حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجید مبینی مقدس تبیین کرد؛

چالش‌های فقه‌پژوهی در عرصه فضای مجازی و هوش مصنوعی

تاریخ انتشار:

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به اهمیت موضوع‌شناسی در پرداختن به فقه فضای مجازی گفت: ارتباط خوب میان اساتید دانشگاه و اساتید حوزه باعث می‌شود موضوعات دقیق‌تر برای مجتهدین مطرح شود، فتوای آنها دقیق‌تر شود و بعد قانونی هم که مبتنی بر فقه تدوین می‌شود درست باشد.

به گزارش خبرنگار دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه ،توجه به جنبه‌های اخلاقی استفاده از فناوری‌های نوین مسئله مهمی است که می‌تواند از بروز آسیب‌های ناشی از توسعه این فناوری‌ها جلوگیری کند و به جهت‌دهی درست دانش‌های جدید در این زمینه بینجامد. این گفتمان چند سالی است که در مجامع علمی داخلی نیز شکل گرفته و دانشگاه‌ها از دریچه علوم انسانی و حوزه‌های علمیه با استفاده از ظرفیت دانش فقه پژوهش‌هایی را در این زمینه سامان داده‌اند و شاهد فعالیت‌های علمی در این عرصه هستیم. نمونه اخیر آن همایش «اخلاق ديجيتال و فضای مجازی» بود که بهمن‌ماه گذشته در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار شد.

در حاشیه این همایش با حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر مجید مبینی مقدس؛ عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره امکان‌سنجی بحث از اخلاق دیجتال در فضای گفتمان حوزه‌های علمیه و علوم اسلامی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

 این روزها بحث فقه فضای مجازی در حوزه علمیه مطرح است. به نظر شما ظرفیت فقه‌پژوهی در این مسئله وجود دارد یا خیر؟

بحث اخلاق بحث مهمی است و خصوصا در نسبت با مسائل نوپدید مثل هوش مصنوعی یا فضای دیجیتال باید به جنبه اخلاقی این مسائل توجه شود، اما نکته مهم این است باید توجه کنیم اخلاق گاهی اوقات بین چیزی که در فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی خودمان فهم می‌کنیم و اخلاقی که در فضای فکری و معرفتی غرب مطرح می‌شود مشترک لفظی است. واژه اخلاق میان این دو گفتمان مشترک لفظی است برای اشاره به دو معنای متفاوت.

در فضای معرفتی غرب وقتی بحث اخلاق مطرح می‌شود عمدتا برگرفته از فلسفه اخلاق است و در این زمینه نظریات مختلفی وجود دارد مثل رویکرد نتیجه‌گرایی یا وظیفه‌گرایی که مبتنی بر این نگاه به فلسفه اخلاق، گزاره‌های اخلاقی را مطرح می‌کنند که آن گزاره‌های اخلاقی در بحث اخلاق فضای مجازی و همانند آن مطرح می‌شود. گزاره‌های اخلاق دیجیتال و اخلاق رسانه در گام بعد به حقوق رسانه و حقوق فضای مجازی تبدیل می‌شود.

در فضای معرفت دینی مراحل رسیدن به گزاره‌ها به این شکل نیست یعنی یک فقیه و مجتهد دینی نمی‌گوید ما یک فلسفه اخلاق داریم و مبتنی بر آن اخلاق داریم و این اخلاق را تبدیل به حقوق می‌کنیم. در دستگاه استنباطی دینی ما ادله متفاوتی داریم مثل آیات، روایات، اجماع، عقل، سیره، عرف و امثال اینها و یک فقیه وقتی بخواهد بگوید یک رفتاری که شما در فضای رسانه یا در فضای دیجیتال دارید درست است یا نیست از این ادله استفاده می‌کند، نه از گزاره‌هایی که در اخلاق رسانه و اخلاق فضای مجازی مطرح می‌شود. توجه کردن به این نکته باعث می‌شود اگر قرار است در فضای تمدن نوین اسلامی تولید علم داشته باشیم، باید یک تولید علم دقیق، درست و حساب‌شده باشد.

شما میان اخلاق دیجیتال و گفتمان حوزه علمیه تفکیک قائل شدید. آیا نهایتا ارتباطی میان این دو قابل تصور است یا خیر؟

در ساحت فردی، فقیه بر اساس ادله‌ای که دارد پاسخ می‌دهد و از گزاره‌هایی که در اخلاق رسانه و فضای مجازی مطرح است استفاده نمی‌کند و اساسا نیازی به آنها ندارد چون ادله فقهی کفایت می‌کند، ولی در ساحت فقه نظام، فقه اجتماعی و فقه کلان گاهی اوقات ادله ما ممکن است نیاز به تکمیل داشته باشند. در آنجا ممکن است از گزاره‌هایی شبیه گزاره‌های اخلاق رسانه و فضای مجازی استفاده شود که آنها هم نهایتا برآمده از ادبیات دینی است، مثلا اگر قرآن کریم حریم خصوصی را محترم می‌شمارد و ما گزاره‌ای در بحث اخلاق رسانه در این زمینه داریم، این گزاره‌ها مبتنی بر آیات قرآن، روایات و ادله دینی خواهد بود نه بر اساس فلسفه اخلاقی که در غرب مطرح است. لذا در فقه فردی این ارتباط نمی‌تواند خیلی پررنگ باشد ولی در عرصه اجتماعی زمینه گفت‌وگو برای رسیدن به گزاره‌های کلانی که دین هم آنها را بپذیرد بیشتر وجود دارد.

قطعا شما در جریان دروس خارجی که در این سال‌ها در حوزه علمیه در حال برگزاری است هستید؛ دروس مانند فقه فضای مجازی یا فقه متاورس و … . می‌خواستم بپرسم در نگاه کلی تحلیلتان از این دروس چیست؟ آیا با این نوع پرداخت‌ها موافقید و محتوای‌شان را محتوای صحیحی می‌دانید یا اینکه معتقدید حوزه در پرداختن به این مسائل دچار عجله شده است؟

به نظرم تعبیر عجله را می‌توانیم تغییر دهیم. به هر حال اینها پرسش‌هایی است که از طرف جامعه مطرح می‌شود و از حوزه پاسخ می‌خواهند و حوزه باید پاسخ دهد ولی نکته‌ای که اینجا قابل ذکر است بحث موضوع‌شناسی است که آیا موضوع‌شناسی دارد درست انجام می‌شود یا خیر.

اینجا یک تفاوت دیدگاهی بین مجتهدین وجود دارد که آیا موضوع‌شناسی را خود مجتهد باید انجام دهد یا خیر. یک نگاه این است که مجتهد فقط گزاره‌های کلان را مطرح می‌کند و تشخیص مصداق و موضوعش با خود فرد است. در این حالت مباحثی که مطرح می‌شود مشکل خاصی پیدا نمی‌کند؛ مثلا شما می‌پرسید اگر من در متاورس این کار را انجام دهم درست است یا نه و مجتهد پاسخ می‌دهد اگر به حقوق افراد دیگر تعدی نشود مشکلی ندارد یا اگر مفسده نداشته باشد مشکلی ندارد. در این حالت فقیه گزاره کلانی را مطرح می‌کند و تطبیقش با خود فرد است لذا در اینجا ما چالشی نداریم.

اگر خود فقیه بخواهد به حوزه موضوع‌شناسی ورود کند اینجا باید قدری محتاط‌تر قدم برداریم که دچار اشتباه در موضوع‌شناسی و به تبع آن دچار اشتباه در حکم نشویم. من این رویکرد دوم را بیشتر می‌پسندم چون رویکرد اول موضوع را نمی‌داند و فقط می‌گوید اگر اینطور باشد یا اگر اینطور نباشد حکمش این است ولی رویکرد دوم معتقد است اگر شما می‌خواهید حکم بدهید باید موضوع را درست بفهمید و بعد حکم متناسب با آن را بدهید. اینجا فقط نیاز به یک زحمت بیشتر است برای موضوع‌شناسی که به نظرم زمینه خوبی برای همکاری حوزه و دانشگاه فراهم می‌کند.

مثلا در بحث هوش مصنوعی ارتباط خوب میان اساتید دانشگاه و اساتید حوزه موجب می‌شود موضوع دقیق‌تر برای مجتهدین مطرح شود، فتوای آنها دقیق‌تر شود و بعد قانونی هم که مبتنی بر فقه تدوین می‌شود، درست باشد. لذا ضرورتی که وجود دارد ارتباط جدی‌تر بین حوزه و دانشگاه برای شناخت بهتر موضوعات جدیدی است که فقه دارد به آنها ورود می‌کند و جامعه این مطالبه را دارد که پاسخ آنها را بشنود.

منبع:ایکنا

مطالب مشابه