عاشورا، گفتمانی شیعی یا رخدادی تاریخی؟ گاه فکر می کنم که سخن گفتن و یا نوشتن از عاشورای امام حسین علیهالسلام به آسانی که دیگران می گویند و یا می نویسند نیست. چرا که نه عاشورا را می توان به همان سادگی تعریف کرد و نه وجود مقدسی چون حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام را. نه توان بسط عاشورا به مثابه گفتمان شیعه را دارد نه توان انعکاس واقعیت تاریخی عاشورا را… تاریخ عاشورا خود محوری در هم پیچیده و سنگین است که آثار برجای مانده را یارای انعکاس آن نیست. تاریخ نویسانی چون عروة، هشام کلبی، ابن اسحاق، ابومخنف، طبری، دینوری و ابن سعد و بلاذری و… نه می توانند فهمی صحیح از حقیقت امام و امامت داشته باشند و نه توانستند آنگونه که باید عمق فاجعه عاشورا را به آیندگان برسانند. تحلیل عاشورا نه عنوان یک رخداد تک بعدی تاریخی همچون دیگر رخدادهای سیاسی و نظامی، بلکه به عنوان یک واقعه با ویژگی های انحصاری مثل رهبری، اهداف، چگونگی رخداد و پیامدها و بسامدها باید انجام گیرد. بی تردید پرداختن به عاشورا بدون توجه به جنبه های وحیانی وجود مقدس حسین بن علی ابن ابیطالب علیهمالسلام اشتباهی عمیق است. همانگونه که بی توجهی به این بعد صدها سال است تاریخ نویسان را به ورطه گمراهی کشانده و علی رغم زحمات فراوان اما مسیر را به خطا پیمودند. تاریخ عاشورا با حسین علیهالسلام مقدس شد و از این رو هم سنجه های بررسی و تحلیلش و هم معلومات تاریخی اش باید با مقتضای موضوع و محور اصلی این رخداد هماهنگ باشد. چرا که در غیر اینصورت تحلیل ها به همان نتایجی منتهی خواهد شد که از حسین بن علی علیهالسلام یک قیام کننده علیه حاکم مشروع و اختلاف او با یزید ملعون را نزاع بر سر یک زن دانسته اند. وجود این ابعاد است که سبب این نکته مهم می شود که بگوییم عاشورا یک رخداد در بستر معین نیست. چرا که اگر چنین بود حتما همانند هزاران نبرد و قیام نظامی و سیاسی که در تاریخ، اثری از آن نماند، رنگ می باخت. شاید گفتن از این مطلب که عاشورا قبل از جنبه تاریخی اش، در لایه های کلامی و اندیشه ای پیچیده شده، بحث بر انگیز باشد اما ناچاریم بپذیریم که شخصیت و جایگاه امامت امام حسین بن علی علیه السلام است که بر پایه آن عاشورا حقیقتی ماندگار و قوه محرکه ای برای تاریخ شیعه شده است. تاریخی که کوشید از روزهای پس از وقوع عاشورا تا کنون به گونه های مختلف در قالب آیین ها، مراسمات و آداب مذهبی خود را در تمدن شیعی و در سطحی عمیق تر در فرهنگ شیعه ماندگار کند و بسامد آن در طول تاریخ عامل تداوم و استمرار باشد. پس باید با قاطعیت گفت که بی تردید عاشورا در چنین فضای، کلامی و اندیشه ای، تاریخی و اجتماعی و آیینی و سیاسی، قابل فهم است. در واقع به تعبیری واضح تر باید گفت عاشورا گفتمان فعال شیعه در مواجهه با جریان های رقیب بود و هست و خواهد بود که بر مفهوم امامت و هدایتگری و جایگاه ویژه امامت به عنوان دال مرکزی آن و مهمترین و اساسی ترین مبنای مذهبی در شیعه تاکید کرده است. در این میان همه عناصر مؤثر بر تحلیل عاشورا همچون ایثار، شهادت، رشادت و حماسه، عزا و ماتم، عطش و … مفاهیمی وابسته به تبیین عاشورا و برای فهم بهتر دال مرکزی بوده و خواهد بود. بنابراین بزرگداشت عاشورا در حقیقت بزرگداشت اندیشه امامت و مسایل وابسته به آن در قامت رشادت، شهادت، مظلومیت و ایثار است.