استاد دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن اشاره به سه نحو برخورد با شرور طبیعی تصریح کرد: در برخورد با شرور باید مباحث علمی و معرفتی را دنبال کرد، ضمن اینکه نباید از آنها انتظار حداکثری داشته باشیم تا تمام ابهامات را برطرف کنند. در کنار آن میتوانیم مواجهه ایمانی هم داشته باشیم که از آن به تسلای الهی تعبیر میشود.
بعد از همهگیری کرونا در سالهای قبل، به تازگی با زلزله سهمگینی در شهرستان خوی و نیز دو کشور ترکیه و سوریه مواجه شدیم و تعداد زیادی از مردم این دو کشور جان خود را از دست دادند و تعداد بیشماری آواره شدند.
برخی اساتید فلسفه در فضای مجازی یادداشتهایی درباره «مسئله شر» منتشر کردند؛ مسئلهای دیرپا که شاید هنوز هم برای عموم جامعه مسئله باشد. اینکه شر و شرور و اینگونه ابتلائات به چه دلیل گریبان انسان را میگیرد و منشا اینها چیست و آیا خدا این شرور را خلق کرده و تحت اراده اویند یا خیر…؟
به همین جهت با حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب همصحبت شدیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
مسئله شر یک مسئله کهن و دیرپایی است و شاید همزاد با بشریت باشد. مسئله شر لزوما مشکل الهیدانها نیست و اگر کسی خدایی را قبول نداشته باشد باز هم برایش مسئله است. اساسا خیلی از مسائل الهیاتی، مسائل بشر است که اگر خدایی هم فرض نشود آن مشکلات مطرح است و هر کس بر حسب معلومات خودش تلاش میکند آن مسئله را حل کند ولو ممکن است به راه حل نهایی نرسد. البته معنای این حرف این نیست اگر مسئله حل نشد انسان سریعا احکامی را صادر کند و بگوید نظمی در عالم نیست یا به پوچگرایی قائل شود یا منکر خدا شود.
نکته بعد اینکه طبیعتا برخورد مومنانه و از روی ایمان خیلی وقتها میتواند انسان را آرام کند و کم و کاستی که در مواجهات علمی و فلسفی وجود دارد را بپوشاند ولی به این معنا نیست که به مواجهه ایمانی بسنده کنیم و انتظار داشته باشیم همه کسانی که با این مسئله روبرو میشوند با صرف ایمان و التزام به نصوص دینی به سادگی از این معضلات بگذرند.
سه نوع مواجهه با شرور طبیعی
ما سه نوع شر داریم؛ یک شری که متافیزیکی است و مسئله خیلی از مردم نیست، یک شر هم که شر انسانی است که در ادیان از آن به گناه تعبیر میشود که لازمه اختیار انسان است. نوع سوم شرور طبیعی است که انسان در آنها نقش مستقیم ندارد یا اساسا نقش ندارد و مستقیما به خداوند مستند میشود همانطور که قرآن تصریح میکند: «وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ». ما در خصوص شرور میتوانیم چند مواجهه داشته باشیم؛ یک مواجهه، مواجهه ایمانی است و یک مواجهه، مواجهه برهانی و علمی است، یک مواجهه هم مواجهه روانی است. وقتی انسان دچار مصیبتی میشود ممکن است دچار اختلال روحی و روانی شود که دیگر نه ایمان به کارش میآید و نه برهان و نیازمند رسیدگیهای روانشناسانه است تا شخص به حالت اعتدال برگردد. اینطور نیست هر کس اختلالی پیدا کرد با دین و ایمان حلش کنیم. اختلال روانی مثل اختلال جسمی است و اگر کسی دچار این مشکلات شود باید مواجهه روانشناسانه و روانکاوانه برایش صورت بگیرد تا درمان شود. بنابراین در مواجهه با این حوادث میتوانیم این سه نوع مواجهه را داشته باشیم.
وقتی حادثهای مثل زلزله ترکیه رخ میدهد در گام اول نیازمند مواجهه انسانی است و هر انسانی به هر نحوی باید کمک کند. در این شرایط کسانی که منتسب به دین و ایمان هستند اگر حضور پررنگتری داشته باشند هم میتوانند رنجها را کاهش دهند و هم تاثیر مثبتی از خود بر جای بگذارند. در آن هنگام نه نوبت به مواجهه علمی میرسد و نه مواجهه ایمانی و نه مواجهه روانی، بلکه فقط باید کمک کرد و درد و رنج را به حداقل رساند. وقتی کمی حادثه فروکش میکند مسائلی پیدا میشود که بخشی از آن مربوط به اختلالات روحی و روانی است که باید با روشهای موفقی که در روانشناسی وجود دارد آنها را علاج کرد. بعد نوبت به مواجهه ایمانی و برهانی میرسد. کسانی که بعد ایمانیشان قویتر است برایشان مواجهه ایمانی بهتر است. مواجهه ایمانی نسبت به مواجهه برهانی یک مزیت دارد و آن اینکه انسان را به آرامش بیشتری میرساند. برهان انسان را به یقین میرساند ولی قلب انسان را تسخیر نمیکند ولی ایمان چنین تاثیری دارد. از آن طرف مواجهه برهانی هم یک مزیت نسبت به مواجهه ایمانی دارد و آن اینکه اگر کسی دغدغه فکری و علمی پیدا کرده باشد شاید ایمان جواب ندهد یا ایمانش در برابر دغدغه فکری تاب نیاورد و بنیانهایش سست شود لذا ما ناگزیر هستیم حتما مواجهه علمی قوی داشته باشیم.
تئودیسه؛ راهی برای حل مسئله شر
مواجهه علمی که در طول تاریخ در خصوص شرور صورت گرفته است ذیل عنوان تئودیسه مطرح میشود. در سنتهای قدیم مسئله این بوده است؛ ماهیت شر چیست و آنجا که پای خدا وسط میآمده بحث این بود که شرور با عدل الهی نمیسازد، با حکمت الهی نمیسازد، با رحمت الهی نمیسازد لذا از همان زمان تئودیسهها شروع شد که به معنای نظریات عدل الهی است. افرادی که این نظریات را مطرح کردند گاهی منکر وجود شر شدند و گفتند شر امر توهمی و عدمی است و واقعیتی به نام شر نداریم یا در نسبت به انسان شر محسوب میشود. در برخی از مواجهات برهانی چنین بیان شده است که اتفاقا شر امری اجتنابناپذیر است و از لحاظ معرفتشناسانه تا شر نباشد خیر را تشخیص نمیدهیم و قدر و منزلت خیر را تلقی نمیکنیم. همچنین ممکن است شری به انسان برسد ولی خیر عظیمتری نصیب انسان شود.
در روزگار جدید، افراطی در اهل فلسفه صورت گرفته است که مقبولیت چندانی هم نداشته است. اینها میخواهند بگویند شرور نه تنها با عدل خدا نمیسازد بلکه با وجود خدا هم نمیسازد. این نظریات مقبولیتی پیدا نکرده است. همانطور که تئودیسهها نتوانستد انسان را صد درصد قانع کنند از این طرف هم اینکه بخواهیم با شرور اصل وجود خدا را زیر سوال ببریم ممکن نیست، زیرا علم ما محدودیت دارد و نمیدانیم ممکن است چه مصلحتها و حکمتهایی در پس این شرور وجود داشته باشد.
پیشنهاد قرآن در مواجهه با ناملایمات زندگی
مسیری که قرآن در مواجهه با شرور طی میکند غیر از جنبههای معرفتی که دارد یک برخوردی است که هم جنبه ایمانی دارد و هم جنبه روانی دارد و یک آرامبخشی را به انسان القا میکند. اساسا در قرآن شر و مصیبت به رسمیت شناخته شده است ولی در مواجهه با آن قرآن رفتاری دارد که از آن به تسلای الهی تعبیر میشود که هم بعد معرفتی دارد، هم بعد ایمانی و هم بعد روانشناختی دارد.
وقتی قرآن بحث روزه را که با سختیهایی همراه است مطرح میکند تصریح میکند: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ؛ و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند». آیه میفرماید ای پیامبر(ص)، اگر کسی گرفتار مشکلی شد و از من جویا شد بگو من نزدیکم و دعای هر دعاکنندهای را استجابت میکنم. جمعبندی علامه طباطبایی از آیات قرآن درباره دعا این است که دعا مطلقا به اجابت منتهی میشود فقط باید دو شرط داشته باشد اول اینکه واقعا دعا باشد، دوم اینکه فقط خدا را بخوانیم. ایشان میگوید اگر دعای انسان به معنای دقیق کلمه دعا باشد و فقط خدا را بخوانیم حتما مستجاب میشود.
دعا در اینجا لزوما به این معنی نیست که از من درخواستی داشته باشید بلکه میتواند به معنای صحبت کردن و مناجات باشد. بنابراین بر اساس پیشنهاد قرآن، آرامشبخشترین چیز در مواجهه با حوادث تلخی که رنجآور هستند این است که به من پناه بیاورید و با من انس بگیرید. این توسل به خدا هم به انسان آرامش میدهد و هم این معرفت را به انسان میدهد که حتما حکمتی در پس این اتفاق است.
پیامبر(ص) هم دچار اندوه میشد
پیامبر اکرم(ص) هم گاهی دچار اندوه میشدند. این اندوه گاهی به خاطر اهانتهایی بود که به ایشان میشد یا حتی گاهی اوقات برای مدت طولانی وحی بر ایشان نازل نمیشد. قرآن میفرماید: «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى؛ پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است» این میتواند برای همه ما الهامبخش باشد تا احساس نکنیم خدا ما را رها کرده و از در دشمنی با ما وارد شده است. ما حتی اگر مرتکب گناهی شده باشیم و خدا به خاطر آن گناه سختی مصیبتی را بر ما وارد کرده باشد در آن خیری نهفته است و خدا خواسته ما تنبه پیدا کنیم، خدا خواسته به ما اهمیت بدهد. اگر خدا بخواهد به انسان اهمیت ندهد او را رها میکند تا در شادی و خوشی بماند. اتفاقا سختترین امتحانات، امتحان در آسانی و خوشی است. وقتی انسان در خوشی است غافل است و وقتی دچار سختی میشود یاد خدا میافتد. بنابراین ابتلا با نعمت خیلی سختتر است و انسان دیر به هوش میآید برخلاف ابتلاء با سختیها.
نکته بعد اینکه وقتی انسان گرفتار مصیبت میشود و دچار بدبینی و ناراحتی میشود بهترین کار این است که چیزهای خوب خودش را یادآوری کند کما اینکه قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ؛ و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى». چیزی که شاید عجیب باشد و به نگاه مادی توصیه معقولی نباشد این است که وقتی گرفتار شدیم و در سختی افتادیم یکی از راهکارهای برونرفت از سختیها این است که از دیگران دستگیری کنیم همانطور که قرآن میفرماید: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ؛ همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مىكنند». این کار غیر از تاثیرات تکوینی که به همراه دارد ولی ممکن است ما آن را متوجه نشویم، تاثیر مثبت روحی و روانی هم بر انسان میگذارد کما اینکه قرآن میفرماید: «وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ» یعنی کسی که روزی برایش سخت و محدود شده است از همان کمی که خدا به او داده است انفاق کند.
نتیجه اینکه باید مباحث علمی و معرفتی را دنبال کرد، ضمن اینکه نباید از آنها انتظار حداکثری داشته باشیم تا تمام ابهامات را برطرف کنند. در کنار آن میتوانیم مواجهه ایمانی هم داشته باشیم که هم جنبه معرفتشناختی دارد و هم جنبه دینی و روانی که از آن به تسلای الهی تعبیر میشود.