به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به نقل از ایکنا با آغاز فعالیت دولت چهاردهم، طبعا امید به تغییر در مسیر بهبود و پیشرفت در رویه فعالیت نهادها بیشتر میشود؛ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از وزارتخانههای مهمی است که با قشر عظیمی از دانشجویان و استادان به عنوان فرهیختگان جامعه سر و کار دارد لذا هر نوع تغییری میتواند تاثیر عمیقی بر آینده کشور داشته باشد.
خبرنگار ایکنا درباره بایدها و نبایدها در رویکردهای دوره جدید با حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدمهدی تسخیری؛ معاون ارتباطات و امور بینالملل دانشگاه ادیان و مذاهب گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
از نگاه شما اهمیت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در چیست و چرا باید توجه بیشتری به آن صورت گیرد؟
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در هر کشوری از نهادها و وزارتخانههای مهم محسوب میشود زیرا مرتبط با شخصیتهای فرهیخته، دانشمند است مخصوصا دانشگاهها و افراد برجسته آن عامل رشد کشور هستند و اگر بر کیفیت علمی این افراد افزوده شود نشانه رشد آن جامعه است. در ایران هم وزارتخانه مورد بحث چه زمانی که آموزش عالی بوده است و یا امروز که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است در طول نزدیک به نیمقرنی که از انقلاب گذشته از وزارتخانههای حساسی بوده است که ۲۰ وزیر و سرپرست به خودش دیده است. برخی از وزرا چند ماه بیشتر در این سمت نبودهاند و فقط آقای معین چندین سال بود و عمدتا هم این تغییرات به خاطر مسائل سخت و پیچیده موجود در این بخش است؛ شبیه وزارت ارشاد اسلامی که وزرای زیادی به خود دیده است و ۵ وزیر استعفا دادهاند.
وزارتخانه علوم، معمولا با چالشهای زیادی مواجه است زیرا با تفکر و عقل جامعه سر و کار دارد؛
جمعیت تحصیلکرده در همه رشتهها منشا خلاقیت و تفکر جامعه هستند و البته با مشکلات زیادی از جمله مالی هم مواجهاند و امیدواریم وزیر جدید بتواند این مشکلات را رفع کند. البته سخنان بنده ناظر به بحث مدیریت کلان در وزارتخانه است. وزیر کنونی سومین وزیر علومی است که خودش در رشته علوم انسانی تحصیل کرده و مابقی وزرا از رشتههای دیگر به این وزارتخانه آمده بودند لذا قاعدتا توجه بیشتری هم به علوم انسانی خواهد شد زیرا بیشتر دانشجویان کشور هم در این رشته تحصیل میکنند.
با توجه به چالشها و مسائلی که در این بخش وجود دارد و از طرفی اهمیت خاص این وزارتخانه در پیشرفت کشور، فکر میکنید رویکرد وزیر جدید در این وزارتخانه چگونه باید باشد؟
اکنون حدودا نیمقرن از انقلاب گذشته است و ما باید طوری رفتار کنیم که افراد به عنوان ناظران بیرونی بر این مسئله صحه بگذارند که این وزارتخانه به استقرار مطلوب در سیاستگذاری و برنامهریزی رسیده است. گاهی در دورههای قبل شاهد بودهایم که برخی وزار آمدهاند و به توسعه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و افزایش کمّی آن پرداختهاند؛ ما در ابتدای انقلاب ۲۰۰ هزار دانشجو داشتیم ولی الان بیش از سه و نیم میلیون دانشجو داریم و نزدیک به صدهزار عضو هیئت علمی داریم که نسبت به اول انقلاب قابل قیاس نیست. با این ظرفیت عظیم و تجربه اندوخته دیگر شایسته نیست که دولتی بیاید و فقط به توسعه کمّی به خصوص در بخش غیردولتی بپردازد ولی دولت دیگری بیاید و بخش غیردولتی را به طور خاص مضیق کند. ما باید بسنجیم که چه رشتههایی برای امروز کشور مفید و اشتغالآفرین است و گره زندگی مردم را باز میکند نه اینکه یکسری رشتههایی تاسیس کنیم که اصلا مبتلابه جامعه نیست ولو اینکه رشتههای خوبی هم باشند.
برخی رشتهها راهاندازی شده است ولی بعد از چندسال میبینیم که آن رشته، دانشجو ندارد و استاد مربوطه را هم در رشته دیگری به کار میگیرند که بعضا مرتبط با تخصص او نیست و خود استاد هم احساس خوبی ندارد؛ گاهی برخی وزرا دانشگاهها و مراکز غیردولتی را محدود میکنند در حالی که در دنیا، کار را به بخش خصوصی میدهند و وزارتخانه فقط به کار ستادی میپردازد. حتی ما دانشگاههای دولتی را هم میتوانیم تا نصف به صورت غیردولتی اداره کنیم و بیشتر به صورت ستادی بر کارها نظارت شود.
رئیس جمهور بر حل مسائل کشور با محوریت برنامههای بالادستی تاکید کرده است لذا ابتدا باید رشتههایی تاسیس کنیم که به درد جامعه بخورند نه رشتههایی که ممکن است مثلا در آمریکای جنوبی و کشور دیگر مشتری زیادی داشته باشند ولی برای کشور ما اصلا هیچ کارآیی نداشته باشند.
یکی از موضوعات مهم در آموزش عالی و با توجه به کاهش تعداد دانشجویان، جذب دانشجو از کشورهای دیگر است، در این زمینه چه سیاستی باید از سوی وزارتخانه علوم در دوره جدید اتخاذ شود؟
ما هزاران صندلی خالی در دانشگاههای کشور داریم و برخی ساختمانها در برخی دانشگاهها، شبهها تعطیل است چون فلان رشته، دانشجو ندارد در حالی که در کشورهای اطراف ظرفیت زیادی برای جذب دانشجو داریم که طبق برخی برآوردها تا یک میلیون نفر میرسد از جمله کشور عراق که بیش از ۴۰۰ هزار دانشجوی آماده در سطوح عالی دارد که دوست دارند در کشور ما تحصیل کنند ولی ما زمینه را برای جذب همه آنها ایجاد نکردهایم لذا ممکن است به سمت کشورهای دیگری چون ترکیه و مالزی و … بروند. الان تحصیل در رشتههایی چون حقوق، رسانه و علوم پزشکی و فنی علاقهمندان زیادی در کشورهای همسایه دارد. این در حالی است که حضور آنان در ایران هم با فرهنگشان سازگارتر است و هم کمهزینهتر است و حتی میتوانند پیام انقلاب اسلامی را به مردم کشورهایشان منتقل کنند.
ما برای انتقال فرهنگ اسلامی ایرانی باید میلیاردها دلار هزینه کنیم تا چنین اتفاقی بیفتد ولی الان نه تنها هزینه نمیکنیم بلکه از دانشجویان پول هم میگیریم. بحث دانشجویان غیرایرانی بحث فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و علمی برای نظام ماست.
در برنامه بالادستی اعلام شده است که باید بیش از ۳۰۰ هزار دانشجوی غیرایرانی جذب دانشگاهها شوند ولی آیا در این راستا حرکت کردهایم؟ متاسفانه در این عرصه خوب عمل نشده و هر سال وضعیت نامناسبتر است زیرا زمینه جذب را فراهم نکردهایم. برای جذب دانشجوی غیرایرانی چندین نهاد باید همکاری منسجم داشته باشند و خود را خانواده واحد بدانند؛ وزارت امور خارجه، وزارت کشور، وزارت اطلاعات و وزارت علوم باید با هم هماهنگ عمل کنند تا چالشهای فراروی دانشجویان برطرف شود. الان در آمریکا یک میلیون دانشجو از کشورهای دیگر حضور دارند، فرانسه، استرالیا و انگلیس در جذب دانشجو خوب عمل کردهاند و با این کار فرهنگ خود را در کنار علوم، منتقل میکنند. به خصوص چین با اینکه زبان دشواری هم دارد که بینالمللی نیست در این عرصه تلاش خوبی دارد و موفق هم شده است زیرا به تدریج سلطه علمی خود را به دنیا تحمیل خواهد کرد. ما باید با همه توان تلاش کنیم تا این فرصت از بین نرود.
بنده چون معاون ارتباطات و امور بینالملل دانشگاه ادیان و مذاهب هستم از نزدیک لمس کردهام که چه چالشها و مشکلاتی در این مسیر وجود دارد. وزارت علوم باید نسبت به فرزندانش حکم پدر داشته باشد؛ برای بنده خیلی سخت است که مثلا وزارت علوم عراق به بنده بگوید که وزارتخانه شما در ایران به ما گفته است که با فلان دانشگاه همکاری نداشته باشید؛ ما باید مشکلات را در درون خودمان حل کنیم و اجازه ندهیم حتی همسایه متوجه اختلافات ما شود نه اینکه دیگران را مطلع کنیم؛ این کار باعث از دست رفتن اعتماد به کشور ما خواهد شد و وقتی اعتماد از بین برود برگرداندن آن خیلی دشوار و گاهی نشدنی است. با شخصیتی در یکی از کشورهای همسایه صحبت میکردم ایشان این تعبیر را به کار برد که جمهوری اسلامی، استعمار ایرانی را دنبال کرده است و بنده به او گفتم که ما استعمارگر هستیم یا آمریکا که این همه در امور دیگر کشورها دخالت دارد و مثلا ۱۵۰ هزار نیروی نظامی را وارد عراق کرده است (در دوره حمله به صدام) او جواب داد حضور استعماری شما بر دل مردم است… بنابراین رابطه علمی و فرهنگی، رابطه دلی است.
آنطور که ما شنیدهایم آقای سیمایی صراف از سعه صدر و روحیه فراجناحی برخوردار است و این خوب است ولی مهمتر رویکرد سیاستگذاری و تشکیلاتی است. وقتی یک معاون و یا مدیرکل درک بینالمللی نداشته باشد و در راستای سیاستها حرکت نکند نظم امور به هم میریزد بنابراین در انتخاب افراد باید دقت لازم صورت بگیرد و افراد شایسته را انتخاب کنند.
در حوزه علوم انسانی که دغدغه مسئولان کشور است چه انتظاری میتوان از وزیر علوم داشت؟
وزیر جدید علوم تحصیلکرده علوم انسانی است؛ در این شاخه علمی، رشتههای زیادی وجود دارد که بازار کار خوبی هم دارند؛ حقوق، اقتصاد، مدیریت، رسانه، حتی رشتههایی چون فلسفه و ادیان جذابیت خوبی برای دانشجویان به خصوص غیرایرانیها دارد و توجه به این شاخه علمی مهم است.
رشتههایی چون هوش مصنوعی امروز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و اگر ما در این مسئله کار نکنیم عقب خواهیم افتاد و دیگران بر مغز و ذهن فرزندان ما مسلط خواهند شد آنان را جذب میکنند و حتی فرهیختگان کشورهای همسایه را هم به خودشان جلب خواهند کرد.