نشست دوازدهم مدرسه تابستانه دین و گردشگری برگزار شد:

مطالعات دانشگاهی دین و گردشگری

تاریخ انتشار:

نشست آخر از مدرسه تابستانه دین و گردشگری با حضور دکتر حمیده امیریزدانی برگزار شد. او که دانش‌آموخته دکتری مطالعات تطبیقی ادیان از دانشگاه ادیان و مذاهب و دارای مدرک کارشناسی مدیریت جهانگردی از دانشگاه علامه‌طباطبایی است،در سال 1398 از تز دکتری خود با عنوان «الهیات گردشگری؛ مبانی و کارکردها» دفاع کرد. امیریزدانی علاوه بر مطالعه آکادمیک در رشته گردشگری مدتی در سمت راهنمای تور و چندی هم به عنوان مدیر فنی بند ب در آژانس هواپیمایی مشغول بوده است. اما در چندین سال اخیر به صورت متمرکز و در سمت پژوهشگر مستقل با دانشگا‌ه‌ها و مؤسسات آموزشی- پژوهشی همکاری می‌کند.

امیریزدانی در مقدمه گفت:‌ در سلسله نشست‌های دین و گردشگری کوشیدیم سخنرانانی دعوت کنیم تا از منظرهای مختلفی به این بحث نظر کنند. چرا که امروزه پرچین میان علوم مختلف انسانی برداشته شده و مطالعات میان‌رشته‌ای سهمی جدی و چشمگیر در حیطه دانشگاه دارند. این تغییر نگرش، بیان‌گر این است که علوم انسانی دیگر به تنهایی قادر نیستند دامنه‌های علوم را بکاوند و برای بسط نظریه‌های خود نیازمند به وام‌گرفتن مفاهیم و ادبیات از دیگر علوم هستند. این ضرورت درباره رشته گردشگری، که علمی جوان است و هنوز در ماهیت مستقل آن میان محققان اختلاف‌نظر وجود دارد، هم به وفور خود را نشان می‌دهد. به گفته جان ترایب، گردشگری علمی است که همچنان در خصوص میان‌رشته‌ای بودن و یا فرارشته‌ای بودنش نظر واحدی وجود ندارد. اما آن‌چه اغلب پژوهشگران این حوزه درباره آن اتفاق دارند، مصرف‌کننده بودن این رشته است. به همین خاطر این علم بسیاری از چارچوب‌های نظری خود را از علوم دیگری همچون جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، مردم‌شناسی، جغرافیا و اقتصاد می‌گیرد. توجه به گردشگری و بررسی مناسبات آن با لنز دین می‌تواند پنجره‌های نویی را به روی فعالان این حوزه بگشاید.

امیریزدانی گفت:‌ اگر قرار باشد یک خصلت مشترک را میان دو رشته‌ی دانشگاهی گردشگری و ادیان و عرفان نام ببریم، آن چیزی نیست جز گشودگی این دو رشته. تجربه‌ی تحصیل در مدیریت گردشگری و نیز ادامه در رشته‌های ادیان و عرفان و مطالعات تطبیقی ادیان مرا به این باور رساند که در بطن مطالعات گردشگری در آمدن از «خود» و «فرهنگ و باور و اعتقادات» خود و توجه به «دیگری»، «فرهنگ» و «باورها» و به طور کلی «جهان‌بینی» نهفته است. هم‌چنان که نام خود رشته «ادیان» این مضمون را با خود دارد که تنها یک دین رسمیت ندارد و ادیان دیگری هم وجود دارند و در جامعه جهانی، برای شناخت و درک ادیان دیگر ما نیاز به توجه، پژوهش‌ و بررسی جدی آن‌ها را داریم. گرچه به نظر می‌رسد، تمرکز مطالعات گردشگری، عمدتاً ناظر به جنبه‌های مدیریتی و یا اقتصادی سفر است و کمتر از عمق فلسفی، الهیاتی و دینی برخوردار است و اگر هم سخنی از ربط و نسبت با دین در مطالعات به میان آمده، عمدتاً ناظر بر همین جنبه‌های صرفا مادی بوده است. از سوی دیگر به طور کلی می‌توان گفت مطالعات ادیان در اغلب دانشگاه‌های جهان ناظر به مسائل نظری و الهیات سیستماتیک بوده و توجه به موضوعات ملموس‌تر و انضمامی که با زیست روزمره افراد در پیوند است، تا به امروز کمتر جایی داشته است. با این‌حال از دهه‌ی گذشته و به صورت جزیره‌ای در گوشه و کنار جهان می‌توان دپارتمان‌ها و دانشگاه‌هایی را پیدا کرد که بر حوزه نوپدید دین و گردشگری تمرکز کرده‌ و مناسبات دین و گردشگری را فراتر از فهم سنتی و اولیه دنبال می‌کنند. دانشگا‌ه‌هایی همچون دانشگاه برگن نروژ و دانشگاه گوتنبرگ سوئد در نمونه‌هایی از این دست هستند.

سخن گفتن از «دین و گردشگری»، به عنوان یک پدیده واحد و توجه به واو عطف میان این دو یعنی بررسی برهم‌کنش‌های این دو حوزه، دغدغه‌ای است که در پروژه دین و گردشگری به میزبانی دانشکده ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب دنبال می‌شود. «دین و گردشگری» صرفاً به معنای بررسی گردشگری دینی یا گردشگری مذهبی نیست، گرچه نخستین برداشتی که از آن می‌شود، عموما همین بوده، اما سخن من این است که بسیار فراتر از این نوع نگاه می‌شود مناسبات دین و گردشگری را بررسی کرد. مطالعات بینارشته‌ای «دین و گردشگری» می‌کوشد به دو امر مهم پاسخ دهد: نخست این که دین‌داران در سنت‌های مختلف دینی در مواجهه با صنعت گردشگری چه واکنشی از خود نشان می‌دهند. آیا در مواجهه با این پدیده مدرن و امروزی، از ابتدا روی خودش نشان‌داده‌اند و یا با چالش‌هایی دو طول این دو قرن روبه‌رو شده‌اند که نیاز به تنسیق یک الهیات، و یک مواجهه مستقیم با دست اندرکاران صنعت جهانگردی حس شده است. دیگر آن‌که گردشگران در روند سفر و سیاحت خود در چه جاهایی با نهادهای دینی به مشکل برخورده‌اند. دغدغه‌های آنان چیست و چه کم‌لطفی‌هایی از سوی نهادهای دینی و جوامع دین‌دار در حق آنان اعمال شده است.

بررسی مطالعات الهیات گردشگری نشان می‌دهد که کلیسای کاتولیک در وهله نخست مانند هر پدیده مدرن دیگری، از گردشگری استقبال نکرد و منافع خود را در خطر دید.

اما بیانیه‌های رسمی پاپی نشان می‌دهد که به مرور زمان و هم‌زمان با بیانیه‌ی پاپ پیوس نهم در 1950چرخشی در نگرش به صنعت گردشگری در جهان مسیحیت رخ داد و تلاش بر این شد که گردشگری را از نو ودر امتداد سفرهای زیارتی تعریف کنند. گرچه در واقعیت ماجرا این تلاش‌ها و دست وپا زدن‌ها راه به جایی نبرده و آن اتفاقی که باید میفتاد، آمده است. اما تلاش‌های بی‌وقفه کلیسا برای تقریر این موضوع و اجماع اصحاب کلیسا موجب پیدایی الهیاتی تحت عنوان الهیات گردشگری شد. این رخداد در سنت‌های دیگر دینی هم افتاده است. گرچه الهیاتی تحت این عنوان در دیگر سنت‌های دینی تا به امروز تنسیق نشده، اما وجود الفاظ میان‌حالی همچون توریست- زائر، گردشگری حلال، گردشگری دینی، زیارت سکولار و .. در ادبیات موجود در حوزه دین و گردشگری نشان می‌دهد دغدغه‌های سنت‌های دینی دیگر نسبت به این موضوع بیش از پیش شده است.

او ادامه داد: در طول این سال‌ها با خلأیی در مطالعات گردشگری -چه در حوزه نظری و چه در حوزه عملی- روبه‌رو بودم که این فقر مرا بر آن داشت در این حوزه دست به کار شوم. آن حس کمبود چیزی نبود جز فقر نگاه ادیانی به صنعت گردشگری. اخیراً علاوه بر اقتصاد، رشته‌های دیگری همچون جغرافیا، جامعه‌شناسی و همچنین مردمشناسی چه در ایران و البته بیش‌تر در بیرون از ایران به صنعت گردشگری ورود کرده‌اند. اما در مطالعات ادیان کمتر به این پدیده نظر شده است. البته این مسئله در زمینه‌ی آموزش پررنگ‌تر است و در حوزه‌ی پژوهش کارهای بیش‌تری می‌توان در این زمینه یافت. مرادم از مطالعات ادیان، نگاه کلامی نیست. مواجهه مطالعات ادیان با گردشگری از آن رو برای شخص من حائز اهمیت است که ادیان در دل خود پتانسیلی دارد که می‌تواند تجربه گردشگر را از سفر عمق ببخشد. میراث معنوی گردشگری، دین و اکولوژی، گفتگوی ادیان، جغرافیای ادیان و نیز مردم‌شناسی میراث از جمله موضوعاتی است که می‌توانند علم گردشگری را وارد حوزه‌های بکر و جدیدی کنند و روح تازه‌ای در گردشگری بدمند.

او در پایان خاطر نشان کرد:‌ در مدرسه تابستانه دین و گردشگری آن‌چه دنبال شد، نگاه فرهنگی به مقوله گردشگری بود. مراد از دین در مطالعات دین و گردشگری، نه دین به مسئله نظام باوری و نه متن مقدس، بلکه به منزله‌ی زمینه و امری فرهنگی که به تجربه‌ی گردشگردر می‌آید، قابل بررسی است. از دیگر سو، گردشگری با زبان نرمی که دارد، می‌تواند گفتگوی از پایین و بین مردم را شکل ببخشد و بی‌آنکه تریبونی مشخص داشته باشد هم‌دلی میان افراد را پدید آورد و این‌گونه انسان‌ها را دعوت به پذیرش دیگری به عنوان شهروندان جامعه جهانی با حقوقی یکسان و برابر کند؛  یعنی همان گفتگوی ادیان که دغدغه نهادهای دینی مختلف در روزگار معاصر است. او که دبیر علمی این برنامه هم بود، در پایان گفت: امیدواریم به زودی حلقه مطالعاتی دین و گردشگری راه بیفتد.

 

مطالب مشابه