«اهل کتاب یا من له شبهة کتاب بودن پیروان آیین…

خلاصه جلسه كرسي علمی_ترويجي

تاریخ انتشار:

ز جمله مباحث مهمی که در آموزه‌های اسلامی دربارة ادیان دیگر و کیفیت تعامل مسلمانان با پیروان این ادیان مطرح می‌شود، تقسیم آنها به اهل کتاب و غیر اهل کتاب است. منظور از اصطلاح «اهل کتاب» افرادی هستند که از ادیانی که دارای کتاب آسمانی و وحیانی باشند پیروی می‌کنند، چنان‌که در آیه 52 سوره قصص آمده است: الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ

خلاصه جلسه كرسي علمی _ ترويجي

:«اهل کتاب یا من له شبهة کتاب بودن پیروان آیین هندو»

ارائه‌كننده: دكتر محمد روحاني، عضو هيئت علمي دانشگاه اديان و مذاهب، دانشكده اديان، گروه اديان و عرفان

ناقد اول: دكتر محمدرضا جباران، عضو هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، پژوهشكده نظام‌هاي اسلامي، گروه اخلاق

ناقد دوم: استاد خليل قنبري، عضو هيئت علمي دانشگاه اديان و مذاهب، دانشكده اديان، گروه اديان شرق

زمان و مكان: دوشنبه 24 / 11 / 1401 ــ دانشگاه اديان و مذاهب

 

 

 

به نام خدا

ارائه‌كننده: دكتر محمد روحاني

پيش از شروع بحث اشاره به دو نكته ضروري است.

اول اين‌كه، نگاه من يك نگاه کلامی ــ ادیانی با تأکید بر نگاه درون‌دینی الاهیاتی است. بنابراین، با نگاه غربی که الاهیات هندو را Henotheism می‌داند کاری ندارم، بلکه معتقدات و باورهای هندو را با استناد به متون اصلی معیار قرار می‌دهم.

دوم اين‌كه، اثبات اهل کتاب بودن پيروان هندو می‌تواند در تعامل تقریبی و حتی تبلیغ معارف اهل بیت (علیهم‌السلام) در شبه قاره بسیار مفید باشد. بنابراین، اين بحث مرتبط با حدود پنجاه میلیون شیعة شبه قاره و هشتصد میلیون هندو است. لذا اين بحث می‌تواند ثمرة عملی زیادی داشته باشد.

از جمله مباحث مهمی که در آموزه‌های اسلامی دربارة ادیان دیگر و کیفیت تعامل مسلمانان با پیروان این ادیان مطرح می‌شود، تقسیم آنها به اهل کتاب و غیر اهل کتاب است. منظور از اصطلاح «اهل کتاب» افرادی هستند که از ادیانی که دارای کتاب آسمانی و وحیانی باشند پیروی می‌کنند، چنان‌که در آیه 52 سوره قصص آمده است: الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ

البته فقهای امامیه مانند مرحوم شیخ طوسی (ره)، قاضی ابن البراج (ره)، ابن ادریس (ره)، محقق حلی (ره) و علامه حلی (ره)، بعدها اصطلاح سومی با عنوان کلی «من له شبهة کتاب»، برای گروه دیگری وضع کردند، که همانند یهودیت و مسیحیت شمول‌شان در اهل کتاب قطعی نیست، ولی به‌خاطر ادعای الاهی بودن خودشان و همچنین نزدیکی آموزه‌های‌شان به اهل کتاب، با این عنوان نامیده شده‌اند.

در مورد اهل کتاب بودن دین زرتشت یا مندایی، علاوه بر باور درون‌دینی این ادیان به وحی و فرستادة الاهی و آموزه‌های یگانه‌پرستانة آنها، بیش‌تر مفسرین و فقهای اسلامی، بر اساس روایاتی که در این باره وجود دارد، عنوان مجوس و صابئین در قرآن  را بر پیروان این ادیان منطبق می‌کنند. ولی چون در هیچ جایی از قرآن کریم نام یا عنوانی که بتوان آن را بر آیین هندو منطبق کرد وجود ندارد، تا کنون در مذهب شیعة امامیه هیچ فتوایی بر اهل کتاب بودن آنان ذکر نشده است.

سؤال اصلی که در این کرسی علمی به‌دنبال تبیین پاسخ آن هستیم این است که، آیا می‌توان پیروان آیین هندو را نیز دارای کتاب آسمانی و یا به تعبیری اهل کتاب یا من له شبهة کتاب دانست یا خير؟

برای پاسخ دقیق به این مسئله، نخست باید دو بحث مهم دیگر روشن گردد:

آیا غیر از ادیانی که در قرآن به‌صراحت به‌عنوان اهل کتاب نام‌برده شده‌اند، امکان شمول ادیان دیگر، از جمله آیین هندو، در این عناوین، وجود دارد یا خير؟ آموزه‌های اعتقادی آیین هندو تا چه میزان به ادیان الاهی و اهل کتاب نزدیک است؟

به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد در مذهب امامیه معیار کلی این‌که بتوانیم ادیان را در زمرة اهل کتاب قرار دهیم تصریح نام آنها در قرآن کریم به‌عنوان اهل کتاب باشد. همچنین این‌که دارای آموزه‌های توحیدی، شامل یگانه‌پرستی، باور به وحی و پیامبران الاهی و بهشت و جهنم و روز قیامت، باشند. بنابراین، آن‌گونه كه امروزه در اصطلاح علمای امامیه مشهور است، پیروان دو دین یهودیت و مسیحیت قطعاً به‌عنوان ادیان الاهی، یا اهل كتاب شناخته می‌شوند.

البته هر چند در مورد اهل کتاب بودن پیروان ادیان دیگری مانند مجوس (کیش زردشت) و صابئین (مندائیان)، با این‌که در آیة 17 سورة حج  نام آنان در کنار یهودیان و مسیحیان در برابر مشرکان مطرح شده‌، میان فقهای امامیه اختلاف وجود داشته، ولی به‌طور کلی به‌نظر می‌رسد بیش‌تر فقهای امامیه بر این‌که آنان اهل کتاب یا حداقل من له شبهة کتاب باشند اتفاق نظر دارند.

از سوي ديگر، در آیة 24 سورة فاطر، «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیرٌ»، واژه‌های بشیر و نذیر اينجا در صدر آیه دربارة پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و در ذیل آیه به معنای پیامبران الاهی در امت‌های مختلف به کار رفته است. بنابراین، از محتوای این آیه درمی‌یابیم که خداوند تنها به اقوام خاورمیانه وحی نفرستاده، بلکه در اقوام گوناگون، در مناطق مختلف جغرافیایی، پیامبرانی بوده‌اند که نام‌شان در قرآن بیان نشده و نبود نام آنها در قرآن به معنی انکار آنان توسط قرآن نیست.

 

ظرفیت آیین هندو برای شمول در زمرة اهل کتاب

به‌طور کلی، آیین هندو از معیارهی کلی ادیان اهل کتاب، مطمئناً فاقد معیار نخست است؛ چون در هیچ‌ جایی از قرآن به نام آیین هندو یا نامی که به این آیین اشاره کند، به‌عنوان دین اهل کتاب اشاره نشده است.

با اين‌همه، یکی از نظریاتی که از دیرباز میان علما و محققین مسلمانان هند مطرح بوده، و دلیل بر اهل کتاب بودن آیین هندو محسوب می‌شده، وجود نام مبارک پیامبر اسلام در متون هندو است كه به نظر می‌رسد دلیلی درون‌دینی بر صحت این ادعا باشد.

برخی از پژوهشگران مسلمان و هندو، پیامبر اسلام را مصداق کَلْکی (موعود) آخرالزمان معرفی کرده‌اند. يكي از آن‌ها در کتاب خود با تطبیق صفات و ویژگی‌های خاص موعود هندو در پورانه‌ها با پیامبر اسلام، شامل صفات ظاهری و اخلاقی، و همچنین شرایط محیط و اوضاع در دوران ظهور کَلْکی و پیامبر آخرالزمان، نظریه‌ای را مطرح کرد که بنابر آن، اشاره به اوتارة کَلْکی به عنوان منجی آخرالزمان در پورانه‌ها در کلی یوگه، در حقیقت پیشگویی ظهور پیامبر اسلام در آخرالزمان بوده است.

 

یگانه‌پرستی در آیین هندو

در بسیاری از سروده‌های متون مقدس اوليه هندو مانند وداها بر این نکته تأکید می‌شود که برهمن وجودی یکتا و بدون ثانی است. علاوه بر این، در سروده‌ای دیگر از برهمه اوپه‌نیشد، واژه «کِوَله» به کار رفته که در ادبیات سَنْسکریت به معنای یگانگی و انحصار تام و خالص است. در برخی سروده‌های متون مقدس هندو، ذات متعال خداوند نه‌تنها یگانه است، بلکه همانند و کُفوی ندارد و هرگز با چشم سر رؤیت نمی‌شود.

واژه «پْرتیما» در زبان سَنْسکریت چند معنای اصلی دارد: شبیه و همانند، تصویر، شکل، تندیس و نماد به همین دلیل مترجمان، بنا بر پیش‌فرض‌های خود، «پْرتیما» را تصویر و مجسمه نیز معنا کرده‌اند. بنابراین، معنای این عبارت می‌شود «برای او تصویر و تندیسی نیست». ولی به نظر می‌رسد بهتر باشد این واژه را، همانند و هم‌سطح معنا کنیم. لذا این عبارت به معنای نداشتن هم‌سطح و همانند برای خدا است

به نظر می‌رسد تأکیدی که منابع دینی هندو بر بازگشت به یگانه‌پرستی انسان در عصر حاضر دارد، از این باور سرچشمه گرفته باشد که برخلاف دیدگاه دین‌شناسان غربی، که توحید را تکامل یافتة چندخدایی می‌دانند، هندوها نیاکان خود را یگانه‌پرست می‌دانند.

 

تفاوت یگانه‌پرستی هندویی با ادیان ابراهیمی

با اين همه، نباید مفهوم «یگانه‌پرستی» در هندو را دقیقاً از هر لحاظ معادل مفهوم «توحید» در ادیان ابراهیمی تلقی کرد، چون یکتاپرستی و آموزه خدای یگانه در آیین هندو برخلاف یکتاپرستی ابراهیمی، ناشی از کنارگذاشتن و ردکردن حجیت و اعتبار خدایان متعدد، جز یک خدا نیست، بلکه یگانه‌پرستی در آیین هندو از آموزه وحدت در عین کثرت و به عبارتی از طریق جذب و انحلال تعداد کثیری از خدایان در یک خدای بزرگ، سرچشمه می‌گیرد، و پرستش و ستایش خدایان مختلف چیزی نیست جز ستایش تجلی‌ها و تجسم‌هایی از اسما و صفات گوناگون همان ذات متعال مطلق و یگانه.

 

وحی و پیامبری در آیین هندو

یکی از باورهای بنیادین بیش‌تر مکاتب آیین هندو، اعتقاد به الهام آسمانی و متون وحیانی است. بشر همواره به دلیل محدودیت‌های حسی و تجربی، در معرض اشتباه و خطا است و همواره نیازمند پیروی از راهنمایی‌های ماورایی است که دچار این مشکلات نباشند. بر این مبنا، آیین هندو برخی از متون مقدسش را دارای منشأ آسمانی می‌داند. بر اساس آموزه‌های آیین هندو، فرزانگان و خردمندانی ملقب به رْیشی وحی ازلی الاهی را که دربردارنده حقایقی دینی بود، مستقیماً دریافت کردند. البته هیچ اشاره‌ای به بحث بعثت آنان از طریق وحی الاهی، چنان‌که درباره انبیای الاهی در آموزه‌های ادیان ابراهیمی وجود دارد، مطرح نیست. بنابراین، رْیشی‌ها در این آیین مقام والای معنوی خود را از راه برگزیده‌شدن مستقیم به دست نمی‌آورند، بلکه با تلاش و سیر و سلوک معنوی و خودسازی، که به خلوص روح می‌انجامد، به‌تدریج این مقام را در انتهای راه کسب کرده‌اند.

بهشت و جهنم و قیامت در آیین هندو

یکی از باورهای بنیادین آخرت‌شناسی ادیان هندی، به‌ویژه آیین هندو عقيده به تناسخ يا سمساره است، با این حال، در متون الهامی متقدم این آیین به نام وِدها، به‌روشنی باورهایی بیان شده است، از جمله: باور به بهشت سْوَرگه؛ باور به جهنم نَرَگَه؛ و نیز باور به روز مَهاپْرَلیَه که تمام هستی در هم پیچیده و نابود می‌شود و توصیفاتی شبیه قیامت در ادیان ابراهیمی دارد. در روز قیامت، ارواح به ابدان بازمی‌گردند و مردگان بار دیگر زنده می‌شوند و حسابرسی نهایی درباره اعمال آنها انجام خواهد شد.

 

امکان من له شبهة کتاب بودن پیروان آیین هندو

حتی اگر نتوان بر اساس مبانی مذهب امامیه به ضرس قاطع پیروان آیین هندو را در دایرة شمول عنوان اهل کتاب قرار داد، حداقل با توجه به شواهد موجود می‌توان آن را از جمله ادیان «من له شبهة» کتاب دانست.

در نهایت به نظر می‌رسد بر اساس سه دلیل اصلی می‌توان آیین هندو را در زمرة ادیان اهل کتاب یا حداقل من له شبهة کتاب، قرار داد:

  1. عمومیت دایرة شمول عنوان اهل کتاب نسبت به ادیانی که نامشان در قرآن به صراحت نیامده و همچنین عمومیت ارسال بشیر و نذیر، در تمام اقوام و ملل، که حتماً شامل ملت باستانی و متمدن هند نیز خواهد شد.
  2. با توجه به محتوای عرفانی و توحیدی بسیاری از سروده‌های موجود در متون مقدس هندو، که در آنها سه اصل اعتقادی بنیادین ادیان اهل کتاب، یعنی توحید و یگانه‌پرستی، اعتقاد به وحی الاهی و باور به نوعی از بهشت و دوزخ، وجود دارد، اکثر مذاهب آیین هندو را به ادیان الاهی نزدیک می‌کند.
  3. با توجه به برخی روایاتی که سرزمین هند را محل هبوط نخستین پیامبر الاهی حضرت آدم (علیه‌السلام) معرفی می‌کند و همچنین روایات دیگری که از متون آیین هندو در کنار متون اهل کتاب نام برده و مدعی وجود نام پیامبر مکرم اسلام (صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در آن شده و وجود برخی شواهد بر وجود اسامی و توصیفاتی که گویا به آن حضرت اشاره دارد.

ناقد: دكتر محمدرضا جباران

يكم، برای این‌که بررسی اهل کتاب بودن یک دین ثمرة عملی داشته باشد، باید رویکر پژوهش فقهی باشد، و الا اگر صرفاً با رویکر کلامی بحث کنیم، اهل کتاب بودن یهود و نصارا هم دچار مشکل می‌شود، چون در باورهای آنان نیز مباحث شرک‌آمیز وجود دارد. حتی در مذاهب اسلامی نیز با مشکل برمی‌خوریم.

دوم، نباید تنها به آموزه‌های توحیدی هندو بسنده کرد، ممکن است برخی نیز مباحث شرک‌آمیز این آیین را در مقابل مطرح کنند.

سوم، غرض از مباحث کلامی اثبات ارتباط آیین هندو با عالم ماوراء و آسمان است. این بسیار خوب و قابل اثبات است، ولی ثمرة عملی فقهی ندارد. این تنها یک آگاهی است، آیا می‌توان بر آن ثمرة عملی فقهی مترتب کرد؟

چهارم، اصل اصطلاح «اهل کتاب» اصطلاح معهودی است که بین اعراب حتی پیش از زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز رواج داشته است. مشرکین بدون کتاب در مقابل یهود و نصارای با کتاب. آنچه دست ما را باز می‌گذارد، آیاتی مانند: «یا أَیهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکتابَ» است، که به نظر علامه طباطبایی (ره) حتی شامل مشرکین هم می‌شود.

پنجم، عنوان «ممن له شبهة کتاب» هم فقط در عقد جزیه کاربرد دارد، تا غیر اهل کتاب از مشرکینی که مهدور الدم هستند متمایز شوند. چون کشتن مشرک یک حد شرعی است و حد شرعی با وجود شبهه قابل اجرا نیست. بنابراین حتی اگر ممن له شبهة کتاب بودن هندو هم ثابت شود و احکامی مانند ازدواج با آنان یا اکل ذبیحة آن‌ها و مانند اين‌ها مفید نخواهد بود.

سرانجام، فتوای فقها و علمای عامه نیز تنها به‌عنوان مؤید و پیشینه خوب است، ولی برای اثبات فقهی در امامیه دلیل کافی نیست. از طرفی بسیاری از این فتاوی عامه برای گرفتن جزیه بوده و انگیزة مالی داشته نه ضرورتاً دلیل شرعی.

ناقد: استاد خلیل قنبری

درباره‌ي نظری که ارائه شد دو ملاحظه کلی دارم؛ یکی درباره‌ي بیان مسئله و دیگری درباره‌ي دلایلی که در اثبات مدعا اقامه شده است.

در بیان مسئله، جای يك نكته خالی است که اساساً چرا عالمان امامیه با این پرسش مواجه‌اند که هندوان اهل کتاب‌اند یا خير؟ برای مثال، بايد به این پیش‌فرض اشاره مي‌شد که عالمان امامیه برآنند که «اهل کتاب» شمولیت دارد، لذا با توجه به آن می‌توان پرسيد که هندوان مشمول آن می‌شوند یا خير؟ یا با نظر به مطالعات جدید در حوزه ادیان شبه قاره هند می‌توان سوال کرد که پیروان آیین هندو مشمول «اهل کتاب» می‌شوند یا نه؟ دلایلی نیز که در پاسخ آورده شده‌اند ناتمام است. شمولیت اهل کتاب اثبات نمی‌کند که پیروان آیین هندو اهل کتاب‌اند، بلکه همان‌طور که اشاره شد، آن، پیش‌فرضی است که پشتوانه بیان مسئله قرار می‌گیرد. بنابراین بین دلایل و پیش‌فرض خلط شده است.

اما در باب دلايل اثبات مدعا، اين دلیل دومي كه ايشان آورده‌اند بر مشابهت هندوئیسم و اسلام در قلمروهای توحیدی، وحی و نبوت و بهشت و جهنم تکیه دارد، در حالي‌كه این مشابهت‌ها در پرتو تمایزات ساختاری هندوئیسم و اسلام رنگ می‌بازد. برای مثال، هندوئیسم و اسلام به دو خانواده ادیانی مختلف تعلق دارند؛ این تمایز را می‌توان در خدا، بنیاد‌گذار، کتاب و تجربه دینی ردیابی کرد. خدای هندویی غیر از خدای اسلامی است؛ نسبت خدای هندویی با جهان، نسبت ظاهر و مظهر است، اما نسبت خدای اسلامی با جهان، نسبت خدای خالق و مخلوق است. بنیاد‌گذار هندویی غیر از بنیاد‌گذار اسلامی است؛ بنیاد‌گذار هندویی «دیده‌ور» است، اما بنیاد‌گذار اسلام «پیام‌آور» است. کتاب مقدس هندویی غیر از کتاب مقدس اسلامی است؛ کتاب مقدس هندویی از نوع مدل «سفرنامه‌ایی» است، اما کتاب مقدس اسلامی از نوع مدل «پیکی» است.

مطالب مشابه