دکتر مهدی همازاده گفت: متأسفانه بسیار دیده میشود با وجود هیاهوی فراوان در کشور در زمینه هوش مصنوعی، آشنایی با ادبیات این بحث تقریبا صفر است و مباحث بیان شده بسیار ابتدایی و خیالی است.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از خبرنگار ایکنا، نشست «آشنایی با فلسفه هوش مصنوعی؛ پرسشهای اخلاقی هوش مصنوعی» از سوی انجمن علمی فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب با همکاری انجمن علمی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران و انجمن علمی فلسفه دانشگاه اصفهان به میزبانی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
دکتر مهدی همازاده، پژوهشگر مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این نشست به ایراد سخن پرداخت که گزیده مختصر سخنان وی را میخوانید:
در مورد فلسفه هوش مصنوعی، در دو سه سال اخیر مباحث نسبتا قابل توجهی با پروپاگاندا و تبلیغات زیاد، حتی در قم و حوزه علمیه شکل گرفته و پیشبینی ما این است که این مباحث و مخصوصا اخلاقِ هوش مصنوعی، طی ده سال آینده از حوزههای پر مخاطب و پربحث در جامعه علمی و حتی مدیریتی کشورمان باشد؛ یعنی در آینده نزدیک میتوان برای آن مجموعهای از مشغولیتها و درگیریها را تصور کرد. فلسفه هوش مصنوعی به طور کلی میتواند به دو حوزه تقسیم شود که یکی ذیل فلسفه اخلاق و دیگری ذیل فلسفه ذهن قرار میگیرد.
پرسشهای مرتبط با هوش مصنوعی
موضوعات و سؤالاتی به اخلاق هوش مصنوعی مربوط میشود؛ از جمله اینکه پیامدهای تصمیمات هوش مصنوعی با چه کسی است؟ اگر هوش مصنوعی یک اثر ادبی و هنری خلق کرد یا اکتشاف علمی انجام داد مالکیت ادبی یا فکری با کیست و بهرهبردار، چه کسی خواهد بود؟ اساسا تعاملات آینده رباتها با بشریت چه پیامد اخلاقی دارد و چگونه میتوان آن را با پیشبینی و مدیریت کرد؟ چقدر مجاز به تنبیه و پاداش در این عرصه هستیم؟ اینها سوالاتی هستند که در این زمینه وجود دارند و عمدتاً ذیل اخلاق فلسفه اخلاق قرار میگیرد. بخش دوم پرسشها، وجود شناسی هستند که بیشتر ذیل فلسفه ذهن قرار میگیرند از جمله اینکه آیا ماشین امکان آگاهی و احساسات و ادراکات دارد؟
اگر برای هوش مصنوعی، احساسات و عواطف قائل باشیم آن وقت در مورد پرسشهای اخلاقی، پاسخ ما متفاوت خواهد بود. معمولا مهندسان و پژوهشگران علوم کامپیوتر و به طور خاص متخصصان هوش مصنوعی به پرسشهای حوزه اول علاقهمند هستند چراکه پرسشهای کاربردی هستند و بشریت به میزان بیشتری با آنها سر و کار دارد و حتما در کشور خودمان هم در آینده نزدیک با این پرسشها درگیر خواهیم شد لذا تأخیر در این زمینه به ما ضربه خواهد زد چون هر تکنولوژی چالشهای اخلاقی هم با خود خواهد آورد و اگر پاسخهای آماده نداشته باشیم برای ما چالشبرانگیز خواهد شد بنابراین نباید منتظر بمانیم که هوش مصنوعی در همه دنیا پیشرفت کرده و آنگاه دنبال یافتن جواب سؤالات مرتبط با آن باشیم.
تاریخچه هوش مصنوعی
متأسفانه بسیار دیده میشود با وجود هیاهوی فراوان در کشور و مخصوصا در شهر قم و حوزه علمیه در زمینه هوش مصنوعی، آشنایی با ادبیات این بحث تقریبا صفر است و مباحث بیان شده بسیار ابتدایی و خیالی است در حالیکه ابتدا باید ببینیم هوش مصنوعی چیست و مباحث خود را بر اساس آن پایه، بیان کنیم چراکه بسیاری از مباحث مرتبط با وجودشناسی هستند لذا چنین اقداماتی غیر از اینکه مایه ریشخند خواهد شد ثمری نخواهد داشت و اتلاف وقت و هزینه است.
هوش مصنوعی از سال ۱۹۵۶ و در کنفراس دارموس مطرح شد هرچند در جنگ جهانی و در دهه چهل و پنجاه این ادبیات و البته نه با این اصطلاح، توسط آلن تورینگ، مطرح شده بود اما در کنفرانس دارموس، برخی متخصصان هوش مصنوعی دور هم نشستند و این اصطلاح را ابداع کردند. ابتدا که حوزه هوش مصنوعی شکل گرفت امیدواریها برای اینکه ما در آینده نه چندان دور میتوانیم هوش مصنوعی قوی داشته باشیم بسیار زیاد بود و مثلا هربرت سایمون در سال ۱۹۵۷ میگوید «من نمیخواهم شما را شوک زده یا غافلگیر کنم اما به سادهترین روش میتوانم بگویم که الان در جهان ماشینهایی وجود دارند که فکر میکنند، یاد میگیرند و خلق میکنند و توانمندی آنها برای اینکارها رو به افزایش است و در آینده توانایی مدیریتی آنها هم سطح ذهن انسان خواهد بود و قادر به اداره ما هستند» خود تورینگ هم پیشبینی کرد که در سال ۲۰۰۰ شخصیتهایی مصنوعی شبیه به انسان خواهیم داشت.
سوفیا به عنوان همراه بیماران
با وجود اینکه نمیتوان منکر جنبههای کاربردی هوش مصنوعی در زندگی بشر شد اما در زمینه روانشناختی و عالم درونی و متافیزیک آن مباحث زیادی وجود دارد از جمله اینکه این کامپیوتر فهم و درکی از زبان ندارد هرچند برخی میگویند ماشینها میتوانند فکر کنند و دارای درک معنا هستند. در ماجرای کرونا، چون بیماران در اتاق آی سی یو، همراه نداشتند در حالیکه نیاز به شخصی داشتند که همراه آنها باشد لذا چینیها رباتی به اسم سوفیا تولید کردند که کار آن همراهی بیمار و رفع نیازهای روانی بیمار در اتاق آی سی یو بود. به لحاظ فلسفی میتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که اگر مریضی داریم و در بیمارستان هستیم و درد شدیدی را تحمل میکنیم اگر همراه ما برادر یا پدر یا دوست صمیمی ماست و با ما همدردی میکند ما میتوانیم همدردی او را بپذیریم چون تصورمان این است که او هم حس درد را تجربه کرده است و میگوید تو را میفهمم اما وقتی سوفیا بر اساس برنامهنویسی که برای او شده با من همدردی میکند برای من سؤال پیش میآید که مگر این ربات، معنای متناظرِ درد را درک کرده است که با من احساس همدردی میکند؟
درد چیزی است که من باید قبلا آن را تجربه کرده باشم تا معنای آن را بفهمم اما کسی که فاقد هرگونه حس پدیداری است نمیتواند اساسا معنای درد را بفهمد لذا انسان نمیتوان آن همدردی که از یک انسان دیگر دریافت میکند را از سوی یک ربات هم دریافت کند. یکی دیگر از ایراداتی که از سوی فیلسوفان به مهندسان وارد میشود این است که چرا اساسا اینقدر مفاهیم فلسفی را مبتذل میکنید و مثلاً بحث بازنمایی محیطی را به میزان زیادی در قالب برنامهنویسیها سادهسازی کردهاید و گفتهاید که این ماشین، یادگیری و تفکر و خروجی زبانی و تمایزناپذیری رفتاری دارد؛ در حالیکه اصلا درکی از جهان از سوی این ماشین اتفاق نمیافتد. اینها از جمله اشکالاتی بود که در برابر هوش مصنوعی کلاسیک از طرف فیلسوفان اقامه شده است اما مباحث در این زمینه همچنان ادامه دارد.