بحثهای عرفان نظری دارند دقیقا مخالف این دو نگاه به من انسانی است .
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تشریح کرد: بنابراین تعبیری که جناب علامه جعفری از عرفان دارد ساحتهای مختلفی را بیان میکند، که یکی از این ساحت ها نن انسانی این است که انسان را به سوی حیات معقولی سوق دهد و اگه قرار است انسان به یک رشدی در زندگیاش برسد باید این( من انسانی) او فعال باشد. یک منی باشد که انسان را از کار نیندازد و منی باشد که به تعبیر خود ایشان نمونه اعلای آن در عرفان اسلامی حضرت امیرالمومنین علی (ع) است. چراکه وقتی از امیرالمومنین در رابطه با خداوند سوال میکنند میفرماید که (ما کنت اعبد من لم اره) که عرفان واقعی همینی است که انسان را به شهود و بصیرت نسبت هستی برساند.
وی ادامه داد: علامه جعفری تمام تاکید ایشان این است که انسان یک سویه بار نیاید، عرقانی مطلوب است که در همه جوانب من انسانی در نظر گرفته رشد دهد. نقدی که ایشان دارد این است که برخی متاسفانه با کلمات، الفاظ و عبارتهای عرفانی زندگی میکنند اما هرگز نتوانستهاند خود را به دریای حقیقت برسانند و دائماً انسانها را نیز در سرابی از حقیقت نگه داشتهاند.
دکتر مصطفی فرهودی در پایان افزود: در چند سال اخیر بحثی در باره عرفان اهلبیتی در دانشکده عرفان داشتهایم که به نظر میرسد مدلی که علامه جعفری عرفان اسلامی که مطرح میکند بیشتر تمرکز بر عرفان اسلامی بر امد از کتاب و سنت است. کتاب عرفان اسلامی جناب علامه جعفری میتواند درآمدی باشه بر موضوعات و مسائلی که در عرفان اهل بیتی مطرح میشود. همانطور که مستحضرید هنوز در خصوص عرفان اهل بیتی ساختار درستی نداریم و آنچه که داریم عرفان اسلامی است. اگرچه این مویدات فراوانی از کتاب و سنت بر آموزه های عرفان اسلامی وجود دارد. اما اینکه یک ساختاری را که از درون خود بیانات اهل بیت (علیهم السلام) و قرآن بتوان ارائه کرد ارائه نشده است. به تعبیری سخنان علامه جعفری در خصوص عرفان اسلامی که بیشتر ناظر به بیانات امیرالمومنین و اهل بیت (علیهم السلام) است میتواند پیشدرآمدی برای عرفان اهل بیتی باشد.
علامه جعفری (ره) آغازکننده مسائل جدید مطرح شده در باب فلسفه است
در ادامه این مراسم دکتر عبدالله نصری دومین سخنران مراسم بزرگداشت مقام علمی و معنوی علامه محمدتقی جعفری(ره) در ابتدای سخنان خود بیان کرد: مرحوم علامه جعفری (ره) از اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت شروع میکنند و این سنتی است که از گذشته بوده است. البته نقش مرحوم آقای مطهری نیز در این بین مشهود است. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ایشان که متاسفانه نه در حوزههای علمیه ما و نه در دانشگاهها به آن توجه نمیشود نقطه عطفی در تاریخ فلسفه معاصر ماست، چرا که برای اولین بار در تاریخ فلسفه ما مباحثی از معرفت شناسی در آن شروع میشود مانند کاری که در سنت غرب با دکارت و کانت تحقق پیدا میکند.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان ادامه داد: یکی از مسائلی که ما باید به آن توجه کنیم ریشههای برخی از عقب افتادگیهای ما در زمینههای مختلف است. اینها نقطههایی بسیار درس آموز و مهم است که باید به آن توجه داشت. اساساً بنای علامه محمدتقی جعفری بر این است که در عین حال که در سنت درس خوانده و مطالعه کرده است توجه بسیار خوبی به راههای دیگر نیز دارد و لذا شرح منظومه را شروع میکند.
وی با اشاره به نحوه درس آموزی و تعدد اساتید علامه محمدتقی جعفری در زمان تحصیل بیان کرد: ایشان در محضر اساتید متعدد و مختلفی تلمذ کرده و از آنها درسهای بسیاری را آموختهاند که این مسئله در برخی از فقها دیده نمیشود. ایشان حتی برای شناخت جهان غرب با ارتباطاتی که در نجف داشتند در تماس بودند و از تقید داشتند تا با آثار متون غربی نیز آشنا شوند. تسلطی که ایشان به آراء و اندیشههای متفکران غربی داشتند به خصوص در کتاب ارتباط انسان جهان به ندرت شما میبینید کسی حتی استادان فلسفه غرب این اشراف را داشته باشند.
دکتر عبدالله نصری افزود: به نظر بنده علامه جعفری سرآغاز یک فیلسوف مستقل و سرآغاز یک سری مسائل جدید مطرح شده در باب فلسفه است. از جمله اینکه ایشان بعد از نوشتن کتاب ارتباط انسان جهان، کتاب تعاون الدین والعلم را مینویسد که در واقع در آن بحث علم و دین را مطرح میکند.
وی با اشاره به سیر نوشتار و کتابهای علامه محمدتقی جعفری بیان کرد: بحث از جایگاه علامه جعفری در تفکر معاصر اسلامی به ویژه دو شاخه فلسفه و عرفان است و ایشان ناشناختهترین و حتی به تعبیر بعضی از عزیزان مظلومترین متفکر معاصر ماست.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان ادامه داد: اگر به تاریخ تفکر معاصرمان نگاه کنیم میبینیم که در فلسفه، سنت صدرایی حاکم است و نکته جالب هم این است که ملاصدرا همزمان با دکارت میزیسته اما فلسفه ملاصدرا ناشناختهتر از دکارت است. نکته دیگر و مهم این است غرب با بیکن و دکارت دوره جدیدی را آغاز میکند. به محض اینکه اندیشههای دکارت در زمان حیاتش مطرح میشود این سنت تداوم پیدا کرده و فیلسوفان دیگری روی کار میآیند. با این شرایط است که اشخاصی پیدا میشوند و این سنت را ادامه میدهند و آن را نقد و تحلیل میکنند و تنوع جریان فلسفی تا امروز ادامه پیدا میکند. و متاسفانه دردناک است که ما صد و اندی سال در این زمینه عقب افتادگی و تاخیر داریم.
وی افزود: در فلسفه سنتی، ملاصدرا و در عرفان، ابن عربی مرجع هستند و حتی این به اصطلاح سلطه و سیطره ابن عربی در عرفان نیز به گونهای است که اگر با عرفان خراسان گاهی بخواهیم تفسیری داشته باشیم باز بر مبنای ابن عربی باید تفسیر کنیم و این مسئله جای تامل دارد. گاهی نیز بعضی از اندیشهها سیطره پیدا میکند چراکه تکثر و تنوع در تاریخ به اصطلاح دوره جدید کمتر بوده است. لذا گاهی هم این مسئله سد راه میشود و کار را دشوار میکند. بعد از صدرا اندیشههای ابتکاری بعضی بزرگان رخ مینمایاند تا مقطعی که به آقایان طباطبایی و علامه جعفری میرسیم. البته فاصله اینها با آقایان مدرس و با حکیم سبزواری و با دیگران بسیار است.
دکتر نصری با اشاره به اینکه در راه شناخت فلسفه و عرفان علمای بسیاری زحمات متعددی را متحمل شدهاند بیان کرد: تنها فیلسوفی که در دوره جدید از پارادایم فکری ملاصدرا بیرون میآید جناب علامه جعفری است. همانطور که فلسفه غرب با دکارت شروع میشود نه به این معنا که سنت ارسطویی را بخواهد نفی کند نه! اما آغاز حرکت جدیدی در فلسفه است و فضای فکری و مسیر دیگری را در فلسفه طی میکند.
وی افزود: علامه نیز سردمدار این حرکت جدید در عصر حاضر است و با آن حافظه بسیار قویای که داشته بر مجموعه به اصطلاح جهان فکری مولوی تسلط پیدا میکند. در باب تفسیر مثنوی کسانی بوده و هستند که با مولوی میانه خوشی ندارند. تا جاییکه یکی از فقهایی که اکنون مرحوم شده است خطاب به علامه جعفری میگوید: «ایشان برای توبه از نوشتن تفسیر مثنوی آمده است و شرح نهج البلاغه را نوشته است». در صورتی که ایشان قبل از اینها در ذهنشان بود که شرح بر نهجالبلاغه را آغاز کنند. وقتی بنده از ایشان سوال کردم و گفتم آقا قرآن که واجبتر است، علامه در پاسخ گفتند که آقای طباطبایی کار بسیار تمیزی کردهاند و کار بسیار مهمی صورت گرفته و در حال حاضر نیازی به تفسیر قرآن نیست و بهتر است که من به نهج البلاغه بپردازم.
دکتر عبدالله نصری در پایان در خصوص جایگاه عرفان در مطالعات علامه محمدتقی جعفری بیان کرد: علامه جعفری میخواهد بگوید که عرفان شما عرفان عملی است. حسن این عرفان چیست؟ مخصوصاً برای امروز که عرفانهای نوظهور مطرح شدهاند. ایشان برای پاسخ به این پرسشها میآید و نسبت عرفان با زندگی، با فرهنگ و با تمدن را بیان میکند. علامه وارد دعواهای گذشته در مورد عرفان نشده و بیشتر وارد افقهای جدیدی میشود که مسائل جدیدی را در آن مطرح میکند.
علامه جعفری(ره) معقتد بود فعل انسان باید برای خدا و خلق خدا باشد
در ادامه علی جعفری مدیر مسئول مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری ضمن تشکر از دانشگاه ادیان و مذاهب برای برپایی مراسم بزرگداشت مقام علمی و معنوی علامه محمدتقی جعفری(ره) بیان کرد: در تاریخ چندین عامل برای رشد و بقای انسان ذکر شده است. برخی بحث اقتصاد را عامل اصلی بقای انسان دانستهاند. برخی دیگر نیز پیشرفتهای تکنولوژی و دانش فنی و پزشکی را در بقای بشر معرفی میکنند. زیگموند فروید نیز غریزه جنسی را اصل دانسته و میگوید غریزه جنسی انسان و تولد عامل اصلی بقای بشر است. اما مرحوم علامه جعفری (ره) میفرمایند که اینها نمیتواند علت ابقاء و ادامه نسل بشر بر روی زمین باشد.
وی ادامه داد: علامه جعفری معتقد است با توجه به آیه ۱۷ سوره رعد «أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ»، خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی بر آمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این (آب و فلزات و کف روی آنها) برای حق و باطل مثل میزند که (باطل چون) آن کف به زودی نابود میشود و اما (حق چون) آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین درنگ میکند. خدا مثلها را بدین روشنی بیان میکند؛ میتوان گفت این عامل معرف تاریخ بشر بوده و همچنان که در کتاب آفرینش انسان و کتاب مجموعه آثار ایشان آمده است و جناب آقای دکتر نصری، تنظیم این کتاب را به عهده دارند معتقدند آن عواملی که در طول تاریخ ذکر شده میتواند علت بقای بشر باشد.
وی افزود: همچنین دومین عامل بقای بشر در آیه ۱۱ سوره رعد بیان شده است و خداوند متعال میفرماید: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ؛ برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست. این آیه به صورت بسیار ظریفی مطرح شده است و ایشان بسیار بر روی این آیه صراحت و اصرار دارند.
علیرضا جعفری با بیان خاطرهای از علامه محمدتقی جعفری بیان کرد: علامه جعفری معقتد بود هر کاری که انسان انجام میدهد باید برای خدا و خلق خدا باشد. همچنان که در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که «الخَلقُ كُلُّهُم عِيالُ اللّه ِ ، وإنَّ أحَبَّهُم إلَيهِ أنفَعُهُم لِخَلقِهِ ، وأحسَنُهُم صَنيعا إلى عِيالِهِ»، بندگان خداوندی همه عیال خدا هستند خلق خدا همه خانواده خداوندی هستند و محبوبترین آنها نزد خداوند سودمندترین آنها به حال مردم است.
مدیر مسئول مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری درباره تفسیر دو کتاب نهج البلاغه و مثنوی افزود: علامه جعفری در برابر بدخلقیهایی که در زمینه تدوین شرح مثنوی به ایشان وارد شد بسیار صبور و متخلق بودند. ایشان در پاسخ به برخی شبهاتی که مطرح شده بود اینگونه فرمودند که: من به غیر از این آیه قرآن یعنی «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» به چیز دیگری عمل نکردم. اما خب متاسفانه موضعگیریهای بسیار تعصب آمیزی در مورد ایشان صورت گرفت و به برخی دستگاههای دانشگاهی و حتی امنیتی نیز کشیده شد. اما خب برخی نیز که ایشان را میشناختند از ایشان حمایت کرده و آثار علامه را ستایش میکردند. به طور مثال آقای جلال الدین همایی (ره) که خود مثنوی شناس و مثنوی پژوه بزرگی بود به مرحوم علامه گفته بود: من در تاریخ اسلام هیچ کسی مانند مولوی را به این مغز درخشانی (روشنفکری) ندیدهام. اما در این مورد هم پاسخ علامه جعفری شنیده است که میگوید: آقای جلال الدین همایی بنده مثل شما نگاه نمیکنم. ما نمیدانیم چه کسانی زیر خاک خوابیدهاند و چه کسانی در آینده خواهند آمد. پس معلوم نیست و ما نمیتوانیم مغز بشر را مطلق بدانیم و بگوییم که کسی نیامده و نخواهد آمد. نگاه ایشان بسیط بود و از مطلق گرایی شخصیتها پرهیز داشتند.
وی ادامه داد: جناب آقای دکتر نصری در مصاحبهای هم آوردهاند که ایشان معتقدند ما به مولوی مطلق نگاه نکردهایم و مولوی یک انسانیست مانند دیگر انسانها در طول تاریخ علوم انسانی درخشیده و منتها نسبت به دیگران مغز متفکری داشته است. اما در مورد تفسیر نهج البلاغ باید گفت که ورود ایشان به تفسیر نهج البلاغه از سال ۵۶ آغاز میشود.
علیرضا جعفری در پایان افزود: مرحوم علامه معتقد بودند نباید فرصتها را از دست داد. ایشان بر زمانبندی بسیار تاکید داشتند و میفرمودند که باید برای کارهایتان زمانبدی داشته باشید تا عمرتان هدر نرود. وی بر از دست رفتن فرصتها و غنیمت شمردن وقتها بسیار تاکید کرده و خودشان نیز در این مقوله بسیار وقت شناس بودند. حق همی گوید چه آوردی مرا؟ اندر این مهلت که دادم من تو را / عمر خود را در چه پایان برده ای؟ قوت و قوّت در چه فانی کرده ای؟
علامه محمدتقی جعفری(ره) بسیار مورد عنایت خداوند متعال بودند
در انتهای این مراسم استاد صدوقی سها طی سخنانی بیان کرد: برخی متاسفانه در نظراتی بیان کردهاند که شرح مثنوی علامه محمدتقی جعفری خیلی جنبه علمی ندارد. بنده در مقام رد این سخن باید بگویم که مرحوم جلال الدین همایی یکی از مثنوی شناسان و مولوی شناسان تراز اول عصر ما بلکه همه عصرها، این کتاب را تأیید کردهاند.
این استاد فلسفه و عرفان ادامه داد: مسئله دیگری که باز برخی از منتقدین این مرحوم بیان کردهاند این است که میگویند آقای علامه جعفری فقط سراغ فلسفه رفته و به فقه نپرداخته است. ایشان استاد فلسفه نبودند اما این دلیل بر نقص معلومات فلسفی نیست. علامه جعفری فیلسوف مستقلی بود. در اینجا باید گفت که ایشان تحصیلات فقهی و اصولی شان به مراتب بیشتر از تحصیلات فلسفیشان بوده و مرحوم آیت الله شهیدی که حاشیه مکاسب دارد و عضو شورای فتوای مرحوم اصفهانی بوده حکم اجتهاد علامه جعفری را در همان سنین کم صادر کرده است. از اساتید ایشان میتوان به آقایان شیخ محمدکاظم شیرازی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی، مرتضی طالقانی، علی محمد بروجردی، میرزا حسن یزدی، سید جمال الدین گلپایگانی اشاره کرد.
استاد صدوقی سها با بیان خاطراتی منسوب به علامه محمدتقی جعفری بیان کرد: ایام عید نوروز بود. زمانی که منزل ایشان در میدان خراسان بود. عصر بود و اطلاع دادند که دو نفر به داخل کتابخانه شخصی او آمده اند. ایشان به من گفتند تو برو و از آن ها پذیرایی کن تا من هم بیایم. این دو نفر استاد فیزیک در دانشکده فنی دانشگاه تهران بودند. یکی از آن ها مسن تر بود و دیگری جوان تر. نشستند؛ علامه هم آمدند و صحبت آغاز شد. در میان بحث آن ها خودم هم مجذوب شده بودم، با این که فیزیک نمی دانستم و مباحثشان را متوجه نمی شدم.
وی اضافه کرد: یک دفعه به خودم آمدم و دیدم که مرحوم آقای جعفری نشسته اند و همین طور مطالب از ایشان سرازیر می شود. آن دو نفر که استاد فیزیک بودند؛ مبهوت دهان استاد! فقط یادم می آید که بحث پیرامون «فوتون» بود. این دو استاد با شدّت و حدّت مجذوب سخنان استاد درباره فیزیک بودند. چطور می شود که انسانی که نه در زمینه فیزیک تحصیلاتی دارد و نه کارش در این حوزه است و نه کسی از او انتظار دارد که ورودی به این علم داشته باشد؛ با آن اشراف و تسلط به کیفیتی همانند سرازیر شدن یک چشمه و آبشار، این مطالب از دهان این مرد راجع به بحث فوتون بیرون بیاید و این دو استاد فیزیک هم مبهوت و حیران بمانند.
این استاد فلسفه و عرفان عنوان کرد: من این مسئله را این طور متوجه می شوم که قطعاً جز از طریق وصول به علم حضوری و بالاتر از آن، یعنی شهود، این اتفاق رخ نمی دهد. اگر کسی این حقایق را «شهود» نکرده باشد، نمی تواند به این صورت سخن بگوید. من فکر می کنم ایشان با عنایت حق تعالی به این ساحت رسیده بودند. وقتی ایشان درباره یک مطلبی در حوزه فیزیک که مسأله خودشان هم نیست این گونه سخن می گوید و تسلط دارد، در مسایل فلسفی و عرفانی که فن خودش است هم معلوم است که اوضاع از چه قرار خواهد بود.
استاد صدوقی سها در پایان پیرامون رسیدن به مرحلهای از شهود و علم حضوری افزود: ورود به این ساحت و قدم گذاشتن در این مسیر جز به عنایات حق تعالی امکان پذیر نیست. این گونه امور، حصولی نیست، بلکه عنایت حق را می خواهد و اعطایی است و به گمان بنده علامه محمدتقی جعفری بسیار مورد عنایت خداوند متعال بودند.