چهارمین نشست از سلسله نشستهای در باب علم و روش با عنوان «نسبت روش و دینپژوهی» با سخنرانی دکتر خلیل قنبری برگزار شد.
وی ابتدا با نقد برداشت رایج از دینپژوهی به برداشت تازهای از دینپژوهی اشاره کرد و گفت: تصویر قابل دفاع از دینپژوهی دو حوزه معرفتی را دربرمیگیرد: حوزه معرفتی درجه اول و حوزه معرفتی درجه دوم. دین پژوهی به عنوان حوزه معرفتی درجه اول نسبت وثیقی با علوم اجتماعی و علوم انسانی دارد و دین پژوهی به عنوان حوزه درجه دوم ارتباط وثیقی با فلسفه علوم دارد.
استاد قنبری در توضیح این مطلب گفت: با توسل به دینپژوهی به عنوان حوزه معرفتی درجه اول میتوان از یک طرف میان دینپژوهی و شبه دینپژوهی و از طرف دیگر میان دینپژوهی و علوم دینی(سنتی) مرزبندی کرد.
ایشان با اشاره به مکتبهای مختلف در فلسفه علم، به تشریح فضای حاکم بر "دینپژوهی"شناسی پرداخت و گفت: مسئله کانونی فلسفه علم عبارت است از تحلیل تئوری. تحلیل مذکور به نوبه خود مبتنی بر پاسخی است که به سه مسئله داده میشود: مسئله استقراء، مسئله مشاهده ناب و مسئله تئوری بنیادین. در پاسخ به مسئله نخست متدلوژیهای مختلفی سربرآورده اند. در پاسخ به مسئله دوم رویکردهای معرفتشناسانه ظهور کردهاند و در پاسخ به مسئله سوم رویکردهای هستیشناسانه شکل گرفته است.
این استاد دانشگاه در پایان با اشاره به این نکته که با توسل به هیچ یک از مکتبها در فلسفه علم نمیتوان "دینپژوهی"شناسی را تمام و کمال به سرانجام رساند اظهار داشت "دینپژوهی"شناسی نیازمند نظریهای تازه در فلسفه علم است.