نشست یازدهم مدرسه تابستانه دین و گردشگری با حضور دکتر رضا نوریشادمهانی و میزبانی دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
نوری شادمهانی باستانشناس و عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه کاشان است. حوزه او باستانشناسی در دوران اسلامی است. علاوه بر این او مدرس گردشگری در مؤسسههای آزاد گردشگری است و سالهای زیادی است که در زمینه مناسبات باستانشناسی و گردشگری فعالیت میکند. به همین مناسبت در نشستی که برگزار شد، وی موضوعی را با عنوان «گردشگری محوطههای باستانی و اماکن مقدس» ارائه نمود.
دکتر نوری در مقدمه گفت: از دو رویکرد عمده در باستانشناسی میتوان سخن گفت. باستانشناسی روندگرا و باستانشناسی پسا روندگرا. باستانشناسی روندگرا، همچون بسیاری از علوم در قرن نوزدهم متأثر از نگاه منطقی- پوزیتیویستی شد و در واکاوی پدیدهها اعتبار اصلی را به نگاه علمی داد. اما خلأهای موجود در این منظر چندان زیاد بود که در اواخر قرن نوزدهم گروهی از منتقدین پرسیدند: شما چگونه میخواهید همه چیز را در کفه ترازوی علم قرار دهید؟ از همین رو، باستانشناسی پساروندگرا با بها دادن به فردیت و خصوصاً باورها و اعتقادات انسان در تحقیقات میدانی باستانشناسی، به فردیت و باورمندی در مطالعات باستانشناسی اعتبار دوباره بخشید. به بیان دیگر، از دل این نگاه بود که فردیت متولد شد و نحلهها و آیینهای مختلف جای خود را به دست آورد.
او در ادامه شرح داد: به گمان من هیچ تفاوتی در استراتژی بین باستانشناسی اسلامی و پیش از آن وجود ندارد. بنابراین میتوانیم در امتداد پساروندگراها حرکت کنیم. من در بسیاری جاها خودم را پساروندگرا میبینم که فردیت، باورمندی و آیینها برایم مهم میشود و در بسیاری جاها هم باستانشناس روندگرا هستم. یعنی تبیین علمی برایم مهم میشود.
نوری افزود: در خصوص مدرسه تابستانه دین و گردشگری باید این ایده را به بوتة آزمایش گذاشت. این فتح بابی مهم در مسیر مطالعات میانرشتهای و بسیار هم مهم و پر از پیچ است. ما فعلاً در حال ریلگذاری هستیم. این که این قطار چه زمانی راه بیفتد نیازهای به تلاشهای بعدی دارد. در این مجال مناسب دیدم درباره گردشگری محوطهها و ابنیه آیینی ایران سخن بگویم. در ادامه جلسه، تصویری بر روی صفحه محراب زرینفام کاشان دیده شد که در زمان قاجار آلمانیها آن را خریدند و به موزهای در برلین بردند. این نمونه کاشیکاریهای زیبا در جاهای دیگری هم مانند مجموعه حضرت معصومه قم، مسجد کاشان و امامزاده یحیی وجود دارد. اندکی پیش از این زائران این محراب را دریچهای به بهشت تلقی نمیکردند و از سر تعظیم در مقابل آن جایگاه ابدی/ازلی سجده میکردند. اما امروزه این گردشگران هستند که در برابر این اثر میایستند. امروز نگاه گردشگرانه بر نگاه زائرانه برتری دارد. در جهان سنتی تذکر بر تفکر غلبه داشت. دیروز زائر به مرکب میاندیشید، امروز توریست بیشتر به مقصد فکر میکند. امروزه جهان سنتی از ما رخت بربسته و در بیشتر جاها این نگاه تفکرآمیز گردشگری است که حاکم شده است.که امروزه تسلط ابزار و منافع اقتصادی بر قدسیترین و زائرانهپسندترین بناهای اسلامی موجب شده زیر چرخ منافع مادی محوطههای باورمندانه منکوب شود. اما اگر عقل معاد را در گردشگری دنبال کنیم، آنجا زاویهای که ایجاد شده ممکن است بر هم مماس شود.
او در ادامه سخن نمونههایی از چند محوطه تاریخی را آورد. تپه بوئینزهرای قزوین در دل خودش یکی از قدیمیترین مراکز آیینی است. عزتالله نگهبان، کاوشگر این منطقه معتقد است بر اساس پارامترهای موجود میتوان گفت اینجا یک معبد بوده است. زیرا شکی نیست که در اینجا فعالیتهای اجتماعی برگزار میشده و در آن سکوهایی برای نشستن افراد وجود داشته، علاوه بر این که این محوطه از خانههای اطرافش بسیار بزرگتر بوده. گذشته از این موارد، ما اینجا اما متأسفانه خوب حفظ نشد و زیر سم بزها و گوسفندهای منطقه مدفون شد. این بنا به عضر نوسنگی متعلق است.
او افزود: گرچه از عصر غارنشینی افراد خدایان خودشان را عبادت میکردند، اما از دوره نوسنگی ما نهاد معبد را به عنوان یکی از نشانههای شهرنشینی داریم. کاوشهای فرانسویها در شوش و یافتههای افراد سرشناسی همچون رومن گیرشمن و دمرگان نشان میدهد که ما از هزاره چهارم یک معبد بسیار بزرگ داشتیم. یکی دیگر از معابد در تپه سیلک کاشان است. به گفته زنده یاد ملکشهمیرزادی ما در سیلک یک تپه مطبق یا همان زیگورات داشتیم. زیگورات به معنی قلهکوه یا ستیغکوه است. این کوه مصنوعی از خشت و گل و آجر ساخته میشده. افراد برگزیده میتوانستند خدایان در آسمان را نیایش کنند. نظام کاستی یا طبقاتی در آنجا حاکم بوده است. انسانهای غارنشین در تاریکترین قسمت غار خدایانشان را میجستند. اما زیگوراتها چرخشی در این باره ایجاد کرد. در واقع خلوص پارینهسنگی تبدیل شد به ریاکاری در دورههای جدیدتر. به این معنا که در گذشته مردم در خفا خدای خود را میپرستیدند. اما در این دوره در معرض عام خدا ستوده میشد.
دکتر نوری شادمهانی در ادامه بیان خود از محوطه آیینی دیگری به نام نوشیجان تپه سخن گفت. این تپه متعلق به 2700 سال پیش است. اگر ماشین زمان را به عقب برگردانیم، در اینجا زائرانی را میبینیم که از دژ پایین میآمدند. مادها که از قبایل آریایی بودند خدایان متعددی داشتند. مثلاً ما خدایی به نام میترا داشتیم. بر خلاف نظر استروناخ نوشیجان تپیه یک معبد مهری بوده. منتهی با ظهور زرتشت مهر خدای اصلی نبود، بلکه اهورامزدا خدا میشود و آتش هم پسر اهورامزداست. به همین روی در دین زرتشت به جای مغارهها آتشکدهها را داریم. در فقه زرتشتی باور بر این است که آتش مقدس باید مبرا از هر چه باشد، حتی نور خورشید. برای همین آتش را در جایی مسقف میساختند تا از گزندهای طبیعی در امان باشد. در جمکران هم ما بقایای تقدس آتش را داریم و باید گفت پیشینه مقدس بودن این شهر به قرنها قبل از اسلام برمیگردد. خود نامهای جمکران و جماران نشان میدهد که از اسامی رایج در دوران پیش از اسلام هستند. از اینرو باید گفت درباره نوشیجان تپه به عنوان یک معبد و نیایشگاه باید گفت: دیوارها دو کارکرد داشتهاند: نخست مرزکشی و تقسیم برای حفظ امنیت و دیگر، حریم، حرمت نهادن و تفکیک فضای قدسی از فضای عرفی. در این حالت فضای کیهانی را از فضای دنیوی متمایز یا به بیانی فضای بسامان را از نابسامان جدا میکنیم.
تخت جمشید و آرامگاه بایزید بسطامی دو سایت دیگری بود که دکتر شادمهانی به بیان تفصیلی آنها در مقام یک محوطه آیینی پرداخت. افزون بر آن، در پایان از مهرکدههای ایرانی و پیشینه مهرپرستی در زمان اشکانیان سخن به میان آمد. دکتر نوری در پایان گفت: سایتهای آیینی و مقدّس در ایران و شناسایی عمیق آن از این منظر موضوعی است که کمتر بدان توجه شده است و در مطالعات دین و گردشگری جای میگیرد. به نظر میرسد دانشکده ادیان با نگاهی که در مدرسه تابستانه دین و گردشگری دنبال میکند، در مسیر ریلگذاری و بسط مطالعات نظری-میدانی در این باره است.