جلسه دفاع از رساله دکتری برگزار شد:

شر، شیطان و رنج در ادبیات فیودور داستایفسکی و میخائیل بولگاکوف

تاریخ انتشار:

در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو سیده مریم سرمدی با عنوان «شر، شیطان و رنج در ادبیات فیودور داستایفسکی (با تأکید بر برادران کارامازوف) و میخائیل بولگاکوف (با تأکید بر مرشد و مارگاریتا)»، دکتر حمید بخشنده به عنوان استاد راهنما، دکتر آبتین گلکار و حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر الیاس عارف‌زاده به عنوان استادان مشاور، و حجج اسلام دکتر حمیدرضا شریعتمداری، دکتر مهراب صادق‌نیا و دکتر نعیمه پورمحمدی به عنوان استادان داور حضور داشتند.

 

در چکیده این رساله آمده است:

در واکاوی مسئله شر، شیطان و مسئله رنج و در بیان و صورت‌بندی این مفاهیم زمینه بحث، الهیات ارتدوکس به‌طور اعم بوده است؛ یعنی شر، شیطان و رنج در نگاه و نظر متألهان ارتدوکسِ متقدم و متأخر خواه روسی، خواه یونانی، خواه بیزانسی و … چگونه تبیین می‌شده است. با استفاده از روی‌کرد مطالعه میان‌رشته‌ای این سه مضمون را در رمان برادران کارامازوفِ فیودور داستایفسکی نویسنده قرن نوزدهم؛ و مرشد و مارگاریتای میخائیل بولگاکوف نویسنده قرن بیستم روسیه ـ به‌عنوان یکی از پایگاه‌های کلیسای ارتدوکس ـ مورد بررسی قرار گرفت. به‌صورت کلی مطالعات میان‌رشته‌ای بر این فرض استوار است که حقیقت دارای مراتبی است و در قلمروهای متفاوت می‌توان از آن نشان یافت و با فهم همدلانه و در عین حال نقادانه می‌توان به درک درست و واقع‌گرایانه‌تری از مضامین مورد بحث دست یافت. ادبیات در قالب رمان در این‌جا به یاری رمان آمده است تا از طریق پیام پنهان در رمان خواننده را به مشارکت فعالانه وادارد و مسائل الهیاتی را در موقعیت زندگی شخصیت‌های رمان بررسی نماید؛ زیرا تأثیر عاطفی رمان بسیار بیشتر از آثار الهیاتی و فلسفی معمول است.

با توجه به روی‌کرد متألهان ارتدوکس چهار ماهیت برای شر صورت‌بندی گردید. استقلال اراده انجام شر با وجود نفوذ شیطان تأیید گردید. قابلیت تسری شر به بی‌گناهان و پیامد متناقض تجربه شر در مسئله شناخت خدا از نتایج این بخش بود. هم‌چنین اغوای انسان توسط شیطان تحت یک فرآیند از فکر تا عمل، دو پیامد شدید و خفیف را در پی دارد. رنج و آزادی نیز با یکدیگر تعریف شده‌اند. رنج نیز دو گونه مثبت و منفی داشت و مشارکت در رنج از اهم موارد بود. دیدگاه داستایفسکی با توجه به علی‌رغم تفاوت‌ها، پیوند هم‌دلانه‌ای با مواضع ارتدوکس داشت؛ هم‌چون پذیرش آزادی انتخاب ولو به قیمت شر یا انتخاب رنج به منظور ارتقای روح. ولی برداشت داستایفسکی از شیطان با انگاره‌های ارتدوکسی متفاوت بود و او را بانی تمدن آینده نشان داده است. اما دیدگاه‌های بولگاکوف زاویه قابل توجهی با اندیشه‌های ارتدوکس داشت. شیطان ماهیت دوارزشی داشت و رنج عیسی نجات‌بخش خود او بود نه جمیع گناه‌کاران اما امتزاج خیر و شر، ماهیت مکملی آن دو را نشان می‌داد.

مطالب مشابه