حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب:

آیت الله تسخیری عمر خود را وقف اسلام و تشیع کرده بودند

تاریخ انتشار:

مراسم گرامی‌داشت درگذشت مرحوم حضرت آیت‌الله تسخیری به سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب روز پنجشنبه 30 مردادماه 1399 برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در مراسمی که به مناسبت ارتحال عالم ربانی مرحوم حضرت آیت‌الله تسخیری عضو مؤسس و رئیس هیئت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، ضمن ابراز تأثر از ارتحال این شخصیت تقریبی جهان اسلام گفت: حضرت امام رضوان الله تعالی علیه جمله زیبایی در تسلیت مرحوم آیت‌الله روح‌الله خاتمی دارند که می‌فرمایند از بدی‌های عمر طولانی این است که انسان باید داغ بسیاری از دوستان خود را تحمل کند. ما هم چند سالی است که داغ عزیزانی هم‌چون مرحوم هاشمی رفسنجانی، علامه سید جعفرمرتضی، شهید حاج قاسم سلیمانی و مانند این عزیزان و اکنون هم داغ مرحوم آیت‌الله تسخیری را می‌بینیم و باید درباره ایشان سخن بگوییم.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: حضرت آیت‌الله مصباح یزدی می‌فرمایند که شاگردان شهید سید محمدباقر صدر افراد بسیار مستعد و فاضلی هستند و به دشمنی و کینه صدام و بعث گرفتار شده‌اند. شما این‌ها را تنها نگذارید. با یکی از دوستان صحبت می‌کردم و می‌گفتم چه سری است که شاگردان شهید صدر به سرعت مرحوم می‌شوند؛ مثل آیت‌الله هاشمی شاهرودی، آیت‌الله اشکوری، آیت‌الله حائری، آیت‌الله معرفت، آیت‌اله آصفی؛ الان هم آیت‌الله تسخیری. بقیه‌السلف آنان، آیت‌الله حائری هستند که بیمار هستند و شهید صدر نیز در جوانی شهید شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب در ادامه گفت: اینان نوابغ دوران خود هستند و یکی پس از دیگری از دنیا می‌روند. اینان انسان‌هایی هستند تأثیرگذار، چندملیتی و با هویت بین‌المللی. حتی در روستاهای دوردست بنگلادش هم مرحوم تسخیری را می‌شناختند. بنده در 25-26 سفر به کشورهایی مانند اندونزی، مالزی، هند، افغانستان، عراق، پاکستان، سوریه، لبنان، امارات، بحرین، عربستان، بوسنی، یمن، عمان، آمریکا، فرانسه و بسیاری کشورهای با ایشان همراه بودم. در این‌جا اعتراف می‌کنم که با ایشان به کارآموزی و کارورزی می‌رفتم. هفت هشت سفر با ایشان به مصر رفتم و با هم به منزل روشن‌فکران عرب می‌رفتیم. هیچ سنّی فکر نکرد که از مرحوم تسخیری جدا است؛ البته ایشان هم در مقابل آنان واداده نبود که بعضی اصول تشیع را نگوید بلکه عالمانه دفاع می‌کرد و می‌دانست چگونه با منطق و استدلال سخن بگوید که طرف مقابل نرنجد.

وی افزود: در مواردی افرادی کم‌دانش در همایش‌های بین‌المللی در جهان اسلام، سخنانی می‌گفتند که با موضع‌گیری علمای دیگر بلاد اسلامی مواجه می‌شد اما مرحوم تسخیری در بیش از شصت همایش بین‌المللی شرکت کردند و هیچ‌گاه با چنین مسئله‌ای مواجه نشدند. بنده سال‌ها با ایشان همراه بودم و می‌دیدم که ایشان چطور رفتار و تعامل و گفت‌وگو می‌کنند و از ایشان درس می‌گرفتم. ایشان مسلط به زبان انگلیسی و عربی بودند. به عربی حتی شعر می‌سرودند. مسلط به زبان و ادبیات بودند. اراده عجیبی داشتند. از ابتدای فکر تأسیس مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب تا الان در کنار دانشگاه ادیان و مذاهب بود. ایشان همراه روحی و فکری ما در این مسیر بودند. مرحوم آیت‌الله آصفی و مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی نیز این‌چنین بودند. هر وقت مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی بنده را در نماز جمعه می‌دید، می‌فرمود من شما را به خاطر تأسیس این دانشگاه تحسین می‌کنم. ایشان را برای رونمایی از کتاب «امام صادق(ع) و مذاهب اهل‌سنت» دعوت کرده بودیم و ایشان نیز موافقت کرده بودند اما بنا به دلایلی این امکان فراهم نشد و از محضر حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی استفاده کردیم. مرحوم علامه جعفر مرتضی نیز بر این کتاب مقدمه و تقریر نوشتند.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مرحوم آیت‌الله تسخیری، یک انسان ولایتی به سبک بین‌المللی بودند. ولایتی به سبک خودشان بودند. با سعه صدر با اهل‌سنت تعامل می‌کردند. یک ولایتی در قم داریم و یک ولایتی در لبنان. انسان ولایتی در لبنان، به سنی، مسیحی، دروزی و اسماعیلی احترام می‌گذارد چون همه همسایه یکدیگر هستند. لذا ولایتی بودن آنان متفاوت است. اصلاً تحمل جزو ذات آنان است. طوری در روستاهای مسیحی‌نشین و شیعه‌نشین با تعامل با یکدیگر زندگی می‌کنند که جای تعجب دارد. سفیر سه دور قبل آلمان در تهران، در آستانه ماه محرم مأموریت خودش را در ایران آغاز کرد و از کارمندان ایرانی سفارت، دیگ برای پخت نذری برای امام حسین(ع) خواست. او می‌گفت که همسرش یک مسیحی اهل جنوب لبنان است اما هرسال برای امام حسین از کودکی غذای نذری می‌پزد. حتی پدرخانمش که یک مسیحی است، اشعاری درباره امام حسین(ع) دارد. این سفیر، قبلاً در مصر به عنوان سفیر آلمان حضور داشت و وقتی می‌خواست به ایران بیاید، از پسر مصطفی اسماعیل قاری معروف قرآن مصری خواست که چند نوار ناب از قرائت پدرش بدهد تا به ایران بیاورد چراکه شنیده است مقام معظم رهبری به قرائت مصطفی اسماعیل علاقه دارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین نواب هم‌چنین گفت: شهید صدر در نامه‌ای خطاب به عشایر عراق می‌گویند ای مردم عراق! ای فرزندان علی و ابوبکر! ای فرزندان حسن و عثمان! منطق این‌ها، چنین است. دو گروه از عراق به ایران آمدند. یک گروه شاگردان شهید صدر، مانند مرحوم تسخیری، آیت‌الله آصفی، آیت‌الله معرفت، علامه سید مرتضی عسکری و آیت‌الله حائری بودند. متأسفانه یک گروه ضد وحدت نیز از عراق به ایران آمدند که هم‌چنان چوب عملکرد آنان را می‌خوریم. منطق آنان، منطق بی‌منطقی است و در مقابل نظرات مقام معظم رهبری درباره قمه‌زنی می‌ایستند. نمی‌خواهم به آنان اهانتی کنم و تعبیری که درباره اینان هست بگویم. از استاد بزرگوارم حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی درباره قمه‌زنی پرسیدم. ایشان فرمودند؛ مرحوم سید محسن امین در سوریه و لبنان، قمه را تحریم کرد. او شاگرد مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی بود. مردم سوریه و لبنان از آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی پرسیدند که مرحوم سید محسن امین قمه را تحریم کرده‌اند؛ آیا کار ایشان صحیح است؟ ایشان جواب دادند که درست فکر می‌کنند و مبنا، دلیل و منطق‌شان درست است. آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی نقل کردند که آیت‌الله العظمی بهجت، شاگرد مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن بودند و مکرر این ماجرا را نقل می‌کردند و می‌گفتند مرحوم سید ابوالحسن، شاگردش را در لبنان تقویت می‌کرد. متأسفانه آن طیف طرفدار قمه‌زنی، در مقابل نظرات مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله العظمی بهجت، مقام معظم رهبری و علامه عسکری ایستاده‌اند.

وی افزود: مرحوم علامه عسکری، روز یا فردای تحریم قمه‌زنی وارد منزل مقام معظم رهبری شدند و گفتند: سید! خدا بزرگت می‌کند. خدا تو را بالا می‌برد. خدا تو را به درجات عالی می‌رساند. از امام حسین(ع) دفاع کردی. هرکس قمه‌زنی را تحریم کند، از امام حسین(ع) دفاع کرده است. از غوغاسالاری و جوسازی نترسیدی. از دشمنی کردن نترسیدی. من خجالت می‌کشیدم با قمه‌زنی بگویم شیعه هستم. علامه عسکری می‌گفت یکی از وزرای جمهوری آذربایجان می‌گفت؛ آقای عسکری! من شیعه هستم ولی به خاطر قمه‌زنی خجالت می‌کشم بگویم شیعه هستم. علامه عسکری می‌گفتند هرکس شهید صدر را ندیده و دلش به او تنگ شده است، به آقای آصفی نگاه کند. این‌ها علمایی بودند که فهم‌شان از اسلام و تشیع اعتدالی، درست بود. به جهان اسلام خدمت کردند و عمرشان را خرج اسلام کردند. مرحوم تسخیری چنان با سلفی، وهابی و تندرو تعامل می‌نمود که انسان تعجب می‌کند. ایشان بیست سال نصف بدن‌شان فلج بود، اما سال‌ها با همان وضع در حال خدمت بودند. در سفری که به مصر رفته بودم، همه شرکت کنندگان از دانشگاهی و روحانی و وهابی و تندرو و غیره، سراغ مرحوم تسخیری را می‌پرسیدند و جویای احوال ایشان بودند. در آن سفر رئیس انجمن شباب که یک روحانی وهابی نابینا بود، نزد ما آمد و گفت حال این شیخ عزیز چطور است! این‌ها همه به خاطر اخلاق حسنه آن مرحوم بود. همین حسن خلق ایشان بود که سعود الفیصل که سی سال وزیر خارجه عربستان بود، با خنده می‌گفت به شیخ تسخیری بگویید این‌قدر به من نگوید مرتجع! چون هر وقت مرا می‌بیند، می‌گوید مرتجع! به آقای تسخیری بگویید ما وهابی نیستیم. ما حکومت هستیم و کاری به این کارها نداریم. آن مرحوم با آخوند و لائیک ساخته بود و حارث الضاری که از طرفداران صدام و مخالف جمهوری اسلامی بود، در عین حال به مرحوم تسخیری احترام قائل بود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به خدمات مرحوم تسخیری در کنفرانس‌های بین‌المللی گفت: او علی‌رغم بیماری، عمرش را وقف برای تشیع وقف کرده بود و در کنفرانس‌های متعدد بین‌المللی به تشیع خدمت می‌کرد. مرحوم تسخیری در کنفرانس زنان چین، محکم در مقابل سقط جنین ایستاد؛ تا جایی که کاتولیک‌ها در کنار او قرار گرفتند و به سقط جنین رأی ندادند. در سال 66 که حج خونین اتفاق افتاد و بحث سلمان رشدی مطرح شد، کنفرانس اسلامی در شهر جده تشکیل شد. آن زمان رباطه ایران با عربستان بر سر مسئله حج، قطع شده بود. حضرت امام، مرحوم تسخیری را صدا زدند و گفتند به جده برو و از فتوای من دفاع کن. ایشان در کنفرانس اسلامی در جده شرکت کرد. در آن زمان دشمنان جمهوری اسلامی هم‌چون حسنی مبارک، شاه حسین، شاه حسن و صدام همگی زنده بودند. آن کنفرانس اسلامی جو خاصی داشت. مرحوم رفسنجانی هشت سال تلاش کرد تا کنفرانس اسلامی شش ماه پس از رفتن ایشان از ریاست‌جمهوری در ایران تشکیل شود. مرحوم تسخیری در جده، فتوای امام را مطرح و از آن دفاع کرد و با تلاش‌های ایشان، به اتفاق آرا، فتوای امام به تصویب 54 کشور رسید. به خاطر دارم که معاون وزیر خارجه عربستان چکش را به میز زد و گفت: «و بذلک نؤید حکم سیدنا و امامنا الامام الخمینی». یعنی با دشمن کاری کرد که به امام خمینی بگوید امامنا. سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان، همواره از مرحوم امام، با عنوان امام خمینی یاد می‌کرد.

وی در پایان گفت: صحبت‌هایی که درباره این شیخ جلیل و عزیز و نور چشم ما می‌گویم، همواره و در همه‌جا و به همه گفته‌ام و سخن جدیدی نیست. ایشان یار و همراه بنده بودند و در جلسات هیئت امنای جامعه المصطفی، شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، شورای عالی سیاست‌گذاری امور بین‌الملل دفتر رهبری و نیز هیئت امنای دانشگاه ادیان و مذاهب با ایشان حشر و نشر داشتم و از محضر ایشان بهره‌مند می‌شدم. عاش سعیداً و مات سعیداً. خداوند ایشان را رحمت کند و ما را در فهم درست اسلام، همراه این بزرگان کند.

مطالب مشابه