حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی سلطانی در شهر آمل به دنیا آمد. درسهای حوزوی خود را در همین شهر آغاز کرد و پس از یک سال برای ادامه تحصیل در حوزه، رهسپار شهر قم شد. آیات عظام جوادی آملی، صالحی مازندرانی، دوزدوزانی، سعیدی، محمدی خراسانی، کریمی، مصطفیپور و زمانی شهرضایی استادان وی در حوزه علمیه قم بودند. همزمان با تحصیل در سطح سه حوزه علمیه قم، از دانشگاه باقرالعلوم مدرک دکتری مبانی نظری را دریافت کرد. وی سپس جذب مؤسسه مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب شد و فعالیتهای پژوهشی خود را آغاز کرد. پس از تبدیل مؤسسه به دانشگاه، به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب شروع به فعالیت کرد. وی از سال 1375 در گروه فرق و مذاهب، و به طور اخص فرق و مذاهب کلامی در دانشگاه ادیان و مذاهب فعالیت میکند.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی سلطانی بهصورت تخصصی در فرق شیعه، شیعهشناسی، زیدیه و جریانهای انحرافی پژوهش میکند. از وی تاکنون 23 مقاله علمی پژوهشی و علمی ترویجی و پنج عنوان کتاب به چاپ رسیده است که عبارتند از: «مجموعه مقالات اسماعیلیه (نبوت از دیدگاه اسماعیلیه)»، «تاریخ و عقاید زیدیه»، «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه»، «جریانهای انحرافی» با موضوع فرق شیخیه، بابیه و بهائیت، «مجموعه مقالات تشیع در عراق». اثر «درسنامه معتزله» ایشان نیز در مرحله تدوین و ویرایش است. تدریس در مراکز تخصصی حوزه از سال 1378 بدینسو و مشاوره در مرکز شورای مدیریت حوزه علمیه قم از دیگر فعالیتهای وی در حال حاضر است. آنچه میخوانید مصاحبهای با حجتالاسلام والمسلمین دکتر مصطفی سلطانی رئیس دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب است.
ابتدا مختصری درباره تاریخچه دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب توضیح دهید.
مؤسسه مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب بر روی دو عنوان «ادیان» و «مذاهب» شکل گرفت. پس از تغییر ساختار و فعالیت دانشگاه در قالب آموزشی، گروه مذاهب تفکیک شد. بنابراین، همچنان رشته مذاهب اسلامی جزو رشتههای اصلی دانشگاه بهشمار میرفت. بر این اساس، دانشکده مذاهب اسلامی شکل گرفت که استادان ما در حوزه آموزش و پژوهش، فارغالتحصیلان رشته دینشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بودند.
این رشته از سال 1383 بهصورت رسمی بهعنوان یک گروه آموزشی با سرفصلهای معین و مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری راهاندازی شد. بسیاری از دوستانی که هماکنون با مسئولیتهای مختلف در این دانشکده مشغول به فعالیت هستند، همگی از همان دوره شروع به فعالیت کردهاند و همچنان مدیریت علمی مجموعه دانشکده مذاهب را برعهده دارند.
این دانشکده در سیر تطور خودش گسترش فیزیکی و علمی پیدا کرد. بهتازگی رشتههای سلفیهپژوهی و تقریب نیز به مجموعه رشتههای دانشکده اضافه شده است. رشته حقوق نیز با آغاز جذب دانشجویان عراقی به مجموعه رشتههای دانشکده اضافه شده است.
هماکنون رشتههای دانشکده مذاهب عبارتند از: رشته مذاهب فقهی با سه گرایش مذاهب فقهی، فقه تطبیقی و حقوق؛ رشته مذاهب کلامی با سه گرایش مذاهب کلامی، سلفیهپژوهی و تقریب.
لطفاً درباره ضرورت راهاندازی رشتههای تازهتأسیس سلفیهپژوهی و تقریب توضیحات بیشتری بفرمایید.
ضرورت راهاندازی رشته سلفیهپژوهی به یک امر محسوس در جهان اسلام در روزگار کنونی بازمیگردد، و آن ظهور گروههایی مثل داعش باپشتوانه سلفیگری است. این ظهور در عرصههای فکری، فرهنگی و سیاسی مشاهده میشود. آنان در پوشش سلفیه، مشغول جنگ و خونریزی شدهاند و بخش عمده مشکلات جهان اسلام از همین ناحیه است. اصل قضیه همین است که جریان سلفیه اسلام را در جهان تفکر اسلامی، یک تفکر انتحاری و ارعابی معرفی کرده و از زمانی که در افغانستان و بعد عراق و سوریه خود را نشان داد، بستری شده است برای این که اولاً اسلام کاملاً شناخته نشود و زوایای دین ارائه نشود. ثانیاً شیعه کاملاً شناخته نشود. از طرفی باتوجه به شعار جریانهایی که بهنحوی تحجر دینی داشتند، بستر گرایشهای بسیاری بهسوی این جریان فراهم شد.
راه حل این مشکل این است که جهان اسلام بتواند قرائت اصیل اهلبیت (ع) یا اهل تقریب، و حتی سلفِ بهمعنای حقیقی از دین دارد را به جهان معرفی کند. اگر جهان اسلام چنین تلاشی بکند، طبیعتاً گستره فعالیت سلفیه از بین میرود یا خیلی کند میشود.
لازمه کار این بود که ما ابتدا خود سلفیه را بشناسیم. تا زمانی که خودِ سلفیه و اندیشههایش را نشناسیم و نتوانیم مبانیشان را تحلیل کنیم، نمیتوانیم آنها را نقد و به جهان معرفی کنیم. لذا مجموعه دانشکده مذاهب اسلامی به این نتیجه رسیده که بهسوی شناخت این فرقه حرکت کنیم.
درباره تأسیس رشته تقریب هم باید بگویم که آنچه امروزه باعث ضربهپذیر بودن جهان اسلام شده است، نبود وحدت در جهان اسلام، چه در فهم و چه در تفسیر و چه در عمل به موازین اسلامی است. مقام معظم رهبری در خطبه اخیرشان راهحل برونرفت منطقه و جهان اسلام از وضعیت کنونی را وحدت معرفی کرد. تنها راه این است که دولتهای مسلمانِ منطقه وحدت رویه پیدا کنند و در مقابل دشمن قد علم کنند و هویتی برای خودشان بسازند.
در همین راستا، ابتدا «دفتر تقریب مذاهب اسلامی» در دانشگاه تأسیس شد که در حوزههای فرهنگی و ژورنالی فعالیت میکرد. مجموعه مدیران علمی دانشگاه به این نتیجه رسیدند که علاوهبر اینکه باید در حوزه تشیع فعال باشیم، باید در حوزه جهان اسلام نیز طبق بیانیه رسالت دانشگاه که حل آلام بشری است، فعالیت کرد. لازمه این کار تربیت متخصصانی بود که بتوانند اسلام اهلبیت را به جهان اسلام معرفی کنند. و اینگونه بود که به این نتیجه رسیدیم که رشتهای به نام تقریب براساس سرفصلهای مصوب وزارت علوم راهاندازی کنیم.
درباره رشته حقوق و دانشجویان عراقی صحبت فرمودید. اگر مقدور است توضیح بیشتری راجعبه این بفرمایید.
هماکنون از یک سو کشور عراق به یک ثبات نسبی از نظر فرهنگی رسیده است. بنابراین دانشجویان تحصیلکرده در ایران میتوانند یک جریان شیعی و بازویی باشند برای تبلیغ اندیشههای شیعه. از اینرو دانشکده مذاهب اسلامی به این نتیجه رسید که باتوجه به مصوبهای که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری داشته است، بخشی از دانشجویان عراقی در ایران و دانشگاه ادیان و مذاهب مشغول به تحصیل شوند تا بتوانند مبانی و اندیشههای شیعی را خوب درک کنند.
بهدلیل کمبودها در حوزه آموزش عالی عراق، نیاز جامعه عراق به قانونشناسان و حقوقدانان یک نیاز ضروری و مبرم است. دانشگاه ادیان و مذاهب میتواند بهعنوان دانشگاهی شیعی و حوزوی که در دل حوزه علمیه شیعی شکل گرفته و همچنان درحال گسترش است، بهترین محل برای آموزش مباحث حقوق با نگرش اسلامی و شیعی شود.
بهنظر میرسد رشتههای مورد اشاره دارای جنبههای بینالمللی هستند. در این زمینه چه اقداماتی صورت گرفته است؟
یکی از رویکردهای اصلی دانشگاه ادیان و مذاهب از بدو تأسیس، تعامل در عرصه بینالملل بوده است. لذا از همان ابتدا ارتباط و تعامل با مراکز علمی دنیا مورد توجه قرار گرفت و تفاهمنامههایی امضا و به مرحله اجرا رسید. تاکنون صدها هیئت خارجی از دانشگاه ادیان و مذاهب بازدید به عمل آوردهاند. سفرای کشورهای خارجی علاقهمند به حضور در این دانشگاه هستند و تعامل با مراکز علمی جهان به صورت گسترده در دانشگاه صورت میگیرد.
درخصوص رشته حقوق که بیشتر از سوی دانشجویان عراقی مورد توجه قرار گرفته و به زبان عربی هم ارائه میشود، با مراکز مختلف علمی و فرهنگی عراق وارد گفتوگو و تعامل شدهایم. بهطور کلی، دانشگاه کوشیده است برای تدریس در حوزههای مختلف، از استادان همان حوزه استفاده کند؛ مثلا برای تدریس مذهب اباضیه از استادی که مذهبش اباضیه است، بهرهمند شده. در دورهای نیز از استادانی از کشور مصر بهره بردهایم. سفرهای علمی متعددی نیز در چهارچوب گسترش تعاملات با حضور استادان و دانشجویان به خارج از کشور داشتهایم.
آیا دانشگاه برای جذب طلاب اهل سنت هم برنامهای در نظر دارد؟
سیاست دانشکده و دانشگاه این است که طلاب اهل سنت جذب دانشگاه ادیان و مذاهب شوند. لذا در سالهای اخیر تعداد زیادی از ایشان جذب و مشغول به تحصیل شدهاند. ازجمله مزیتهای آموزشی دانشگاه ادیان و مذاهب، خصوصاً دانشکده مذاهب این است که قبل از آنکه به نقد بپردازیم، هر فرقه و مذهبی را آنگونه که هست معرفی کنیم. و این ویژگی دانشگاه بستری شده برای استقبال اهل سنت از دانشگاه. بهعنوان نمونه تاکنون از بیش از ده استاد اهل سنت برای تدریس در دانشگاه دعوت شده و آنان فقه و کلام خودشان را همانگونه که هست، تدریس کردهاند. وقتی دانشجوی اهلسنت مشاهده میکند که فقه اهل سنت همانگونه که در مدارس علمیه اهل سنت تدریس میشود، بهوسیله یک استاد هممذهب خود ارائه میشود، طبیعتاً استقبال میکند. البته ما رویکرد نقادانه هم به مباحث آنان داریم که جای خود دارد.
جدا از بحث تأسیس رشته تقریب، رویکرد کلی دانشگاه در مسئله تقریب چیست؟
تقریب بهمعنای این نیست که شیعه یا سنی از اعتقادات خود دست بردارد. تقریب به این معناست که ما بهعنوان مسلمان، محورهای اساسی مشترکی داریم که بهمراتب از مباحث اختلافیمان بیشتر است. ما اصلاً نمیخواهیم دانشجو را مجبور کنیم از تسنن رویگردان شده و شیعه شود. البته اگر زمانی خود دانشجو به این نتیجه برسد، بحث دیگری است و این در همهجا هست و همیشه بوده است. ما به دنبال این هستیم که دانشجو پس از فراغت از تحصیل و بازگشت، دیگر نگاه متحجرانه اهلسنت نسبت به شیعه را نداشته باشد. متقابلاً اگر استاد شیعهای هم به مناطقی مثل زاهدان میرود، این تفکر را توسعه دهد. بر این اساس، مبنای ما این است که دانشجوی اهلسنت وارد دانشگاه ادیان و مذاهب شود و مذهب خودشان را مطابق واقع دریافت کند. ما میخواهیم محورهای تقریبی بهمعنای قرائت و تفسیر صحیح از اصول مشترک بین شیعه و سنی پیاده شود. الان این قرائت مشکل دارد.
دانشگاه ادیان و مذاهب چه چیزی برای عرضه به یک طلبه اهل سنت دارد که او را مجاب به تحصیل در این دانشگاه میکند؟
اولین ویژگیای این دانشگاه این است که مدرسانی که متون را تدریس میکنند، بهگونهای آموزش دیدهاند که همان برداشت اهل سنت را عرضه میکنند؛ مثلا اگر من معتزله تدریس میکنم، معتزله را آنگونه میگویم که معتزله میگویند. دومین ویژگی این است که نقدهایی که میشود، مطابق با واقع، براساس مبانی خودشان، منصفانه، بهدور از پیشفرض و تحجر و درونگرایی است. سومین ویژگی این است که عرصه برای اظهارنظر دانشجوی اهلسنت در این دانشگاه باز است. اگر در مقام نقد، یک مبنا را نقد کردیم، دانشجوی اهلسنت میتواند آن نقد را به چالش بکشد. و استادان ما هم این ظرفیت علمی را دارند که نقد آنان را بپذیرند.
استادان و طلاب اهلسنت، روش و متدولوژی ما را در آموزش مذاهب میپذیرند و این بسیار مهم است. یعنی روش کار ما خودش یک بستر تبلیغ در مناطق اهلسنتنشین شده است. روش علمی ما در برخورد با مبانی آنان و برابری حقوق آنان از عوامل جذب طلاب اهل سنت است و هیچگونه تفاوتی از منظر حقوق دانشجویی نسبت به آنان نداریم.
طلاب اهل سنت به چه شیوهای آموزش میبینند؟
ما دو نوع آموزش داریم: حضوری و غیرحضوری. بستر آموزش برای اهل سنت در هر دو نوع فراهم است، بهشرط آنکه واجد شرایط علمی لازم باشند و از فیلترهایی که برای کل کشور از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعمال شده، مشکلی نداشته باشند. البته این شرایطی است که از سوی وزارت علوم برای همه دانشجویان علاقهمند به تحصیلات تکمیلی، اعم از شیعه و سنی لازمالاجرا است. لذا رشتههای دایر در دانشکده، هم بهصورت حضوری و هم غیرحضوری در مقطع کارشناسی ارشد فعال است. البته رشته تقریب و حقوق هنوز بهصورت غیرحضوری ارائه نمیشود.
آیا درخصوص جذب طلاب اهل سنت تعامل لازم با حوزه علمیه صورت گرفته است؟
طبیعتاً مدیران ارشد دانشگاه این بستر را فراهم کردهاند؛ یعنی مجموعه شورای مدیریت حوزه علمیه کاملاً از ریز برنامههای ما اطلاع دارند و مجموعه هم بهدنبال این است که بهصورت شفاف به همه مراکز مرتبط با حوزه اطلاعرسانی کند. نشانه شفافیت هم این است که چه از طریق صداوسیما، چه سایت و فضای مجازی و راههای دیگر همواره اطلاعرسانی میشود. بهنظر میرسد بخشهای عمده حوزه هم به این نتیجه رسیدهاند که نحوه تعامل ما با مجموعه اهل سنت باید رویکردی تقریبی داشته باشد تا بتوانیم راهبردی را در درازمدت برای جهان اسلام ارائه کنیم.
آیا دانشکده مذاهب با دیگر مراکز همسو در حوزه مذاهب اسلامی وارد تعامل شده است؟
اگرچه در کشور هیچ دانشگاهی به گستردگی دانشکده مذاهب اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب در این حوزه وجود ندارد؛ اما تعامل خوبی با دیگر مراکز همسو وجود دارد. این تعامل با مراکز مستقر در شهر قم بهصورت کامل برقرار است، و در تهران و شهرهای دیگر نیز تا حدودی کمتر. تفاهمنامههایی نیز در این راستا امضا شده و به مرحله اجرا نیز رسیده است. مثلاً حوزه علمیه خراسان رضوی از ما برای برگزاری دورههای مختلف دعوت کرده و دو دوره نیز برگزار شده است.
اگر نکتهای برای طلاب، خصوصا برای انتخاب دانشگاه ادیان و مذاهب برای ادامه تحصیل دارید، بفرمایید.
طلاب باید بهسمت کار تخصصی در حوزههای مورد علاقه خود بروند. امروزه فقه و اصول و تفسیر بهتنهایی پاسخگو نیست. کارنامه دانشگاه ادیان و مذاهب موجود است و سادهترین راه این است که طلاب،خروجیهای دانشگاه ادیان و مذاهب، از منشورات علمی گرفته تا فارغالتحصیلان را بررسی کنند. دیگر آنکه نیاز جامعه به شناخت فرق و مذاهب بهمعنای اعم، و ادیان بهمعنای اخص، نیازی ضروری است. بنابراین بهنظر میرسد باتوجه به ضرورتی که در جامعه احساس میشود، طلبه باید این ضرورتها را مشاهده و بهسمت تحصیل تخصصی برود. دانشگاه ادیان و مذاهب از جمله مراکزی است که صبغههای کار تخصصیاش از بسیاری از مراکز دیگر، اگر نگوییم بهتر است، حداقل سروسامان بهتری دارد. استادان ما نیز هم متخصص هستند و هم متعهد. هم در رشته خودشان تخصص دارند، هم تعهد نسبت به دین، ولایت و اصل نظام. لذا دانشگاه ادیان و مذاهب میتواند بهعنوان یکی از بهترینها در قم مطرح باشد؛ چراکه رشتههای متنوع و گستره علمی بیشتری نسبت به دیگر مراکز دارد.