نشست «اخلاق تفسیر جایگاه زنان در قرآن کریم: میان دقت علمی و مسئولیت اخلاقی» شب گذشته ۲۰ تیرماه با سخنرانی فاطمه توفیقی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، در باشگاه اندیشه برگزار شد. در ادامه گزیدهایاز این سخنرانی را میخوانید.
وقتی درباره اخلاق تفسیر صحبت میکنیم به گفته برخی افراد از جمله ابوالقاسم فنایی میتوانیم از اخلاق توصیفی تفسیر صحبت کنیم یا از اخلاق هنجاری تفسیر صحبت کنیم. اخلاق توصیفی ناظر به این است که چه چیزهایی درباره موضوع گفته شده است ولی اخلاق هنجاری ناظر به این است که مفسران چه بایدها و نبایدهایی را لحاظ کنند. به عبارت دیگر یک مفسر آرمانی را در نظر میگیریم که یکسری بایدها و نبایدها را در نظر دارد و ما میخواهیم به آن مفسر آرمانی نزدیک شویم. من امروز از بایدها و نبایدها صحبت میکند چون بحثم اخلاق هنجاری است.
سوالی که برای من به وجود آمده نزاعی است که میان دو گروه وجود دارد؛ گروه اول مفسرانی هستند که تفسیرهای عصری و اجتماعی قرآن را نوشتند. این گروه کسانی بودند که یکسری نیازها را در جامعه احساس کردند و خواهان این بودند که قرآن حضور فعالانهتری در زندگی اجتماعی داشته باشد. اگر میدیدند ما در جامعه مشکل فساد داریم به دنبال این بودند که قرآن در این رابطه چه میگوید. اگر مشکل استبداد سیاسی در جامعه مشاهده میکردند، از قرآن پاسخ میگرفتند. در همین مورد اخیر وقتی بحث دموکراسی و استبداد پیش میآمده، این گروه از آیه شورا استفاده میکردند بدون اینکه ببیند خاستگاه دموکراسی غربی چه چیزی است و خاستگاه آیه شورا چیست و آیا سخن گفتن از دموکراسی، تحمیل یک معنا بر قرآن نیست. به طور خاص وقتی این گروه در مسئله زنان و بحث عدالت جنسیتی با قرآن مواجه میشدند میگفتند قرآن در زمینه حقوق زنان چیزی مشکلدار و مسئلهدار نیست و قرآن مدعی است و عدالت را برای زنان تضمین کرده ولی مشکل از فهم ما بوده که نتوانستیم پیام عادلانه قرآن را درک کنیم. بسیاری از تفسیرها حاصل همین نگاه اجتماعی به قرآن است.
گروه دیگری وجود داشتند که صریحا در برابر مفسران عصری صحبت نکردند ولی به این دلیل درباره این گروه صحبت میکنم که یا مصاحبههایی درباره اخلاق تفسیر نوشتند یا مقالاتی داشتند. وقتی این مقالات را بررسی میکنیم میبینیم چیزی که از اخلاق تفسیر مدنظر این گروه بوده، رعایت دقت علمی و اخلاق پژوهش است یعنی میخواهند پیام گوینده متن به درستی منتقل شده باشد. معمولا معیارهایی برای این مسئله برمیشمرند و میگویند چه کنیم تا متن را بهتر بفهمیم. این گروه هیچ وقت صراحتا در برابر مفسران عصری صحبت نکردند ولی با توجه به معیارهایی که برشمردند، به این نتیجه میرسیم اگر افرادی بخواهند مسائلی همچون دموکراسی یا عدالت جنسیتی را از متنی مانند قرآن برداشت کنند بدون آنکه خود متن درباره آن مسئله صحبت کرده باشد، چه بسا اخلاق پژوهش رعایت نشود و این کار، کار دقیقی نیست. باید توجه کرد که به طور کلی گفتوگوی سازندهای میان این دو گروه صورت نگرفته است.
رابطه اصلاح دینی و اصلاح اجتماعی
اصولا برای چه باید غیر از اینکه دقت پژوهشی داریم دغدغههای اجتماعی را هم در تفسیر لحاظ کنیم؟ گروهی که تفاسیر عصری ارائه میکردند پیشفرضشان این بوده؛ اگر ما اصلاح دینی را صورت بدهیم و اگر متون دینی را از نو بفهمیم، اصلاح اجتماعی و سیاسی رخ میدهد. برای این گروه این تصور وجود داشت؛ مشکل ما در این است که از نسخهای از اسلام تبعیت میکنیم که اجازه اصلاحات اجتماعی نمیدهد، مثلا اجازه نمیدهد برابری جنسیتی داشته باشیم، اجازه نمیدهد دموکراسی داشته باشیم. در طی این کار، گاهی میشد این افراد یکسری چیزها را به متن تحمیل میکردند چون تبعا سوالات خود را از متن میپرسیدند و میخواستند از متنی که درباره برابری یا حتی نابرابری صحبت نکرده چیزی درباره برابری استخراج کنند، از متنی که درباره شکل نظام سیاسی صحبت نکرده انتخابات و دموکراسی استخراج کنند.
من با این دیدگاه موافق نیستم یعنی لازم نیست حتما اصلاح دینی اتفاق بیفتد تا اصلاح سیاسی و اجتماعی اتفاق بیفتد. این دو از هم مستقل هستند. رابطههایی با هم دارند ولی باید به صورت جزئی و ریز بررسی شود و به طور کلی نمیتوانیم نسخه بدهیم که باید اصلاح دینی صورت بگیرد تا اصلاح اجتماعی هم صورت بگیرد. پس برای چه باید نگرانیهایی در زمینه دغدغههای اجتماعی داشته باشیم؟ من بیشتر از ناحیه سلبی به مسئله نگاه میکنم یعنی نمیگویم باید تفاسیر عدالتمحور از متون دینی داشته باشیم تا شرایط عادلانه رقم بخورد ولی میگویم اگر به عدالت توجهی نداشته باشیم افرادی صدمه میبینند، یعنی این متن میتواند مستمسک عدهای باشد تا به دیگران ستم کنند. یکبار دیگر تکرار کنم؛ من نمیگویم اگر قوامیت مرد را به این معنا بفهمیم که مردان سرور زنان نیستند باعث میشود مردسالاری برچیده شود ولی وقتی میگوییم مردان بر زنان سروری دارند، ممکن است این حرف مستمسک یک جامعه مردسالار قرار بگیرد تا زنان را زیر سلطه خود قرار دهد. پس دلیل اینکه درباره دقت علمی و مسئولیت اخلاقی صحبت میکنم همین است که متوجه پیامدهای منفی که ممکن است در تفسیر پیش بیاید باشیم.
تفاوت من با مفسران عصریساز چیست؟ اینکه من پایبند دقت علمی هم هستم یعنی هیچ الزامی نمیبینیم بگویم متنی که درباره مشارکت مردمی در انتخابات صحبت نکرده یا درباره عدالت جنسیتی صحبت نکرده است، در این رابطه صحبت کرده است. با این توصیف سختیهایی پیش میآید که چطور هم دقت علمی را حفظ کنیم و هم مسئولیت اخلاقی را در تفسیر به یاد داشته باشیم.
راهکارهای جمع مسئولیت اخلاقی و دقت علمی
از جمله راهها برای جمع دو مسئله مسئولیت اخلاقی و دقت علمی، این است که نگاه انتقادی به آثار پیشینیان داشته باشیم. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم دیگران چه گفتند باید نگاه انتقادی و سنجشگرایانه به آثار پیشینیان داشته باشیم یعنی توجه داشته باشیم پیشینیان پیشداوریهایی داشتند که ما باید اصلاح کنیم و از آنها فاصله بگیریم. در مورد مسائل زنان حواسمان باشد مفسران پیشین گفتند تحت تاثیر زمانه خودشان بودند و تحت تاثیر فضای مردسالارانه خودشان سخن گفتند. من با این مخالف نیستم که قرآن را تحت شرایط زمان خودمان بفهمیم ولی باید به فاصله خودمان و فضایی که متن داشته است توجه کنیم. به همین دلیل باید مراقب باشیم تفاسیر گذشته یا مدرن را با سخن قرآن یکسان ندانیم.
پیشنهاد دوم برای جمع کردن میان دقت علمی و مسئولیت اخلاقی نقد تاریخی است، یعنی توجه داشته باشیم متن چه اقتضائات تاریخی داشته و باید به چه مسائلی پاسخ میگفته و بعد پیام کلی آن را در شرایط امروز خودمان پیاده کنیم. خیلی وقتها که بحث تاریخی انجام میشود اینطور است که وقتی کار تاریخی تمام شد ما فکر میکنیم پروژه تمام شده است در حالی که وقتی کار تاریخی تمام میشود باید حواسمان به پیامدهای اخلاقی آن باشد. درست است که ما حق نداریم دغدغههای ایمانی خودمان را در پژوهش دخالت دهیم ولی وقتی پژوهش تمام شد باید یادمان باشد چه کسانی میتوانند از این پژوهش استفاده کنند و باید برای دفع پیامدهای خطرناک آن تلاش کنیم. پس باید نگاه تاریخی را همزمان با دقت و مسئولیت اخلاقی همراه کنیم.