به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجتالاسلام والمسلمین دکتر «امیر جوانآراسته» عضو هیئت علمی و مدیر گروه عرفان اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب در نشست تخصصی محاکات که با عنوان «عاشورا در شعر فارسی: نقد و بررسی خوانش مولانا از واقعه عاشورا» در سامانه مجازی اسکای روم برگزار شد؛ با اشاره به اهمیت واقعۀ عاشورا و بازتاب پررنگ آن در فضای مختلف علوم دینی، بیان کرد: شعر در انتقال مفاهیم عاشورایی نقش مهمی دارد.
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب، جایگاه ادبیات و شعر را بسان رسانهای عام توصیف کرد که از ویژگیها و آثار مهمی چون تأثیرگذاری، تحریک عاطفی، جذابیت و سهولت حفظ برخوردار است و در ادامه افزود: این سهولت در حفظ و قدرت انتقال سبب ماندگاری مضمون میشود.
وی با اشاره به سابقه و تاریخچۀ شعر فارسی در قرنهای گذشته، ابراز داشت: متأسفانه سابقۀ شعر فارسی را به قرن سوم و چهارم و در زمان حضور رودکی بازمیگردانند، حال آنکه در قرن اول و دوم نیز شعر فارسی وجود داشته است و شاهد این مدعا حضور اصحاب ائمه(ع) در شهر قم و وجود شعرایی در این دوره است که در کتاب هایی مثل تاریخ قم نیز ثبت شده است؛ بنابراین پژوهش در زمینه سابقه شعر عاشورایی، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
حجتالاسلام جوانآراسته با اشاره به مقاطع تاریخی در شعر فارسی، وجود حکومت آلبویه را نقطۀ عطفی در شعر عاشورایی دانست و گفت: دورۀ آلبویه به لحاظ قدرت، حضور علمای فراوان و رسمیت یافتن مراسم غدیر و عاشورا از اهمیت بسیاری برخوردار است که در این دوره، فضائلیان که مشغول بیان فضائل خلفا بودند، جای خود را به مناقبیان یعنی بیانکنندگان مناقب اهلبیت(ع) دادند؛ در دوره معزالدوله شعرای آئینیسرا سر برآورند و اشعار کسایی مروزی، از مهمترین شعرهای این دوره بهشمار میآید، بهگونهای که اولین سند مکتوب شعر عاشورایی در فارسی را از ایشان میدانند.
وی افزود: در قرن چهارم و پنجم شعرهای ناصر خسرو نیز از اهمیت برخوردار است و پس از آن فضا برای شعر آیینی و بهطور مشخص با موضوع کربلا مورد توجه قرار میگیرد؛ تا قبل از دورۀ صفوی و رسمی شدن مذهب تشیع، شعرهایی در ارادت به اهلبیت(ع) در شیعه و نیز در شعرای اهلسنت مانند جامی سروده میشود و شعرهای ملاحسین واعظ کاشفی و ترکیببند محتشم در مرثیه حضرت اباعبدالله(ع)، مربوط به این دوره است.
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب در بخش دیگری از سخنان خود، به اشعار مولوی در موضوع عاشورا و بررسی و تحلیل آن پرداخت و گقت: مولوی به ظاهر از علمای اهلسنت به شمار میآید؛ چراکه در جغرافیای اهلسنت زندگی میکرد و از بلخ به قونیه رفت، اساتید و شاگردان وی نیز اهلسنت بودند؛ در عین حال وی به بیان مناقب اهلبیت(ع) نیز پرداخته است. شعر معروف او درباره عاشورا در ابتدای دفتر ششم مثنوی آمده است که به نقل از فردی به صورت داستان نقل میکند.
وی با بیان دو نکته مهم به تحلیل شعر مولانا دربارۀ عاشورا پرداخت و اظهار داشت: اول اینکه برای قضاوت در مورد شخصیت هر فرد انصاف اقتضا میکند تا نگاه مجموعی به کلام او داشته باشیم و با دیدن یک گفتار و کلام به نقد او نپردازیم که شناخت دیدگاه مولانا درباره عاشورا نیز بر این محور استوار است؛ دوم آنکه اشاره مولوی به شادی در شعرش درباره عاشورا، به واقع اشاره به بزرگی واقعه کربلا و از سوی دیگر جایگاه والای اباعبدالله(ع) است؛ همانطور که در کتاب روح مجرد در احوالات آقای حدّاد، از عاشورا، به عنوان روز شادی یاد شده است، مولوی نیز منظور خاصی از شادی عاشورا دارد که نشان میدهد اتفاق مطلوبی برای انسان بزرگی به وقوع پیوسته است.
حجتالاسلام جوانآراسته افزود: شاهد مطلب آن است که مولوی در این شعر از واژگانی استفاده میکند که نشان میدهد از انسان بزرگ و مافوقی سخن میگوید؛ در واقع اشاره مولوی به این نکته است که در ساحت معنوی، اتفاق خوبی برای امام حسین(ع) در حال رقم خوردن است که حضرت زینب(س) هم از آن به «ما رایت الا جمیلا» تعبیر کرده است، امام دارد از قفس رها میشود و به لقاءالله می رسد و این همان جایگاهی است که امام از آن اظهار شادی میکند و ما با امام همراهی میکنیم، اما در ساحت مادی و زمینی آنچه درباره امام حسین(ع) میبینیم غم و اندوه و مصیبت است.
وی بیان کرد: همچنین مولوی در این شعر خطاب کرده است که شمایی که برای امام عزاداری میکنید، باید خودتان را به باطن و مقام امام هم برسانید و در غم و اندوه متوقف نشوید؛ فراز پایانی زیارت عاشورا نیز به حمد و شکر نسبت به این مصیبت پرداخته است و بیان مولوی در راستای این نگاه است.