به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به نقل از خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، روز یکشنبه ۲۸ خرداد ماه در دهمین نشست دوره ای مدرسه فقه و اجتهاد مقارن که به همت انجمن علمی مذاهب فقهی دانشکده مذاهب با همکاری مدرسه فقه و اجتهاد مقارن برگزار شد، حجت الاسلام و المسلمین دکتر رجبی به ارائه موضوع «بررسی نظریه تعدد اجتهاد و نقش آن در نحوه تعامل با مذاهب» پرداخت و حجت الاسلام و المسلمین دکتر اسلامی به عنوان ناقد در این جلسه حضور داشت.
مجتهد اگر خلاف کند، جاهل قاصر است نه مقصر
دکتر حسین رجبی در ابتدای این نشست با اشاره به اهمیت جایگاه و منزلت «اجتهاد»، ییان کرد: محور اجتهاد، سنت، قرآن و عقل است. در تمام مذاهب اجتهاد وجود دارد. اجتهاد در وهابیت هم انجام میشود. اما مقوله «تقلید» در وهابیت از فرد زنده انجام میشود. بسیاری از مذاهب در مسائل مختلف اجتهادی با ما هماهنگ هستند.
وی در ادامه گفت: آن مطلب اساسی که می خواهم بگویم، این مطلب است ما یک اصلی به نام «اجتهاد» داریم که مورد قبول همه مذاهب است؛ بحث «اجتهاد» یک اصل است که در هر مذهبی می بینیم وجود دارد؛ چه از مذاهب اهل سنت و چه مذاهب امامیه، زیدیه و اسماعیلیه همه این اصل را قبول دارند. به نظر می رسد که این اصل از ضروریات است.
وی ادامه داد: مثلا به مذاهب اگر از دیدگاه اجتهادی نگریسته شود، اختلافات پسندیده است. چرا که هر مذهبی در احتهاد این احتمال را خواهد داد که اشتباهی رخ داده است و قطعیت ندارد. تعدد اجتهاد هم در مکتب اهل بیت ما و هم سیره صحابه نمونههایی داریم که به رسمیت شناخته شده است.
وی اضافه نمود: تنها راه این است که در جامعه اسلامی و در حوزه های بزرگ اسلامی، مانند الازهر مصر، مکتب دیوبند، قم، نجف و دیگر حوزه های جهان اسلام، وقتی به اجتهادات می پردازیم، مبانی دیگر مذاهب را نیز نگاه و مطرح نماییم؛ در حدود هفتاد درصد اشتراک دارند اختلاف در برخی مبانی خاص است؛ مانند سیره صحابه و قیاس؛ در این چند مورد قلیل می توان گفت که اجتهاد جدی وجود دارد؛ اگر هم در دیگر موارد اختلاف است، به همین چند مورد قلیل بر می گردد؛ یا به قیاس یا به سیره صحابه منجر می شود. برخی می پذیرند و برخی خیر؛ کسانی که پذیرفته اند، برای خودشان دلیلی دارند.
حسین رجبی عنوان کرد: ما بگوییم شما اجتهاد را قبول دارید؛ اگر چه ما مبانی شما را قبول نداریم، اما باطل دانستن آن مبنا به معنای این نیست که آنها را به طور کلی از خیمه اسلام بیرون کنیم یا آنها اگر در مبانی ما سیره اهل بیت علیهم السلام، یا مباحث دیگر ما مانند مباحث اجتهادیه و انکار قیاس را در مذهب ما می بینند، آنها هم حق نداشته باشند که ما را از خیمه اسلام بیرون کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بین «بطلان» یک نظریه و «کفر» تفاوت وجود دارد. ممکن است در مسائل فقهی یا نظریات جاری مجتهدی اشتباه کرده باشد و آن اجتهاد اشتباه باشد اما به منزله کفر نیست. به این معنی که مجتهد اگر خلاف کند، جاهل قاصر است نه مقصر.
اجتهاد یک شمشیر دو لبه است
دکتر اسلامی نیز در ادامه با اشاره به اینکه «اجتهاد یک شمشیر دو لبه است» بیان کرد: اجتهادی که اجتهاد نیست، بر مبنای «استفراغ وسع» شکل نگرفته است. یعنی مجتهد باید تمام جوانب و همه نشانههای مربوط به فتوا خویش را یافته و تحلیل و بررسی کرده باشد. از این روی، تخطئه در بین مذاهب به معنای خروج از دین نیست.
وی با اشاره به مبحث تکثرگرایی دینی در حوزه اجتهاد مطرح کرد: اجتهاد یک شمشیر دو لبه است. ما باید بدانیم که چگونه میشود به وسیله «اجتهاد» و «تفقه» نزاع را حل کنیم تا بتوانیم مذاهب را بر سر یک سفره بنشانیم.
دکتر اسلامی ادامه داد: ما باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم. زمان افطار و چگونگی نماز و احوالات مناسکی یا شما مرید شخص عایشه هستید و ما مرید شخص حضرت زهرا سلام الله و غیره، همگی این موارد به دلیل اجتهاد متکثر است که پدید می آید.
وی در ادامه اذعان کرد: لذا لبه خطرناک اجتهاد و لبه مثبت تفقه باید درک و مورد سنجش قرار بگیرد. تکثرگرایی و به رسمیت شناختن در موضوع اجتهاد کار بسیار سنگینی است. لذا ما در گونه شناسی اختلافات داریم که به عنوان مثال: اختلاف کفار با مسلمانان از نوع اختلاف مذموم است. اما اختلاف مقبول این است که؛ ما در درون خودمان یا مثلا میان نظرات مراجع و اجتهادات متفاوتی داریم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اجتهاد اگر کنترل نشود بنیانافکن و خطرناک است. ائتلاف بخشی و تقریب بین مذاهب از دل «اجتهاد کنترل شده متکثر» بر اساس اصول و قواعد خط کشی شده پدید میآید.