سلسله نشست‌ های تخصصی«شیعه‌شناسی»

بررسی «علم امام از دیدگاه اندیشمندان معاصر»

تاریخ انتشار:

به گزارش اداره روابط عمومی و بین‌الملل بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمدحسن نادم؛ عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در سلسله نشست‌های تخصصی«شیعه‌شناسی» که با همکاری دانشکده شیعه‌شناسی و واحد دانشگاه ادیان و مذاهب در مشهد و گروه کلام و اندیشه اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، به تبیین موضوع «علم امام از دیدگاه اندیشمندان معاصر» پرداخت.

وی با اشاره به تقابل رویکرد حکمت متعالیه و رویکرد تاریخی در تبیین علم امام، به تبیین دیدگاه‌های مختلف درباره علم امام پرداخت و اظهار کرد: از نظر حکمت متعالیه، امام انسانی کامل است و چنین انسانی تجلی تمام اوصاف الهی خواهد بود و علم خدا در انسان کامل تجلی یافته است.

حجت الاسلام نادم ابراز کرد: بحث علم امام از نظر همه علمای امامیه و حتی علمای غیرامامیه قابل توجه بوده ولی در رابطه با کم و کیف آن اختلاف نظر بوده است. این امر ناشی از روایات ماست. چون روایات در این زمینه متفاوت و در خیلی مباحث متناقض‌نماست. همچنین در رابطه با کمیت و کیف علم امام بین محدثان و متکلمان از قدیم اختلاف نظر وجود داشت. گویا همین دو رویکرد در طول تاریخ ادامه داشته است.

وی ادامه داد: با توسعه علوم، رویکردهای جدید‌تری در بحث علم امام شکل گرفت و در دوره معاصر بروز یافت. شاید از قرن ششم و هفتم به بعد، که بحث عرفان شیعی مطرح می‌شود، نگاه علما به علم امام در اثر مبانی عرفانی متفاوت می‌شود ولی بروز نگاه‌های متفاوت در دوره معاصر است.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: بیشترین آثاری که در رابطه با علم امام نوشته شده مربوط به یکی دو قرن اخیر می‌شود و اوج آن بعد از کتاب «شهید جاوید» تالیف صالحی نجف‌آبادی است. در گذشته دو رویکرد محدثان و متکلمان را داشتیم که تا دوران معاصر ادامه داشت ولی امروز دو جریان ادعا دارند در ادامه خط کلامی مدرسه بغداد حرکت می‌کنند و علم امام را مانند شیخ مفید و سیدمرتضی تحلیل می‌کنند. یعنی معتقدند رویکردشان رویکرد متکلمان مدرسه بغداد است ولی اگر با دقت نظر بررسی کنیم، می‌بینیم با نگاه مدرسه بغداد متفاوت است. چون آنها علم غیب را انکار نکردند و به روایات علم غیب امام توجه ویژه کردند.

وی افزود: به همین دلیل روایاتی که درباره کیفیت علم امام مطرح بود در منابع حدیثی مدرسه بغداد زیاد مشاهده می‌شود. بسیاری از روایات از سوی این افراد از نظر سند مورد خدشه قرار گرفته و مورد قبول مدعیان پیروی از مکتب بغداد نیست. مثلاً علامه فضل الله كه می‌گوید ما همان نظر مدرسه بغداد را قبول داریم ولی نگاهش در موارد بسیاری با نگاه آنها تفاوت دارد و خیلی از روایاتی را که در مدرسه بغداد مورد توجه بود خدشه‌دار کرد، این یک رویکرد است. در مقابل، رویکرد محدثان هم ادامه یافته است.

حجت‌الاسلام نادم، با بیان اینکه این دو رویکرد بیشتر به محدودیت علم امام اشاره دارند، گفت: کسانی که امروز به علم امام می‌پردازند، توجهشان به کمیت علم امام است و کیفیت کمتر مورد بحث قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر بحث‌هایی که در دوره معاصر بین علما می‌بینیم بیشتر به کمیت علم امام تعلق دارد.

رویکرد مطلق‌گرای حکمت متعالیه به علم امام

وی به رویکردهای جدید دارای پیشینه اشاره و تصریح کرد: یکی از این رویکردها، رویکرد فلسفی است. رویکرد فلسفی از زمان خواجه نصیر مطرح بوده است ولی نتیجه‌ای که از این نگاه گرفته می‌شد همان نگاهی است که در روایات آمده است و محدثان می‌گویند و چیزی بر آن افزوده نمی‌شود. این جریان وجود داشت تا وقتی به فلسفه متعالیه می‌رسیم. از نظر حکمت متعالیه، امام انسانی کامل است و چنین انسانی تجلی تمام اوصاف الهی خواهد بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب خاطر نشان کرد: یکی از اوصاف، علم خداست و علم خدا در انسان کامل تجلی پیدا کرد. طبق این نگاه دایره علم توسعه پیدا می‌کند، حتی فراتر از چیزی که در روایات آمده است. اینجا اختلاف میان علما شروع می‌شود. می‌توان اسم این رویکرد را مطلق‌گرا گذاشت، چون علم امام را مطلق در نظر گرفتند.

وی تصریح کرد: انسان کامل که از آن تعبیر به امام می‌شود چنین وضعیتی دارد که تمام اوصاف الهی در او تجلی کرده و علم امام هم تجلی علم الهی است و تنها تفاوتش در واجب و ممکن بودن است و الا علم، علم خدا محسوب می‌شود. ما در میان پیروان مکتب صدرا دو نوع برخورد با علم امام می‌بینیم. به عنوان مثال آیت‌الله مصباح یزدی با اینکه با رویکرد فلسفه پیش می‌آید، نگاهش نزدیک به نگاه متکلمان و محدثان است و معنای مطلق از بحث علم امام اراده نمی‌کند و در این وادی که امام تجلی اسما و صفات الهی است نمی‌روند.

حجت‌الاسلام نادم با اشاره به این نکته که در مقابل فلاسفه، رویکرد دیگری به نام رویکرد تاریخی وجود دارد که در دوران معاصر است، گفت: این رویکرد تاریخی به سه بخش رویکرد کلامی ـ تاریخی، تاریخی ـ کلامی و تاریخی صرف تقسیم می‌شود. علم امام با رویکرد کلامی ـ تاریخی محدود می‌شود و به رویکرد دوم که می‌رسد محدودتر می‌شود و به رویکرد سوم که می‌رسد محدودِ محدود می‌شود. این سه نوع برخورد با علم امام در مقابل رویکرد فلاسفه مطرح شده است.

وی ادامه داد: رویکرد تاریخی در مقابل رویکرد فلسفی مطلق‌گرا و محدثینی قرار دارد که دایره علم امام را توسعه دادند. رویکرد دیگری هم در دوره معاصر وجود دارد که از آن به رویکرد حدیث ‌ستیزان تعبیر می‌کنم كه آنها به طور کامل علم امام و روایات را کنار می‌گذراند. رویکرد دیگر رویکرد عبدالکریم سروش است که در کل علم امام را زیر سؤال برد.

مطالب مشابه