به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از مواردی که در حوزهی هویت جوامع میتوان بدان پرداخت مسئلهی پوشش است. و امروزه مسئلهی نوع پوشش زنان در بسیاری از مناطق جهان با چالشهایی رو به رو شده است. در این گزارش که به مسئله پوشش بانوی شرقی و به طور ویژه ایرانی پرداخته خواهد شد در آغاز پرسشهایی مطرح شده و سپس برای یافتن برخی پاسخها تلاش خواهد شد. پرسشهای اصلی از این قرار هستند: نخستین بار چه کسانی و به چه علت به این نتیجه رسیدند که پوششهای گوناگون زن شرقی -جامههایی که بر اساس فرهنگ، جامعه، اقلیم و جغرافیای وی در طول هزارهها شکل گرفتهاند – سلب کنندهی آزادی وی اند؟
ارتباط دادن مسئلهی انواع گوناگون لباسهایی که در طول هزارهها زن شرقی در آن زیسته و بالیده است با مفهوم آزادی از کجا سرچشمه میگیرد و چرا تصور میشود تغییر آن به طور خودکار منجر به آزادی میشود؟ و با فرض این که نوع پوشش زن شرقی را سرکوبگر و نیازمند اصلاحات بدانیم چه کسانی و چرا پوشش زن مدرن غربی را ایده آل و الگو قرار دادهاند و بر پایهی کدام معیارها؟ چرا پوشش زن غربی را متضمن آزادی مدنی میدانیم؟
اگر به پیش از تاریخ استعمار و پروپاگاندای امپریالیزم دربارهی بربریت شرقیان/مسلمانان باز گردیم و در ارتفاعات برفی زاگرس به یک زن ایرانی بگوییم آزادی و رشد و شکوفایی تو در گرو برداشتن سربند و روسری و پوشیدن دامن مینی ژوپ است چه عکس العملی خواهد داشت؟ یا اگر به دوران پیش از استعمار بازگشته و در صحرای سوزان حجاز -که مردمانش در طول تاریخ کشف کردهاند چگونه خود را از آفتاب سوزان و طوفان شن محفوظ بدارند.
پوشش شرقی به عنوان جاذبهی گردشگری!
به زن عرب بگوییم آزادی و رستگاری تو در گرو تغییر جامهی بومی و پوشیدن جامهای غیر متناسب با اقلیمت است عکس العمل چه خواهد بود؟ آیا همان چیزی که برای زن غربی سفید پوست به زعم وی مناسب است لزوما برای تمام زنان جهان مناسب و سودمند خواهد بود و نیازهای تمام زنان جهان منطبق بر نیازهای زن غربیست؟
در یک برنامه گردشگری ویژهی بلاگرهای خارجی در ایران، که در آن به موضوع پوشش شرقی به عنوان جاذبهی گردشگری نیز توجه شده بود و به زن غیر ایرانی در زمینهی تجربهی پوشش شرق یاری میرساند، هنگامی که هموطنانِ بانوی بلاگر ایتالیایی از وی پرسیده بودند که مسئلهی حجاب را چگونه مدیریت کرده است و حجاب چقدر در سفر به ایران چالش برانگیز خواهد بود، خانم بلاگر از آنجا که خود تحت تاثیر پروپاگاندای استعمار برای زن شرقی نبوده و نوع دیگری از پروپاگاندا را در اروپا تجربه میکند، طبیعی ترین پاسخی که هر انسانی به شکل غریزی خواهد داد را داده بود و البته به واسطهی آن پاسخ با هجمهی بانوان ایرانی نیز مواجه شده بود.
وی گفته بود در این کشور آفتابی و در زیر نور آفتاب سوزان حجاب در واقع بسیار کمک کننده و نیاز بود! این که گفتهی این خانم چقدر درست است یا نه بحث دیگریست و در پاسخ میتوان گفت امروزه برای پیشگیری از اشعهی آفتاب میتوان از کرمهای ضد آفتاب و کلاه و … استفاده کرد، اما نکتهی مهم در جملهی این خانم خالی بودن اندیشهی وی از مقولهی حجاب به معنی امری غیر عادی، ذلیل کننده، محدود کننده و سالب آزادی است. در واقع او به طور غریزی به مقوله ی پوشش در ارتباط با اقلیم اشاره کرده است.
مسئلهی حجاب
استعمار در طول دو سدهی گذشته بسیاری از مظاهر تمدن و هویت مستعمره هایش را دستاویزی برای تحقیر و سرکوب آنان قرار داده است و مسئله پوشش زن شرقی -که شامل حجاب اسلامی نیز میشود- در واقع دست آویزی برای تحقیر جامعهی شرقی بوده است.
تصویر تحقیر آمیزی که مرد سفید پوست استعمارگر از زن محجبهی شرقی میدهد در واقع برای القا برتری نژادی سفیدان ارائه میشود و به طور کلی منطق ویژهی دیگری پشت آن قرار ندارد.
حجاب اسلامی به دلیل آن که امری بومی منطقهی خاورمیانه بوده و برآیند تحولات اجتماعی و فرهنگی این منطقه است با پوشش بومی بسیاری از اقوام ساکن در خاورمیانهی پیش از اسلام همپوشانی دارد. برای نمونه اگر امروز زنان ایرانی تصمیم بگیرند با پوشش سنتی زن ایرانی ارمنی یا زرتشتی در جامعه حاضر شوند در واقع حجاب اسلامی تا حدود بسیار چشمگیری محقق شده است.
پس باید توجه داشت که موضوع حجاب/پوشش از آغاز یک موضوع اسلامی نبوده است و در بسیاری از کشورهای جهان نوع پوشش زنان و در موارد بسیاری حتی مردان- چیزی شبیه آنچه امروز از آن به حجاب اسلامی تعبیر میشود بوده است.
در همین راستا باید مسئلهی پوشش سر توسط زن و مرد ایرانی/خاورمیانهای را از پیش از ظهور اسلام تا سدهی پیش مد نظر داشت. این که مرد ایرانی نیز همانند زن ایرانی با سر برهنه در جامعه حاضر نمیشده است و کلاه از سر افتادنش موجب شرم بوده است خود مسئلهای درخور پژوهش است. از نظر درجهی پوشانندگی، جامهی زن و مرد خاورمیانهای تا پیش از حضور اروپاییان در منطقه و تغییر لباس مرد خاورمیانهای به لباس اروپایی، تفاوت چندانی نداشت و حتی در میان برخی از اقوام مانند اعراب لباس زن و مرد تقریبا مشابه بود.
آنچه بسیاری از مردان ایرانی حتی تا همین امروز در برخی مناطق کشور رعایت میکنند مانند نپوشیدن شلوارک یا بلوز و پیراهن آستین کوتاه خود نشان از یک فرهنگ ویژهی پوشش که در طول هزارهها بر اساس جغرافیا، آداب و سنن، طبقهی اجتماعی و دین پدید آمده است دارد.
هنوز زنان بسیاری در روستاها و یا زنان عشایری را میشناسیم که صبح که از خواب برمیخیزند سربند یا روسری را همچون بقیهی اجزا جامهشان می پوشند حتی اگر نامحرمی در خانه نباشد. زن روستایی در خانهی خودش و در حضور پسر و همسرش نیز روسری را چون بخشی از جامهی روزمرهاش به سر دارد.
هنوز زنان و مردان زرتشتی هنگام ورود به محضر آتش مقدس روسری و کلاه گذاشته و سر را می پوشانند و موبدان برای پاسداشت حرمت آتش پنام (روبنده) نیز میبندند. در زمانهای اندکی دورتر نوعروسان کرمانج گاه تا یک سال به احترام پدر شوهر (که البته محرم است) همانند موبدی در برابر آتش، با بخشی از روسری حتی بینی و دهانشان را نیز می پوشاندند.
و از این دست مثالها که نشان از یک فرهنگ پوششی پیچیده در میان مردمان شرقی دارد بسیار است. باید در نظر داشت که حجاب اسلامی نیز یکی از مظاهر همین تمدن شرقیست و چیزی سوای از فرهنگ پوشش در منطقهی خاورمیانه نمیباشد. و البته با ظهور اسلام مسئلهی پوشش چهارچوب مند گشته و حد و حدود شرعی آن تعیین گردید.
دکتر آزاده احسانی/دکترای ادیان دانشگاه کنکوردیا مونترال
ادامه دارد …