به گزارش روابط عمومی دانشگاه، چهارمین جلسه کرسیهای علمی ـ ترویجی با موضوع ارجاع متعین به ساحت الهی در سالن شهید بهشتی دانشگاه برگزار شد. در این نشست دکتر حامد قدیری به عنوان ارائه دهنده مقاله و دکتر داوود حسینی به عنوان ناقد حضور داشتند. در ابتدای جلسه دکتر حامد قدیری بیان کرد که مسئله اصلی مقاله بنده با موضوع ارجاع متعین به ساحت الهی به لحاظ هستی شناختی بوده و تصویری که در ذهن دارم نسبتم را با ساحت الهی مشخص میکند. در این ارتباط انقطاع و تفکیکی برقرار میشود و یک دسترس ناپذیری ارجاعی ممکن است ایجاد شود. البته این دسترس ناپذیری میتواند معرفتی نیز باشد.
دکتر حامد قدیری گفت: به لحاظ روایی برای بنده این مسئله مهم است و بنده از پاتنم الهام میگیرم. ایده پاتنم این است که من میخواهم راجع به ذهن و ارتباط آن با جهان خارج صحبت کنم. فیلسوفان تحلیلی معاصر وجود شناسی را شاخه معرفتی مستقلی به شمار نمی آورند و به همین علت، هر گونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکی را نامشروع و بی معنا تلقی می کنند. پاتنم در مقام نقد این نظریه صحبت هایی دارد.
وی ادامه داد: ابتدا باید ببینیم ارجاع متعین چیست؟ یکی از چالش های حوزه زبان دینی به امکان جمع میان فرض تعالی و فرض ارجاع متعارف دینی برمی گردد. فرض تعالی مدعی است که ساحت الهی ـ مطلق به طور کامل از ساحت بشری ممکن منفک است. فرض ارجاع متعارف دینی نیز مدعی است که می توان به ساحت الهی – مطلق به شکل متعینی ارجاع داد.
در این مقاله، با تکیه بر استدلال مدل تئورتیک هیلاری پاتنم در حوزه متافیزیک، استدلالی به نفع این مدعا ارائه می شود که به دنبال آن، تعارض میان فرض تعالی و فرض ارجاع متعارف دینی به یک تعارض جدی تبدیل می شود، به گونه ای که دیگر نمی توان این دو را هم زمان و بدون هیچ تعدیلی پذیرفت.
وی گفت: مسئله تعیین ارجاع را میتوان به نظریه ویلارد کواین برگرداند. رویکرد پاتنم این بود که انفکاک بین ذهن و جهان را بشکند. کار بنده این است که نظریه او را از جهان متافیزیک به جهان خارج آن و در دوگانه ساحت بشری و ساحت الهی بررسی کنم.
در ادامه جلسه دکتر داوود حسینی ضمن تشکر از برگزار کنندگان نشست در مقام نقد مقاله گفت: پاتنم در استدلال عدم تعین در باب ارجاع مسئله اش چه جیزی را میخواهد ارجاع کند؟ یا همان امر متعین چه میتواند باشد؟ در انتها هم میگوید که یک ارتباط جادویی این را تعیین میکند و چیزی را بیان نمیکند. این آپشن را مطرح میکند و میگوید که قرار نیست در تبیین هایمان مانند تبیین متافیزیک و تبیین معرفت شناسی و … به آن اعتنا کنیم. قرار نیست بگوییم که جادو ناگهان این کار را کرد.
وی ادامه داد: به نظر میرسد که یک توضیحی وسط این ماجرا است که باید بگویید که یک جادویی هست که این ارتباط را مشخص می کند. به نظر بنده استدلالهایی که پاتنم دارد شاید موجه باشد. اما مطمئن نیستم که این چارچوب مانند ارتباط زبان و جهان را به کار ببرد. این گزینه را نمیتوان به سادگی کنار گذاشت.
وی گفت: جهان آنگونه که در استدلال پاتنم هست فعال نیست. لوییس در استدلال پاتنم میگوید که استدلال پاتنم کار نمیکند. یک تعبیری که به کار میبرد مغناطیس است. یعنی انگار کلمات ما یک جور آهن است و قوههای طبیعی مانند حیوانات یک قوه ارجاع را دارند. یعنی آنی مرجع کلمات خواهد شد که به مرجع بودن نزدیک تر است.
چیزی که بنده می خواهم بگویم کمی به این تعبیر لوییس نزدیک است. توانی در جهان است که آن توان قابلیت ارجاع داشته باشد. استراتژي لوییسی استراتژی معقولتری است.
دکتر حسینی در آخر اضافه کرد: با اینکه چارچوبهای پاتنم را ایشان بهتر میشناسند و آنها هم ارزشمند هستند، اما آیا گزینه های روی میزمان به همان قوت قبلی باقی خواهند ماند یا خیر؟ اگرچه ممکن است در ساحت الهی گزینه معقولی به نظر برسد.