به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از روزنامه اطلاعات نشست «فلسطین، مقاومت و رسانه» با حضور دکتر عباس خامهیار دستیار ویژه و مشاور امور بینالملل رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب و جمعی از متفکران، نویسندگان و کارشناسان برجسته بینالمللی در ساختمان موسسه اطلاعات برگزار شد. در این نشست ابعاد جنگ غزه از زوایای مختلف و دستاوردهایی که مقاومت فلسطین از یک سو و محور مقاومت در منطقه از سوی دیگر کسب کرده مورد بحث قرار گرفت.
دکتر خامهیار در این نشست عنوان کرد: وقوع جنگ، فضایی ایدهآل در راستای افزایش تقاضا برای اطلاعات ایجاد میکند که نیاز شهروندان را برای درک آنچه در میدان نبرد میگذرد و میزان خسارات و تلفات و اوضاع طرفهای درگیر و چگونگی زندگی کردن مردم زیر آتش جنگ و پیامدهای آن، پاسخ میگوید. از این رو در رویکردهای جدید در جنگها، همانطور که به فراهم آوردن تسلیحات و برنامهریزی برای جنگ توجه میشود، به اطلاعرسانی درباره جنگ نیز توجه میشود. پیروز شدن در جنگ رسانهای در حکم پیروزی زودهنگام بر دشمن است. به همین علت کشورهای بزرگ برای حمایت از رسانهها هزینه کلانی پرداخت میکنند. به عنوان مثال بودجه روزنامه آمریکایی واشنگتن پست به 2 میلیارد دلار در سال میرسد.گفته میشود «رسانهها هدر دهنده اموال هستند» و متاسفانه کشورهایی که ادعای دموکراسی دارند، برای سوق دادن افکار عمومی به سمت پذیرش افکار جنگطلبانه و قتل و ترور، به رسانهها متکی هستند. به عنوان مثال آمریکا افکار عمومی را به این سمت سوق داد که عراق دارای سلاح هستهای است و سپس به همین بهانه به عراق حمله و آن را اشغال کرد، و در واقع بغداد قبل از اینکه توسط پنتاگون سقوط کند، توسط سی ان ان سقوط کرد. افغانستان نیز به همین شیوه اشغال شد. جنبش صهیونیسم نیز به رسانهها توجه دارد بهطوریکه هنری فورد میلیاردر و صاحب کارخانه خودروسازی فورد و مؤلف کتاب «یهودیت جهانی» تاکید میکند «یهودیان هنگام ورود به آمریکای جدید، به سرعت کنترل موسسات فرهنگی به خصوص روزنامهها را در اختیار گرفتند تا افکار عمومی را طبق برنامهها و دروغهای خودشان شکل دهند».
وی افزود: از آنجا که اسرائیل «کشوری است جعلی»، ادبیات صهیونیستها تلاش دارد روایت تاریخی «فرضی» خود را که به تخیل شبیهتر از واقعیت است، بسازد. از این رو شهروندان اسرائیلی در دنیای دیگری سیر میکنند که کشورشان را «مسلط، پیروز، و صاحب پیشرفتهترین سلاحها» و دشمنان اسرائیل اعم از عربها و مسلمانان و گروههای مقاومت را عقبمانده معرفی میکند که جرأت حمله به اسرائیل را ندارند. بنابراین وقتی عملیات شوکآور «طوفان الاقصی» روی داد و مقاومت، دستاوردهای نظامی کسب کرد، دروغ رسانههای صهیونیستی برملا و معلوم شد که به اسرائیل نفوذ شده است و ارتش و رهبران آن در غفلت به سر میبرند. در این شرایط اسرائیل دو رویکرد را در پیش گرفت؛ نخست آن که تلاش کرد جنگ را در سریعترین زمان به پایان برساند تا بر ناکامی خود سرپوش بگذارد، و دوم این که راه را به روی رسانههای خارجی بست و تلاش کرد شهروندان صهیونیست را در این باور نگه دارد که «اسرائیل، شکست ناپذیر است». از این رو برای همه خبرنگاران بینالمللی که اخبار جنگ در غزه را پوشش میدهند شرط گذاشت که نظامیان اسرائیلی آنان را هنگام پوشش اخبار جنگ همراهی کنند و ارتش، تصاویری را که خبرنگاران ضبط کردهاند پیش از ارسال به رسانه مدنظر، بازبینی کند. در همان حال ارتش رژیم صهیونیستی تلاش کرد پوششی برای جنایات خود در زمینه هدف قرار دادن مناطق مسکونی و قتل کودکان و زنان و بمباران بیمارستانها فراهم کند و به این منظور به بیانیه خاخامهای یهودی متوسل شد که تاکید کردند این اقدامات، جنایت نیست بلکه بخشی از باور یهودیان و آموزههای تلمودی و برداشتهای انحرافی و غیر اخلاقی و غیر انسانی از تورات است. همچنین به بیانیه پزشکان اسرائیلی استناد شد که انهدام بیمارستانها را به این بهانه که آنجا میدان جنگ است، مجاز دانستند.
دستیار ویژه و مشاور امور بینالملل رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: شوک و وحشت از آنچه که در هفتم اکتبر روی داد و موجب شد حدود 1400 اسرائیلی در یک روز کشته شوند و بالاترین تلفات اسرائیل از زمان جنگ ششم اکتبر 1973 به ثبت برسد، به خوراک رسانههای غربی تبدیل شد و حتی روزنامههای آمریکایی و اسرائیلی، آنچه در جنوب سرزمینهای اشغالی روی داد را به حوادث 11 سپتامبر یا انفجار بندر پرل هاربر تشبیه کردند که موجب شد آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شود و تا جایی پیش رفتند که آنرا هولاکاست دوم نامیدند.
وی افزود: این رسانهها به خصوص رسانههای آمریکایی در ابتدای نبرد طوفان الاقصی برای ترویج روایت مقامات رژیم اشغالگر و مسکوت گذاشتن روایت طرف فلسطینی تلاش و اعلام کردند اسرائیل از خودش دفاع میکند و آنچه روی داده، صرفا تجاوزی از سوی یک سازمان تروریستی که سعی فراوان کردند آنرا نوعی «داعش فلسطینی» معرفی و القا نمایند. روایت دروغین سناریوی ماجرای سر بریدن 40 نوزاد یهودی توسط حماس و انهدام بیمارستان المعمدانی توسط جهاد اسلامی در این راستا است. این رسانهها چشم خود را به روی حقوق ملت فلسطین بستند و به جانبداری از اسرائیل برخاستند و فلسطینیها را فاقد حقوق انسانی دانستند .آنان برای کشتهشدگان اسرائیلی در عملیات طوفان الاقصی گریه و زاری کردند و آنچه را تروریسم و کشتار و قتل عام در روز هفتم اکتبر توصیف شد، محکوم کردند و عکسها و ویدئوهایی از شوک و اندوه و وحشت در اسرائیل، منتشر کردند. اما همین رسانهها در زمان حملات رژیم به غزه، به سخن گفتن درباره «بحران انسانی» و افزایش شمار «کشتهشدگان» اکتفا کردند بدون آن که این بار به «کشتار» یا «قتل عام» یا دیگر اصطلاحاتی که رسانههای غربی ترجیح میدهند فقط درباره قربانیان غربی و قربانیان اسرائیلی به کار ببرند، اشارهای کنند.
دکتر خامهیار در ادامه گفت: پوشش اخبار جنگ رژیم صهیونیستی بر علیه مردم غزه در واقع، چیزی جز حلقه جدیدی از زنجیره جانبداری کامل از اسرائیل و ترویج دروغهای آن و همدردی کور کورانه با هر آنچه تلآویو به خورد جهانیان میدهد، نیست. این رفتار رسانههای غربی عجیب نیست ولی آنچه شوکآور است، میزان بالای فاصله گرفتن از رفتار حرفهای و احترام به حقوق بشر و دیگر شعارهایی است که همواره رسانههای مشهور در برابر هر کسی به کار گرفتهاند که رویکردی متفاوت از آنچه مطلوب غرب است، در پیش بگیرد.
وی افزود: روزنامهها و خبرگزاریها و شبکههای ماهوارهای مثل «ای بی سی نیوز» و «ام اس ان بی سی» و «گاردین» و «بی بی سی» و «اسکای نیوز» بسیاری از کارکنان خود را صرفا به علت دفاع از آرمان فلسطین و حق ملت فلسطین برای دفاع از خود، اخراج کردند. بی بی سی رسوایی را تا جایی پیش برد که علت شهادت خبرنگار خود در جنوب لبنان توسط نظامیان صهیونیست را نادیده گرفت و از آن نام نبرد.
رایزن فرهنگی سابق ایران در لبنان تصریح کرد: رسانههای عربی معمولا در هر نبردی بین عربها و صهیونیستها، از آرمان فلسطین حمایت کردهاند و از این نظر بین کشورهای عربی تفاوتی نبوده است. اما متاسفانه در نبرد طوفان الاقصی مشاهده میکنیم که رسانههای عربی بسته به کشوری که در آن قرار دارند، موضعگیریهای متفاوتی داشتند. کشورهای نزدیک به مقاومت مثل عراق، الجزایر و سوریه به حمایت از آرمان فلسطین پرداختند و همه رسانههای خود را برای پوشش واقعیت طوفان الاقصی بسیج کردند. لبنان، که مهد رسانهای است، رسانههایش انعکاسدهنده جریانهای حزبی و تحت تاثیر مسایل داخلی بودند و هستند ولی به طور کلی اسراییل ستیز بودند. اما کشورهای متمایل به عادیسازی روابط با اسرائیل، تلاش کردند این گونه القاء کنند که مقاومت فلسطین با شروع نبرد با صهیونیستها دست به ماجراجویی زده است. اینها به شدت تحت تاثیر دشمنی حکومتهایشان با جنبش اخوان المسلمین هستند و به حماس به عنوان یک دشمن نگاه میکردند.
خامهیار در ادامه تشریح فرایند فعالیت رسانهها افزود: شبکههایی مثل العربیه و الحدث و الاخباریه وابسته به عربستان و اسکای نیوز وابسته به امارات،( علاوه بر شبکههای صرف محلی، چرا که اینها تا حدودی جهانی به شمار میروند) فقط به آلام ساکنان غزه به علت جنگ و اختلاف بین تشکیلات خودگردان و گروههای مقاومت پرداختند و به شدت اشک تمساح برای ویرانی غزه و کشتار مردم ریختند و تا توانستند فجایع انسانی را به شکلی که حماسیها مقصر جلوه داده شوند، برجسته کردند و افکار عمومی ملتهای عرب را نسبت به پذیرش روایت فلسطینیها دچار تردید جدی کنند، و این وضعیت تا کنون به همین شکل ادامه دارد. به همین علت وزارت کشور وابسته به حماس فعالیت شبکههای العربیه و الحدث در نوار غزه را به علت نقش آنها در «انتشار اخبار جعلی برضد مقاومت فلسطین»، ممنوع کرد.
دستیار ویژه و مشاور امور بینالملل رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: تریبونهای مقاومت با هر نام و نشانی، تاثیر زیادی در میدان جنگ رسانهای مرتبط با طوفان الاقصی داشتند. جنبشهای مقاومت اسلامی در نبردهای قبلی خود با اسرائیل به پیروزیهای قابل توجهی دست یافتند و رهبران مقاومت مثل سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه و عبدالملک الحوثی به علت صداقت داشتن و بیان سخنانی که بر همه محافل تاثیر گذار است، از احترام زیادی در جهان برخوردار هستند. از این رو رسانههای مرتبط با مقاومت، بسیاری از واقعیتها را منعکس کردند ولی موضع آنها «انفعالی» بود و با توجه به محدودیت امکانات، جذابیت لازم را نداشتند، به همین علت افکار عمومی به سراغ تریبونهای رسانهای رفتند که اخبار رویدادها را واقعیتر، رساتر، سریعتر و هنرمندانهتر و حرفهایتر انتقال میدهند. به عنوان مثال شهروندان کشورهای عربی و اسلامی بیش از آن که بیننده شبکه المنار و یا العالم باشند ( به دلایل مذکور و محدودیتها و حتی تحریمهای ماهوارهای) ترجیح میدهند شبکه الجزیره را دنبال کنند. البته شبکه المیادین موفقتر و حرفهایتر از دیگران ظاهر شد. شبکه الجزیره قطر توانست اعتماد جامعه بینالمللی به خصوص جوامع عربی و اسلامی را جلب کند و در شکل دادن به این دیدگاه در محافل جهانی سهیم بود که اسرائیل مرتکب «کشتار جمعی» میشود. از خبرها و تصاویر این شبکه به عنوان سند در دادگاههای بینالمللی استفاده شد به طوری که اسرائیل ممنوعیت فعالیت آن را خواستار شد. همچنین گروههای مقاومت فلسطینی به شبکه الجزیره اعتماد داشتند و خبرها و مستندات درباره دستاوردهای نظامی خود را برای این شبکه میفرستند. این مساله موجب میشود که در عملکرد شبکههای «مقاومت» بازنگری شود.
وی اضافه کرد: رسانههای ایرانی عموما به نبرد طوفان الاقصی پرداختند ولی پرداختن آنها در ابتدا عمدتا در سطح داخلی و همراه با زاویههایشان با دولت بود، و به عبارتی دیگر متاثر از گرایشات سیاسی داخل کشور و رقابتهای حزبی بود که بعدها با افزایش جنایتهای رژیم صهیونیستی، تا حدود زیادی تغییر و تعدیل یافت.
خامهیار در پایان در تشریح روند شبکههای اجتماعی گفت: انقلاب رسانهای در فضای مجازی بیسابقه است.شبکههای اجتماعی توانستند تغییری آشکار در افکار عمومی جهانیان به نفع مسئله فلسطین و ملت فلسطین ایجاد کنند. این نوع رسانهها، مهمترین نقش را در انتقال واقعیتها به مردم دارند و تاثیرگذاری آنها در بین جوانان، بسیار بالا است. همین شبکهها به دانشجویان آمریکایی کمک کردند در حمایت از آرمان فلسطین دست به تظاهرات و اعتراض بزنند.