حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد انصاری‌پور:

حدیث سلسله الذهب نشانگر ارتباط توحید و امامت است

تاریخ انتشار:

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد انصاری‌پور در مراسمی که روز یکشنبه بعد از نماز ظهر در محل نمازخانه دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، در سخنانی به ایراد سخنرانی در باره آن امام همام پرداختند.

وی در سخنان خود گفت: در خصوص حدیث سلسله الذهب باید گفت که حضرت در زمان حرکت حضرت به سوی مرو در پاسخ به مردم نیشابور که به استقبال ایشان آمده بودند، این حدیث قدسی را مستنداً نقل کرده‌اند که «کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». کلمه توحید، اسم من است. هرکس وارد حصن من شد، از عذاب من در امان است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه گفت: واقع این است که توحید زیربنای همه تعالیم انبیا، به‌خصوص تعالیم و معارف قرآن است. این شالوده و بنیاد یا سرچشمه اساسی می‌تواند سست شود یا این چشمه زلال، آلوده و یا حتی شرک‌آلود شود. یعنی توحید تبدیل به شرک و این بنیان متزلزل شود. خصوصیت تشیع در همین است. شیعه مسئله رهبری صالح اجتماعی را به سرچشمه پیوند می‌زند. درست است که جایگاه امامت فرع بر توحید است ولی این فرع چنان اهمیت دارد که تضمین کننده بقای توحید است. اگر این رهبری صالح اجتماعی نباشد، توحید که اصل و منشأ معارف انبیا است، آلوده و تبدیل به شرک می‌شود.

دکتر انصاری‌پور هم‌چنین گفت: حضرت در ادامه فرمودند که «به شرطها و شروطها و انا من شروطها». یعنی رهبری صالح اجتماعی است که ضامن توحید است والا جامعه‌ای که اذان و روزه و حج و زکات دارد ولی رهبرش کسی مثل معاویه و مأمون و خلفای عباسی باشد، این به استناد قرآن کریم، شرک است. چرا که خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل …..». یعنی جانشین را تعیین کن. رهبر شایسته اجتماعی برای هدایت امت را تعیین کن. اگر نکردی، توحید و نماز و زکات و حج که آموخته‌ای کان‌لم‌یکن می‌شود و رسالت‌ات را ابلاغ نکرده‌ای. یعنی اگر رهبری صالح اجتماعی نباشد، تمام داده‌های انبیا از جمله توحید، دستخوش بازی قدرت‌مداران می‌شود.

وی افزود: به این مضمون حدیثی در اهل‌سنت منقول از پیامبر اکرم(ص) هست که می‌فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه». کسی که از دنیا برود و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. اگر پشت سر انسان، رهبر صالح اجتماعی نباشد، گویی که این آیین را نپذیرفته است. در این حالت این اسلام یا دین‌داری به انحراف کشیده می‌شود و مسیر حصن الهی یعنی توحید الهی تباه می‌شود.

دکتر انصاری‌پور هم‌چنین گفت: نکته دیگر این که معمولاً صحبت می‌شود که چرا امام(ع) ولایت‌عهدی را پذیرفتند. باید گفت که ولایت‌عهدی تحمیلی بود و حضرت با اکراه از مدینه حرکت کردند. بارها نامه‌نگاری صورت گرفته و بعدها حضرت تهدید شده بودند. در زمان حرکت وارد مسجد پیامبر شدند و وداع کردند و بعد اهل‌بیت‌شان را جمع کردند و گفتند برای رفتن من گریه کنید. این نشان‌دهنده آن است که این رفتن برای پست و مقام نیست بلکه رفتن به سوی شهادت است.

وی در پایان سخنان مأمون در خصوص دلایل انتخاب امام رضا(ع) به ولایت‌عهدی را بیان کرد و گفت: مأمون برای آن‌که از عظمت امام(ع) به نفع خود استفاده کند و برای این‌که امام(ع) نزد خودش باشد و اقدامات ایشان را زیر نظر بگیرد و به نوعی مأمون را با پذیرفتن ولایت‌عهدی به رسمیت بشناسد، آن حضرت را به ولایت‌عهدی برگزیدند. امام(ع) عکس جهت خواسته مأمون، از ماجرای ولی‌عهدی استفاده کردند و فرمودند که تا به حال کسی ما را قبول نداشت و الحمدلله بالاخره پذیرفتند که حق با ماست.

مطالب مشابه