به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ به همت معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه ادیان و مذاهب نشست نقد و بررسی سریال حشاشین با عنوان «حشاشین از توهم تا واقعیت» با حضور دکتر مهدی فرمانیان،دکتر سید علی بطحائی و دکتر مهدی دانشور علمی برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی فرمانیان عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به تشریح زندگی حسن صباح بر اساس تاریخ پرداخت و گفت: حسن صباح افراط در دینداری داشت و وقتی یکی از پسرانش متهم شد که در قتل رهبر قلعه قهستان دست داشته او را اعدام کرد و فرزند دیگرش را به اتهام شرابخواری کشت که این هم نوعی تندروی است.
وی با بیان اینکه حشاشین در ماه رمضان در مصر پخش شد و بازتاب زیادی در جهان عرب و ایران و خود مصر داشت، ادامه داد: ایرانیان هم خیلی مشتاق دیدن این سریال بودند اما اینکه این سریال چقدر به واقعیت نزدیک است قابل بحث است.
این استاد دانشگاه افزود: حسن صباح حدود سال ۴۴۵ تا ۴۵۰ در قم و در خانواده شیعه به دنیا آمد و در سن ۱۷ سالگی همراه خانواده به ری رفت و در آنجا یک فرد اسماعیلی مذهب او را به سمت خود فراخواند و سبب شد تا او معتقد به تفکر اسماعیلی شود؛ آن زمان رهبری اسماعیلیه در مصر بود و صباح از ری به اصفهان رفت و سالیانی نزد رهبر اسماعیلیه در اصفهان درس خواند و بعد از آن به سمت قاهره رفت.
فرمانیان تصریح کرد: در آنجا سه سال نزد بزرگان اسماعیلی درس خواند و علاقه داشت امام خودش (امام اسماعیلی) را که از منظر وی امام معصوم بود ببیند ولی موفق نشد لذا وقتی به ایران برگشت به تبلیغ اسماعیلیه پرداخت؛ در سال ۴۸۳ در قلعه الموت تبلیغ اسماعیلیه را شروع کرد و افراد زیادی در این قلعه و مردمی هم از بیرون به او پیوستند و بعد که قدرت گرفت نزد رهبر زیدی مذهب قلعه رفت و گفت که باید این قلعه را به من تحویل دهی؛ این رهبر زیدی نگهبانان قلعه را صدا زد که صباح را بیرون بیندازند ولی کسی از او تبعیت نکرد لذا صباح سرانجام موفق شد ریاست قلعه را به دست آورد.
معاون فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) اضافه کرد: او با سه هزار دینار قلعه را از این رهبر زیدی خرید و به تبلیغ اسماعیلیه پرداخت. در سال ۴۸۵ اولین ترور این فرقه، کشتن خواجه نظام الملک بود زیرا او اسماعیلیه را قرمطی و کافر میدانست و به شدت با اسماعیلیه دشمن بود.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به قصه سه یار دبستانی که دو نفر آنها صباح و خواجه نظام و و نفر سوم خیام بود تاکید کرد که این قصه، افسانه است و افزود: وقتی حسن صباح در قم به دنیا آمد خواجه نظام الملک فردی ۴۰ ساله در دربار سلجوقیان بود و اصلا حسن صباح به دیدار او نرفته بود و رابطهای با او نداشت و از نظر سنی هم با هم جور نیستند. رشید فضل الله برای اولین بار روایت سه یار دبستانی را بیان کرد که عهد کرده بودند اگر به قدرت رسیدند هوای همدیگر را داشته باشند ولی این ماجرا واقعیت ندارد.
این پژوهشگر فرق اسلامی با بیان اینکه حسن صباح وقتی قلعه را گرفت برخی او را منتسب به این مسئله کردند که بیش از ۳۰ ترور انجام داده است، افزود: البته نباید همه این ترورها را به نام این فرقه بزنیم و ممکن است عوامل دیگری این کار را کرده و به نام این فرقه زده باشند. لذا در تعداد ترورهای این فرقه بحث وجود دارد.
دکتر فرمانیان بیان کرد: صباح در سال ۵۱۸ از دنیا رفت و ترورها هم ترور رهبران مخالف اسماعیلیه بود و با مردم عادی کاری نداشت. گفته شده است که راشدالدین سنان، رئیس فرقه اسماعیلیه در منطقه سوریه وقتی میخواست میزان ارادت یارانش را به خودش نشان دهد به چند نفر از نیروهایش گفت خود را از قلعه پایین بیندازید و آنها انجام دادند. صباح فردی شریعتمدار بود و به عقاید فقه شیعه پایبندی داشت و در ۳۰ سال هیچ وقت از این قلعه خارج نشد و فردی اهل نماز و روزه بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: وقتی هلاکو وارد قلعه الموت یا اسماعیلیه شد و آنجا را فتح کرد یک کتابخانه بسیار بزرگی وجود داشت، هلاکو این قلعه را خراب کرد و کتابها را جز تعدادی آتش زد؛ یکی از این کتب، کتاب «سیدنا» در شرح زندگی صباح بود که بعدها خلاصه آن در منابع تاریخی منتشر شد و تایید کرده که او فردی عابد و زاهد و اهل نماز و روزه بود.
دکتر فرمانیان اظهار کرد: او در طول ۳۰ سال فقط دو بار بالای پشت بام قلعه رفت و حتی در وقت محاصره، زن و بچه خود را به منطقه دیگری فرستاد و آنها را به قلعه الموت برنگرداند و به آنها گفت شما هم مانند مردم عادی با ریسندگی مخارج خود را تامین کنید. البته او افراط در دینداری داشت و وقتی یکی از پسرانش متهم شد که در قتل رهبر قلعه قهستان دست داشته او را اعدام کرد و فرزند دیگرش را به اتهام شرابخواری کشت که باز این هم نوعی تندروی است. او با شیطان مرتبط نبود و فردی زاهد بود و زهد را در زندگی خود و خانوادهاش اعمال میکرد؛ البته در ترورها هم دشمنان افراطی خود را میکشت.
وی ادامه داد: برنارد لوئیس در کتاب تاریخ اسماعیلیان ریشه حشاشین را آورده است که در زبان رومی به آنان اصحاب الجمل گفته میشود و دروغهایی به آنان نسبت دادند از جمله اینکه در کوه به سر میبردند و از مادر و خواهر خود بهره جنسی میبردند. مارکوپولو هم صد سال بعد همین مسائل را تکرار کرد و چون مطالب او رواج زیادی یافت حشاشین به فرقهای که پول گرفته و ترور میکردند معروف شدند در حالی که حسن صباح، دیندار و شریعتمدار بود و افراد عادی را نمیکشت و فقط با کسانی دشمن بود که فرمان قتل اسماعیلیون را میدادند. فرهاد دفتری در افسانه حشاشین مفصلا به ریشه این کلمه و نحوه سرایت فرهنگ حشاشین پرداخته است.
معاون فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) با بیان اینکه این سریال یک تاریخ تخیلی برای ضربهزدن به برخی مفاهیم سیاسی در جهان اسلام است در مورد وضعیت اسماعیلیون در ایران، اظهار کرد: اسماعیلیون الان هم در ایران هستند و در مورد تعداد آنها اختلاف وجود دارد؛ بیشترین امامان آنان در شهر بابک کرمان دفن هستند و چند تن از آنان در منطقه انجدان محلات و دلیجان و قهستان و قائنات و تهران ساکن هستند.
وی ادامه داد: رئیس فرقه اسماعیلیه هم در تهران است و خودشان تاکید دارند که اسماعیلیون شریعتمدار و معتقد به نماز و روزه و عبادات هستند. فرهاد دفتری در کتاب تاریخ و عقاید اسماعیلیه آورده است حدود ۳۰هزار تا ۵۰ هزار اسماعیلی مذهب در ایران وجود دارند ولی یکی از اسماعیلیون به بنده پیام داد که حدود ۷۰۰ هزار خانواده وجود دارند ولی تخمین بنده وجود حدود ۵۰ هزار اسماعیلی مذهب است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در مورد اینکه چرا آثار هنری تاریخی را کمتر مورد توجه قرار میدهیم، اظهار کرد: مشکلاتی در این زمینه وجود دارد؛ اول اینکه معقتدم سریالها و فیلمهایی موفق هستند که مقداری از تنگناهای تاریخی فراتر برود. ما به حشاشین انتقاد داریم که تاریخ را تحریف کرده است و معتقدم که میتوانست موفق باشد بدون اینکه تحریف کند.
وی افزود: ما در مورد تاریخ خودمان از جمله صفویه و دوره سیدمرتضی و تعامل او با حاکم آن وقت و رویکرد عقلگرایی و تاسیس کتابخانه و سایر موضوعات تاریخی، میتوانیم فیلم بسازیم. ناصر اطروش از فقها، متکلمین، علما، حاکمان و شعرای توانمند در قرن سوم هجری است. او حاکم طبرستان بود و فردی به او خیانت کرد تا حکومت را به دست بگیرد ولی موفق نشد و دستگیر شد، او خودش حکومت را به این فرد تقدیم کرد و به حوزه رفت و به تربیت افراد پرداخت تا جایی که زرتشتیان زیادی را مسلمان کرد.
فرمانیان با بیان اینکه کمبود بودجه یکی از نقاط ضعف ما است، تصریح کرد: ۱۲ میلیون دلار برای ساخت این سریال هزینه شده است ولی بودجه امسال صدا و سیما که ۳ برابر شد ۲۲هزار میلیارد تومان است ولی میتوانیم با همکاری عراق و برخی کشورهای دیگر سریال بسازیم و در برابر اسلام سکولار بایستیم و نسخه درخشان و محبتآمیز اسلام را در برابر آن نشان دهیم.
در ادامه این نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید علی بطحائی تاکید کرد: ما نباید این سریال را مانند سایر سریال های تاریخی ببینیم؛ بلکه حشاشین یک نوع نبرد فکری جریانی و نزاع فکری حساب شده برای آینده جهان اسلام تصویر و ترسیم شده است.
این فرقهشناس و پژوهشگر جریانهای اسلامی، با بیان اینکه یکی از سریالهایی که نسل جدید را جدا به خود مشغول کرده است همین سریال است، گفت: نظر کلی بنده در مورد این سریال مصداق این ضربالمثل است که «برخی سخنان کج هستند؛ ولی رج هستند» یعنی سازندگان این سریال کج تاریخی، هدف و برنامه منظم دارند و دنبال ترویج نوعی خوراک فکری رج سیاسی برای مخاطبان خود هستند؛ ما نباید این سریال را مانند سریال شیخ بهایی و سایر سریال های تاریخی ببینیم؛ بلکه حشاشین یک نوع نبرد جریانی برای آینده جهان اسلام تصویر و ترسیم شده است.
دکتر بطحائی با بیان اینکه آیندهپژوهی جریانات فکری در جهان اسلام مغفول بوده است در عین اینکه سرنوشت این نبردها برای آینده جهان اسلام مهم و حیاتی است، اظهار کرد: جریان روشنفکری یکی از این جریانات در متن جهان اسلام وجود دارد ولی بدنه مردمی ندارد و حضور جدی نمیتواند در معادلات آینده داشته باشد. اسلام سنتی هم وارد نبرد جریانی نشده است. نبرد آتی جهان اسلام بین اسلام سلفی، اسلام سکولار و اسلام سیاسی است و قطعا ایران با آن روبه رو خواهد شد.
مدیرکل پژوهش دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: باید بررسی کرد که هدف مصر از ساخت این سریال چیست و اینکه اصلا نزاریان در تاریخ مصر نقشی ندارند و نزاریان در لوانته(سوریه و ایران) فعال بودند. وی اشاره به جریان نزاریان و ارتباط آن با این سریال، اظهار کرد: تاریخ نزاریان ارتباطی به مصر ندارند. نزار مدت کوتاهی در اسکندریه مصر بودند و سکهای هم به نام او ضرب کردند و نزار لقب المصطفی لدین الله را برگزید و پس از مدت کوتاهی به او حمله شد و او در قاهره کشتند. بنابراین این سریال به مصر مربوط نیست بلکه به شام و ایران مرتبط است و پخش آن در مصر فقط به جهت مصرف داخلی و مخالفت با اسلام سیاسی است و ممکن است در آینده به سریال های قرامطه هم بپردازند و اسلام سیاسیهراسی جدیدی ایجاد کنند.
این پژوهشگر تصریح کرد: مصر در ترسیم آینده جهان اسلام بسیار مهم است زیرا رهبر فکری جهان اهل سنت است؛ از ۲۲۶ سال قبل تا الان محمدعلی پاشا و رفاعه طهطاوی و … نسل اول در این عرصه هستند که به پاسخ این پرسش پرداختند که چرا غرب پیشرفت کرده و ما عقب هستیم. در نسل بعد کسانی چون عبده و سیدجمال دنبال اصلاحات اجتماعی رفتند. نسل سوم با جنگ جهانی اول روبرو شد و نسل چهارم و پنجم هم شامل پان عربیسم جمال عبدالناصر، حسن البنا و… بوده است؛ حسن البنا در مصر تشکیلاتی داشت و خودش را خوب نشان داد و در کنار آن هم طاها حسین است که نباید آن را به گذشته متعلق بدانیم زیرا فکر او دائما روتوش میشود. طاها حسین جامعترین پکیج فکری را در مورد لیبرالیسم، سکولاریسم و تعامل با مدرنیته دارد و از دید وزیر فرهنگ مصر «روح فرهنگی حاکم بر مصر» متعلق به طاها حسین است.
وی تاکید کرد: الان در مصر، دوئل بین اسلام سیاسی و سکولار برقرار است و اسلام سنتی در نبرد جریانی جایگاهی ندارد. در توئیتی یکی از مشاوران احمدالطیب گفته بود که این سریال برای فرقهگرایی است. از این رو علی الجمعه به عنوان مفتی اعظم سابق مصر که معلوم نشد چرا او را عزل کردند مطرح است و با نسل جوان نشست و برخاست دارد. الازهر در مورد این سریال سکوت کرده؛ سال قبل هم فیلمی ساختند که به مشکلات اسلام سنتی پرداخته بود و اینکه الازهر نسبت به زنان سرپرست خانواده و حمایت از آنان برنامه ندارد و الازهر نسبت به این سریال واکنشی نشان داد ولی نسبت به این سریال حشاشین سکوت کرده است.
دکتر بطحائی گفت: امروزه در بین فعالان سکولار «خالد منتصر» پزشک فعال رسانه ای در روزنامه الوطن و عکاشه در ترویج سکولاریسم فعالند. منتصر میگوید: پس از پخش این سریال به هلند رفتم و وقتی با مسلمین هلند صحبت کردم از نظر جریانی بهترین فیلمی که اسلام سیاسی و تکفیریها را منکوب کرده است همین حشاشین است؛ بنابراین این فیلم کاملا هدف نزاع جریانی دارد و تاریخی نیست.
این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب درباره نوع واکنش ایران به این فیلم، تاکید کرد: بنده معتقدم علمای شیعه باید سکوت کنند و خود اسماعیلیون باید پاسخگوی انحرافات این سریال باشند و جواب بدهند و اخوانیون هم در مصر باید واکنش نشان دهند. ما ایرانی ها هم باید سکوت کنیم و حساسیتی رسانهای برای رواج آن انجام ندهیم.
وی در پایان تاکید کرد؛ما باید از نظر ساخت فیلم به صورت ایجابی سریال بسازیم مثلا از جمله سریال در مورد آل بویه، صاحب بن عباد و معرفی سه برادر از خاندان آل بویه در قرن چهارم و خدمات آنها و مشی و مرامشان کار کنیم و فیلم برای آن مقطع طلایی تاریخی ایران بسازیم و واکنش لازم را به این سریال از این طریق کار فاخر رسانهای نشان دهیم. یعنی نباید این شبهه را جواب دهیم و به آل بویه و در کنار آن به نقد سریال حشاشین مصر و چهره مخدوش حسن صباح در این سریال بپردازیم.
سخنران دیگر این نشست دکتر مهدی دانشور علمی استادیار گروه ادیان شرق دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه ما نتوانستهایم شخصیتهای تاریخی خود را به خوبی معرفی کنیم، افزود: نکته اصلی سریال حشاشین آن است که ما چه باید بکنیم تا از دادههای تاریخی خود به خوبی محافظت کنیم؟ مدیران فرهنگی ما معمولا دیر متوجه برخی مسائل میشوند و از واکنش در زمان مناسب غافل هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه ما نقدها را از همان ابتدا یعنی ماه مبارک رمضان بر این سریال آغاز کردیم، سوالی که از چند روز پیش مدام به آن پاسخ دادم این بود که آیا اینهمه وقت گذاشتن به یک سریال، آنهم با این همه نقد کار خوبی است؟
جوابی که برای جواب دادهام این است که آیا ما تنها با یک سریال مواجهیم؟ حشاشین به نظر من یک سریال ساده برای دیدن و آنهم به این صورت که پا رو هم بگذاریم و تخمه بشکنیم نیست. به نظر بنده سریال حشاشین یک تلنگر بسیار مهم و اساسی برای ما بوجود آورد که بدانیم دادههای چیست؟ دادههای تاریخی ما کجاست؟ حرف امروز ما زودون زنگارهایی هست که بر آیینه تاریخ ما نشسته و ما فراموش کردهایم که بودیم؟ کجا بودیم؟ چه کردیم؟ کجا هستیم؟ و کجا میرویم؟
دکتر علمی دانشور تصریح کرد: این سریال از زاویه نگاه سه نفر به تاریخ مینگرد که هر سه نفر ایرانی هستند (خیام، خواجه نظام الملک و حسن صباح)؛ یکی از این افراد عمر خیام است؛ او در این سریال، فردی سرخوش و هوسران معرفی شده است که در حال شعر گفتن است ولی خیامی که در واقعیت وجود دارد فردی در کنار نیوتن و ارشمیدس است. گاهشمار و تقویم جلالی خیام پس از 900 سال همچنان بهترین گاهشمار جهان است وهنوز کسی نتوانسته در جهان بالاتر از این گاهشمار نسخهای را عرضه کند.
وی ادامه داد: رباعیات خیام همان 178 رباعی است که استاد فروغی جمع کرده اند. اگر هر رباعی را 5 کلمه حساب کنید به عددی کمتر از 2000 کلمه خواهید رسید و این حیرتانگیز است که او با 2000 کلمه ماندگار شود.
این سریال نشان داد که او مردم را به خوشباشی تشویق میکرده، درحالیکه خوشباشی او فلسفی و همراه با نیکاندیشی،آزاداندیشی، اندیشه و یاری به دیگران است و تنها خوشباشی به هرقیمتی نیست بلکه یک خوشباشی انسانمحور با آموزههای انسانی ویژه است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: حسن صباحی که در تاریخ سراغ داریم فردی است که حدود ۴۰۰ سال بعد از مرگش زنان منطقه الموت وقتی میخواستند ریسندگی کنند با ذکر نام او کار خود را شروع میکردند. آیا واقعا فردی اگر خونریز باشد چنین تاثیراتی دارد؟ او فردی عابد و زاهد و اهل کتاب نوشتن است و اگر از صلیبیون پول گرفت پولش را در اختیار محرومان قرار داد. حسن صباح آنقدر جاذبه داشت که بسیاری از افراد را جذب میکرد.
علمی دانشور اضافه کرد: حسن صباح برخلاف تصویری که سریال از او میسازد مخالف حکومت بنی عباس بود که نماد آنها رنگ سیاه است؛ او رنگ سفید را که ضد رنگ سیاه بود انتخاب کردند. قلعه الموت قلعه زیبا و سرسبز است ولی در این سریال آن را وحشت زده نشان میدهد.
این پژوهشگر ادیان شرق با بیان اینکه در سال ۲۰۲۰ قرقیزستان یک فیلمی را به نام تومیریس ساخت، افزود: در این سریال آمده است که این زن کوروش را کشته است و کوروش هم در این سریال شخصیتی بسیار منفی معرفی شد؛ وقتی کارگردانش با بازتاب منفی روبرو شد گفت از من متنفر نباشید از هردوت متنفر باشید که کوروش را اینطور تعریف کرده است. دردآورتر از این ماجرا، آن است که برخی کتاب هردوت را در دست میگیرند و به مقبره کوروش رفته و آن را میخوانند و او را فردی سفاک و خونریز معرفی میکنند.
وی با بیان اینکه ما نتوانستهایم شخصیتهای تاریخی خود را به خوبی معرفی کنیم، افزود: در فیلم مولانا این ضعف به شدت آشکار است. بنابراین نکته اصلی این سریال آن است که ما چه باید بکنیم تا از دادههای تاریخی خود به خوبی محافظت کنیم؟ مدیران فرهنگی ما معمولا دیر متوجه برخی مسائل میشوند و از واکنش در زمان مناسب غافل هستند.