به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ به همت دانشکده زن و خانواده و با همکاری دانشکده قرآن و حدیث دانشگاه ادیان و مذاهب نشست علمی «مسئله ضرب زوجه در قرآن؛ خوانشی تفسیری-تحلیلی» با حضور و ارائه دکتر محمد شیرین کار موحد«عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب» برگزار شد.
اکثر دانشیان تفسیر قانتات را به معنای اطاعت از شوهر میدانند
دکتر موحد با بیان اینکه مسئله نشوز و نحوه مواجهه با آن در آیه 34 سوره نساء بیان شده است گفت: در این نشست برآنیم تا تبیینی از آراء مختلف به ویژه آنچه در دوره معاصر و بالاخص در چند سال اخیر عرضه شده ارائه کرده و مورد نقد قرار دهیم. در این آیه کریمه چند گرانیگاه و کانون معنایی وجود دارد که به حسب نگاه مفسران و اندیشمندان موجب تغییر معنا میگردد. واژههای قوامون، تفضیل، قانتات، نشوز و ضرب. در خصوص قوامیت، به معانیای چون تسلط مرد در امور خانواده و زن و نیز مدیریت مالی به تنهایی اشاره شده است. اکثر دانشیان تفسیر قانتات را به معنای اطاعت از شوهر میدانند به تبع این نگاه برآمده به قوامیت و قنوت، مسئله نشوز را ناظر به عدم تمکین در واجبات نسبت به شوهر و یا عدم تمکین جنسی بر میشمارند. در این صورت مراحل مختلف نسبت به این زنان طی می شود: وعظ، ترک بستر توسط شوهر و در نهایت اگر موثر نبود به ضرب کشیده میشود. البته ضربی که به قصد تنبه بوده و نه به هدف تشفی و انتقام باشد آن هم ضرب غیر مبرح.
دکتر موحد در ادامه به برخی دیدگاههای معاصر از جمله رویکردی که توسط ثاقب حسین استاد دانشگاه لویولا مری مونت مورد توجه قرار گرفته اشاره کرد و افزود: برخی البته قوامون را به معنای مسئولیت مالی دانسته و قانتات را به معنای اطاعت از خداوند میدانند و در پی آن نشوز را نه به معنای عدم تمکین بلکه در معنای ناسازگاری ناشی از تمایل به مرد دیگر میدانند که چه بسا در مراحلی منجر به روابط نامشروع و زنا گردد و درادامه نتیجه میگیرند که ضرب اشاره به تازیانه دارد که در صورت عمل منافی عفت باید اجرا شود.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: علت این برداشت از قوامون در خوانش مذکور آن است که اولا سوره نساء حاوی آیات و احکام مالی و اقتصادی و حمایتی از زن و خانواده است و اینها همه در ذیل آیه اول سوره نساء که همه بنی بشر را مخلوق از نفس واحده میداند قرار گرفته. ثانیا در آیه 5 نیز ماده قوم در موضوع اقتصادی استفاده شده است. اما قانتات به معنای اطاعت از خداوند است زیرا واژه قانتات در آیه 5 سوره تحریم (عتاب به همسران پیامبر) نیز در میان صفاتی آمده که ناظر به رابطه زنان با خداوند است این در حالی است که مقام، مقام بیان لزوم اطاعت از شوهران است. مهمتر آنکه گزاره حافظات للغیب (مراعات عفت در صورت عدم حضور شوهر) به گونهای است که گزاره مقابلش باید متضاد با آن باشد بنابر این نشوز به معنای ترک همسر با رغبت در دیگری است که مراتب مختلف دارد و هر مرحله راهکار خود را میطلبد و در نهایت اگر زنا رخ دهد کار به تازیانه میکشد. در این دیدگاه ادعا شده که سوره نساء و سوره نور در دیالوگ و ارتباط با هم هستند. در این دیدگاه البته از اشعار جاهلی در تعیین معنای نشوز در این راستا استفاده شده همچنانکه به بینامتنیهای قرآن و سایر متون ادیان در مواجهه با اعمال منافی عفت در سفر اعداد نیز توجه شده است.
وی در پایان افزود: علاوه بر نقدهای مبنایی ناشی از کم توجهی به متون حدیثی و فقهی، نقدهای بنایی و روشی بر این دیدگاه وارد است چه اینکه : 1. تقارن قانتات با حافظات (که مربوط به ارتباط با شوهر است) در یک آیه نشانه معنای اطاعت از شوهر در قانتات است و نمیتوان از سوره دیگر مدد گرفت. 2. اگر ضرب در حالت زنا متعین شود، غالبا رابطه به جدایی میانجامد و دیگر واژه اطعنکم معنا نخواهد داشت. 3 استفاده از اشعار هم به صورت صریح و کامل صاحبان این نظریه را یاری نمیکند.
عموم مفسران بر تفاوت بین زن و مرد تاکید کردهاند
در ادامه دکتر مجید معارف؛ استاد دانشگاه تهران به عنوان ناقد در سخنانی با بیان اینکه آقای شیرینکار موحد بسیار وفادارانه به تبیین این دیدگاه پرداخته است که جای تقدیر دارد، گفت: خوانش مورد نظر بر روی چند واژه قوام، نشوز، قانت و … کار کرده است و معانی سنتی و جدید این واژگان را بیان میکند. مثلا درباره نشوز دو معنا آورده است که معنای اخیر آن بیعلاقگی زن به خانواده به خاطر تمایل به مرد دیگری است و برعکس چون نشوز در مورد مرد هم در همین سوره نساء مطرح است.
معارف افزود: یکی از نوآوریهای این دیدگاه تطبیق خوب در بحث مقایسه بین متون فقهی اسلامی و یهودی است؛ همچنین مطلب خوب دیگر اینکه معتقد است که ما داعی نداریم که فاعل افعال فاضجعوهن و اضربوهن را شوهر بدانیم و تازیانه را به دست شوهر بدهیم، بلکه مخاطب بخشی از آیه، دادگاه است یعنی حد را باید حاکم شرع جاری کند. مفسران ما در سالهای اخیر زجر زیادی کشیدند تا ضرب توسط شوهر را توجیه کنند، ولی با این خوانش اصلا اجرای حد از دست شوهر سلب میشود.
وی اضافه کرد: بنده ۱۵ تفسیر شیعه و سنی از گذشته تا امروز مانند المیزان را مطالعه کردم و بدون استثناء همه آنها در تفسیر قوامیت، به تفاوت زن و مرد اشاره کردهاند که شامل قدرت بدنی، قوای زیستی، عاطفی و قدرت تعقل و … است؛ این دیدگاه، قوامیت را تمایز مالی در نظر گرفته است و در تمایزات دیگر بین زن و مرد سکوت کرده است که این کار درست نیست. زیرا عموم مفسران بر تفاوت بین زن و مرد تاکید کردهاند؛ البته لزوما آنچه مفسران گفتهاند شاید صحیح نباشد، ولی ما حق نداریم در مورد بیان مفسران سکوت کنیم.
وی افزود: تفسیر مضیق از کلمه قوام یعنی محدود کردن به بحث مالی از دیگر ضعفهای این دیدگاه است که از آیات دیگر سوره نساء مؤید آورده است یا تخصیص قانت به قنوت در برابر خدا هم از ضعفهای دیگر است؛ البته عمدتا قانت در قرآن به معنای قنوت در برابر خدا مطرح است، ولی مواردی داریم که مفسران آن را به معنای قنوت در برابر شوهر اعلام کردهاند و گفتهاند زن قانت کسی است که نسبت به شوهر و خدا اطاعت لازم را دارد.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به تفسیر نشوز به خیانت جنسی زن و مرد به دیگری گفت: در لغت نشوز به معنای ارتفاع است یعنی استعلای زن نسبت به مرد یعنی زن در برابر مرد خودش را بگیرد و طبقه بالای شخصیتی خود را رخ شوهرش بکشد؛ در اصطلاح از ناشزه بیمهری به شوهر و عدم تمکین و خیانت جنسی هم برآید. در دیدگاه مورد اشاره نشوز به خیانت جنسی منحصر شده است که قابل تامل است.
در تفاسیر مربوط به زنان کأنه در یک غار تاریک حرکت میکنیم
در پایان دکتر مجید دهقان عضو هیات علمی دانشکده زن و خانواده دانشگاه ادیان ناقد دوم گفت: کل روش شناسی ما در مورد مطالعات تنقیصی یک مرور میخواهد، قبلا این آیات مسئله نبود و امروزه مسئله شده است؛ راهکار ساده در مقابله با روایت ضعف سند است و در قرآن ارائه معنایی متفاوت، مغالطه این است که مفسر بر اثر فهم زمانه خودش به سراغ تفسیر میرود و در دوران مدرن چون قائل به برابری شدهایم مفسر در این فضا گرفتار میشود و ناچار میشود به تاویلی که با برابری است بسازد؛ بنابراین اولا یک بار باید آیه را در بافت خودش بفهمد و بعد به زمانه اش رجوع کند.
ایشان با بیان این نکته که امروزه ضرب مساله شده است گفت: آیا در زمان نزول آیه هم ضرب را بد میفهمیدند؟ مفهوم بدن و حقوق شخصی در دوران مدرن توسعه پیدا کرده است و این سبب مساله سازی شده است و در نهایت نقدهایی را به شرح ذیل بیان نمود:
1. روش شناسی: جای خالی انسان شناسی فرهنگی دیده میشود، در تفاسیر مربوط به زنان کأنه در یک غار تاریک حرکت میکنیم؛ بافت آن زمان را نمیدانیم و با رویکرد تاریخ زدا سراغ فهم قرآن میرویم؛ معنا فرهنگی است و ابعاد تاریخی دارد و با معناشناسی صرف نمیتوانیم به سراغ آیه برویم؛ امروزه تلاش میکنیم معنای نشوز را حل کنیم بدون این که فهم عمیقی از بافت فرهنگی تاریخی داشته باشیم
2. اگر در آیه قبل قیام بودن یا تفضیل در امور مالی بوده است چه دلیلی دارد که حتما در این آیه نیز همان باشد بحث مصداق است، در یکجا اگر مصداق مالی شد دلیل نمیشود در کل سوره حتما مالی باشد.
3. قیاما در آیه دیگری در حوزه مالی بوده باز دلیل نمیشود اینجا هم در امور مالی باشد، در دوجا در دو مصداق به کار میرود که خلط معنا و مصداق صورت میگیرد.
4. در حوزه امور جنسی کلمات قرآن ابهام آلود است و در زمان جاهلی اینها آشکار نبود؛ خیلی از واژگان این چنین است قرآن نمیخواسته است صریح بگوید و این از ادب قرآن است در نشوز نیز هم هدفش این بوده که قضیه را خیلی روشن کند.
5. ایشان میگویند نشوز همیشه مساله بوده است؛ این حرف درست است که فاعل خطابات جمع کیست؟ فابعثوا یعنی که؟ مردم، فامیل، حاکمیت؟ بنابراین مساله بودن این آیه در دوران سنت با دوران مدرن کاملا متفاوت شده است