تحفه رضویه

تاریخ انتشار:

حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است:

برای من که آشیان‌گزینِ روضه رضویه هستم، کسب توفیق زیارت ثامن‌الحجج، امری طبیعی و مکرر، و طبعاً به‌دور از غافلگیری است، اما این‌بار که به آن دربار، بار یافتم، برایم خیلی شگفتانه و بی‌سابقه بود. پیامک‌های گوشی‌ات را باز می‌کنی و می‌بینی که عزیزی برایت پیامکی فرستاده، قریب به این مضمون که “کاروانی بامداد چهارشنبه ۵بهمن و سوم رجب(روز شهادت امام هادی علیه‌السلام) راهی مشهد می‌شود، به زیارت می‌رود، در همایشی شرکت می‌کند، مهمان غذای حضرت رضا علیه‌السلام می‌شود و شامگاه همان روز برمی‌گردد”! سفری که بانیِ شخصی دارد و رفت و برگشتش تا فرودگاه، و رفت‌وبرگشتش به و از مشهد با هواپیمای فاخرِ ماهان، رایگان است. طمع را دوچندان می‌کنی و خواستِ همراهیِ همسرت را (ولو با پرداخت هزینه) مطرح می‌کنی، آن هم اجابت می‌شود! در هر شرایطی باشی، ولو به‌تازگی، زائرِ آن حضرت بوده‌ای یا برنامه‌هایی ازپیش‌تعیین‌شده در آن روز داشته باشی، اما مگر می‌شود از اجابتِ دعوت به زیارت رجبیه، سرباز بزنی! نوعی “آرزو مرادی” که داعی و راعی‌اش نیز اتفاقاً “مرادی” نام دارد، صاحب مسئولیت‌هایی چند در جامعة‌المصطفی و دانشجوی دکتری مذاهب کلامی در دانشگاه ادیان و مذاهب!

اما داستان چه بود؟ مجمعی است مردمی، خودجوش، با موفقیت‌های چشمگیر: مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر، که با مراسم ویژه‌ی اولین جمعه محرم‌الحرام، شهرتی جهانی یافته. یادمانِ طفلِ رضیعِ سیدالشهداء و نوعی وقف و نذر نوزادان و کودکان برای پیمودنِ راه نورانیِ امام حسین علیه السلام. این مراسم چنانکه دست‌اندرکارانش گزارش دادند، در ۷۵ هزار نقطه در ده‌ها کشور برگزار می‌شود.

این مجمع که سویه‌ی انقلابی(و سیاسی)نیز دارد و به گفته‌ی بانیِ اصلی‌اش، جناب داود مَنافی در آغاز کارش با فشارهایی، ازجمله، اتهام به بدعتگزاری، روبه‌رو بوده و این حمایت ویژه‌ی مقام معظم رهبری بوده، که آن مجمع و مجموعه را از زیرِ تیغ، نجات داده، در ادامه‌ی فعالیت‌ها و موفقیت‌هایش، به اندیشه‌ی نمادسازی برای اسلامِ شیعی، با الهام از حماسه‌ی کربلا رسیده و ایده‌ی پیراهن امام‌حسین علیه السلام را دارای چنین ظرفیتی یافته، و درپی نمادسازی از آن، برآمده است.

این سفر ویژه، و این جمع عظیمی که شاملِ ده‌ها استاد حوزه و فعالِ رسانه‌ای درکنار صدها نفر از طلاب سطوح عالی از کشورهای مختلف، می‌شد، با هدفِ رونمایی از ایده‌ی نمادسازی از پیراهن امام‌حسین علیه‌السلام، و با مددگرفتن از جاذبه‌ی زیارت رضوی، پاگرفت. آستان قدس رضوی با دراختیارقراردادن سالن قدسِ مجموعه‌ی کتابخانه‌ی آستان، و نیز با پذیرایی از مهمانان همایش با غذای حضرت، بسترِ لازم را برای این همایش فراهم کرد. فقط مانده بود جمع‌کردن انبوهی از فاضلان و طالبان حوزوی و فعالان رسانه‌ای که انگیزه‌ی زیارت و بانی‌شدنِ یکی از شیفتگانِ اهل‌بیت برای تأمین هزینه‌ی حمل‌ونقلِ هوایی و زمینی، این شانس و فرصت را دراختیار مجمع جهانی حضرت علی‌اصغر قرار داد تا هواپیمایی غول‌پیکر را به‌طور دربست(چارتر)، در اختیار بگیرد که عهده‌دارِ جابه‌جاییِ هواییِ این جمع پانصدنفره بشود و نیز ده دستگاه اتوبوس شهری و بین‌شهری را برای جابه‌جایی این جمع بزرگ از تهران و قم، و در داخلِ شهر مشهد. ترمینال تازه‌تأسیس سلام در فرودگاه امام‌خمینی که ویژه‌ی سفرهای خارجی(و عمدتا زیارتی)است، نیز به‌طور اختصاصی پذیرای این پرواز داخلی گردید و خروج مسافران از فرودگاه شهیدهاشمی‌نژاد هم از مسیری متفاوت از پایانه‌های معهودِ آن انجام گرفت.

اما اصلِ همایش که به‌صورتی استثنائی از چنین جمع انبوه و فاخری برخوردار شد، ساعت ۸ونیم با اجرای یکی از مجریان برنامه‌‌های مذهبی و آیینیِ صداوسیما شروع شد. اما بخش اصلیِ این همایش، سخنرانی بیش از یکساعته‌ی جناب داود منافی برای جاانداختنِ “نماد پیراهن” از راه توثیق‌های رِوایی بود. ایشان که حتما از این جمع باشکوهِ عالمان و طالبان دینی از ملیت‌های مختلف، درکنارِ فعالان رسانه‌ای به‌وجد آمده بود، بیش از یکساعت، هرآنچه را می‌شد یا می‌توانست، از شواهدِ حدیثیِ ناظر به پیراهن مقدس و نمادین(از پیراهن‌های منتسب به انبیاء تا پیراهن‌های منتسب به امامان شیعه و آنچه به‌هنگامِ ظهور امام زمان، و حتی در هنگامه‌ی قیامت، رونمایی می‌شود)مطرح کرد. نمودارها، گزارش‌های تصویری و آهنگ‌های مذهبیِ زمینه‌ هم کمک‌کار این سخنران محترم، که بانیِ مجمع و نیز آیین شیرخوارگان حسینی است، بودند.

پایان‌بخشِ شورانگیزِ این همایش، مداحی‌های برانگیزاننده‌ی دو ذاکر حسینی بود که با یکی از آنها، در سفر تبلیغی به انگلستان در محرم سال ۲۰۰۳ سابقه‌ای داشتم که چندان بازگوکردنی نیست، اما دیگر ذاکرِ مجلس که شور حسینی را به اوج رساند، نریمان پناهی بود که با لحن زیبا و حزن‌انگیزش، اثاره‌ی مشاعر و عواطف کرد و با خوش‌ذوقیِ تمام، این دوبیتیِ معروف و مناسبِ مقام را نیز خواند: “گلی گم کرده‌ام، می‌جویم او را… یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت”، گرچه جناب منافی برخلاف مصرع اخیرِ این دوبیتی، اصرار داشت که “عتیق” در وصف پیراهن سیدالشهداء به‌معنای کهنه نیست، بلکه به‌معنای کُهَن، دیرین و دیرپاست!

فارغ از اینکه مفادِ این سخنرانیِ طولانی، وجاهت علمیِ لازم را داشت یا خیر، و گذشته از میزان مطلوبیت یا اولویتِ نُمادسازیِ شیعی، به‌نظر می‌رسد که از فرصتِ حضورِ این جمعِ اهل علم و فضل، خیلی بهتر از این می‌شد بهره گرفت! جاداشت که جناب مَنافی طی یک‌ربع الی نیم‌ساعت، از ایده‌ی خودش رونمایی می‌کرد و فرصت را در اختیارِ  یک یا دو نفر از استادانِ همراه قرار می‌داد تا آن استادان با اطلاع و مطالعه‌ی قبلی درخصوص رَوایی و کارآییِ این ایده سخن می‌گفتند!

بی‌تردید، نمادسازی همچون شعائر و هر اقدام آیینیِ دیگر، برای هویت‌بخشی یا معنادهی با جهت‌بخشی به هر جمع و جامعه، و هر دین و مذهبی مفید و بلکه ضروری است، اما این نمادها و شعائر حتماً باید از بنیادهای نظریِ لازم در دین، عرف و ذائقه‌ی فرهنگیِ مردم برخوردار باشد و حتما باید هم الهیدان‌ها و فقیهان و هم جامعه‌شناسان، مردم‌شناسان و روان‌شناسان در کشف یا خلقِ این نمادها و آیین‌ها نقش و تکلیفِ خود را ایفا کنند. بنابراین، اگر یک حدیث‌شناس و نیز یک جامعه‌شناس یا روان‌‌شناسِ دین فرصتی می‌یافتند تا ایده‌ی “پیراهن” را مورد ارزیابی و حتی نقد قرار دهند، حتما هم نشستِ مشهد از لحاظ علمی، پربارتر می‌شد، هم جمع زائر و حاضر، حس بهتر و خوشایندتری را می‌یافتند. این حس که برگزارکنندگان محترم که ان شاءالله مأجور هستند، از شوق و حضور اصحاب علم و رسانه برای زیارت، به‌جای استفاده‌ی علمی، فقط بهره‌برداریِ تبلیغی و ترویجی کنند(ولو با نیتِ درست و برای آرمانی مقدس)، چندان خوشایند نیست، هرچند هیچ کسی از اینکه موفق به چنان زیارتِ پیش‌بینی‌نشده‌ای شده، هرگز ناخشنود نخواهد نبود!

درپایان، این نکته را هم باید یادآور شوم که هم در اهتمام به نمادهای و مذهبی و هم در توجه و احترام به شعائر دینی، آنچه اصلی و اصیل است و هرگز نباید تحت‌الشعاع قرار بگیرد، معرفت‌محوری و عمل‌مَداری است. همانطورکه در مقاله‌ای به‌تفصیل، نشان داده‌ام، در میان سه نوع دینداریِ شعائری(به‌معنای آیین‌ها و تظاهرات عینی و نه مناسک)، دینداریِ آموزه‌ای و دینداریِ عملی، آنچه اصالت و اولویت دارد، عمل(اعم از مناسکی، اخلاقی و معنوی)است. در مرحله‌ی بعد، اولویت با آموزه‌ها(اعم از کلامی، فقهی، اخلاقی و تاریخی) می‌باشد. در تشیع شعائری، ترویج مذهب و تقرب به امامان، اصالت پیدا می‌کند، درحالی‌که در نوع آموزه‌ای، فضیلتِ انتساب به تشیع و ترویج مناقب و کراماتِ امامان، اهمیت پیدا می‌کند، درحالی‌که در تشیع عملی یا سلوکی، صفات و تکالیف شیعه، الگوگرفتن از امامان، و تشبه به آنها، اصالت و تقدم پیدا می‌کند. همواره باید توجه داشته باشیم که تأکید بیش‌ازحدّ بر شعائر، ما را از آموزه‌ها غافل نسازد، همچنان‌که تمرکز بر آموزه‌ها، آراسته‌شدن به فضائل اخلاقی، کمالات معنوی و التزاماتِ فقهی و مناسکی را تحت‌الشعاع قرار ندهد!