قرآنپژوهان مرجعیت قرآن را بازتعریف کنند
معنویتگرایان معمولاً به پاکسازی بدن، تغذیه سالم، ورزش و ارتباط با طبیعت توصیه میکنند، زیرا بدن را نه صرفاً یک ماشین مادی، بلکه به عنوان معبد روح در نظر میگیرند.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: با شناخت شاخصهای معنویتگرایی امروزی در ایران و مقایسه آن با رقبایش، یعنی گفتمان سکولار و گفتمان دینداری باید مانع از به حاشیه رفتن قرآن شویم، قرآنپژوهان بکوشند در این باره مرجعیت قرآن را بازتعریف کرده، به آن بازگردانند.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از ایکنا، دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در نشست انجمن مباحثات قرآنی با عنوان «مرجعیت قرآن در میانه چالش گفتمانی دینداری و معنویتگرایی در ایران» درباره شاخصه معنویتگرایی بهخصوص در ایران و مقایسه آن با معنویت در گفتمان دینی سخن گفت.
وی ضمن مقایسه شاخصهای گفتمان دینداری، گفتمان علم و گفتمان معنویتگرایی، این گفتمان را در مرحله قراریابی در ایران امروز دانست و با بیان تفصیلی مختصات گفتمان معنویتگرای امروزی ایران که برآمده از تحقیقات وسیع میدانی او بود، قرآنپژوهان را دعوت کرد که با شناخت شاخصههای این گفتمان و بررسی درخور آنها، با تلاشهای تئوریک خود، چالشهای مربوط به مرجعیت قرآن در این باره را حل کنند چرا که پيدايش گفتمان معنويتگرای جديد نشان از تعارضهای درونی و ابهاماتی دارد که در حوزه معانی گفتمان دينی ایجاد شده است.
وی افزود: اين مسئله فرصت بالندگی گفتمان دينی را سلب و سلطه آن را تضعيف مینمايد. غلبه وجه غير محافظهكارانه اين گفتمان كه فاقد هر گونه قدسيت بخشيدن به حقيقتها و نشانههای گفتمانی است، راه بازسازی و تغيير را ولو بر خلاف گفتمان دینداری در این گرایش جدید باز میكند.
طالبی دارابی بیان کرد: مداخله قدرت سیاسی – امنیتی و انحرافی قلمدادکردن معنویتگرایی از نظر او از جمله عواملی است که اين گفتمان هنوز به شفافيت معنايی کامل دست نيافته است. بنابراين، گفتمان معنويتگرايی در ايران، برای تثبيت نشانههای گفتمانی خود در مقابل رویکردهای رقیب یعنی گفتمان دينی و گفتمان سكولار راهی طولانی را بايد طی كند که قرآن کریم میتواند و باید طلایهدار آن باشد.
از نظر وی در گفتمان معنویتگرایی، مفهوم ذهن، بدن و روح (Mind, Body, Spirit) نقشی اساسی ایفا میکند و به عنوان یک چارچوب کلنگر برای درک انسان و تجربههای او در جهان به کار میرود. بدن وسیله تجربه فیزیکی و تجلی روح در جهان مادی است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: معنویتگرایان معمولاً به پاکسازی بدن، تغذیه سالم، ورزش و ارتباط با طبیعت توصیه میکنند، زیرا بدن را نه صرفاً یک ماشین مادی، بلکه به عنوان معبد روح در نظر میگیرند. این دیدگاه که کلنگر یا «Holistic» است تلاش میکند تا به جای تمرکز بر یک بخش خاص، تمام جنبههای ذهن، بدن و روح را با هم ببیند و درک کند، پس نگاه کلنگر به معنویت، فقط روی ذهن یا فقط روی عبادت تمرکز نمیشود، بلکه بدن، ذهن و روح را به عنوان یک کل در نظر گرفته میشود یعنی از نظر معنویتگرایان، انسان یک کل است و هیچ یک از روح، ذهن یا جسم شخص بر او مسلط نیست.
وی افزود: خدا در وجود انسان کلنگر تعریف میشود و در درون اوست؛ معنویتگرایان میگویند خدا را در درون خود ببینید نه در بیرون خود. کتاب جهان هولوگرافیک از اثرگذارترین کتب در تفسیر جهانبینی دینی به جهانبینی معنویتگرایانه است. با پذیرش نگرش هولوگرافیک، این پرسش وجود دارد که قرآن چگونه میتواند این پدیده را تبیین کند؟
وی همچنین به اینکه توجه به بدن در ایران امروز به جمالگرایی افراطی که در جراحیهای زیبایی و … متجلی است تغییر یافته، اشاره کرد.
طالبی دارابی مراد خود از معنویتگرایی را روحباوری و روحانیگرایی دانست که برای الگوی زیستی و معنوی مطرح شده است و افزود: جریان معنویتگرا در غرب از دهه ۱۹۶۰ شروع شده و شاخصههای خاص خود را مانند فردگرایی و عقلانیت مدرن دارد. معنویتگرایی از تعارض بین علم و دین بیرون آمده ولی در ایران این پدیده با عنوان عرفانهای سکولار و کاذب و .. معروف شده است.
او در ادامه افزود: دو گفتمان در ایران وجود داشته است؛ گفتمان علم و گفتمان دین ولی در بیست سال اخیر گفتمان دیگری در حال شکلگیری است و آن هم نفی مرجعیت بیرونی و حاکمیت مرجعیت درون است. از نظر وی باید گفتمان معنویت جدید را جدی گرفت و نباید قرآن را فقط از منظر پاسخگویی به گفتمان علم و تقویت گفتمان دینداری مورد مطالعه قرار دهیم، بلکه گفتمان معنویت را هم در نظر بگیریم و ببینیم قرآن در نگاه معنویتگرایی چگونه است.
از نظر وی در گفتمان دینی در ایران، خدا اقتدار و حجیت دارد و وقتی خدا حجیت دارد در قالب متن مقدس یعنی قرآن هم حجیت و مرجعیت دارد و زندگی از یک نظام ارزشی قرآن سرچشمه میگیرد. باز در همین گفتمان، خودشناسی و تحول از طریق تبعیت از یک منبع معنایی محقق میشود؛ سخنگویان گفتمان دینی و حاملان آن تبعیت از گفتمان قرآن و تقلید از مراجع تقلید و شرکت در فعالیتهای دسته جمعی را شاخصه دینداری در نظر میگیرند؛ در گفتمان دینی رابطه انسان با خدا رابطه با یک امر متعال و مرجعیت در بیرون از انسان است و منبع ارزشها هم بیرونی یعنی قرآن و جامعه اسلامی است.
وی نشانههای گفتمان علمی در ایران را یافتههای تجربی و حواس پنجگانه ذکر کرد و سپس به شاخصههای معنویتگرایی در ایران پرداخت و افزود: غالب افراد معنویتگرا گفتهاند ما دیندار نیستیم ولی معنویتگرا هستیم که همان شعار معروف در غرب است.
طالبی دارابی تصریح کرد: همچنین او از اعتقاد مصاحبه شوندگانی سخن گفت که غالبا معتقدند که ما دین را در چارچوب معنویت تعریف میکنیم زیرا معنویت سیال و چارچوبپذیر نیست در حالی که دین چارچوبپذیر و دارای احکام و حدود و ثغور است به عبارت دیگر آنها معنویت و دین را به کلی کنار نگذاشتهاند بلکه دین به زندگی آنها معنا میدهد هرچند محدود به محدودیتهای دینی نمیشوند. چرا که از نظر ایشان هر کسی باید فردیت خود را در نظر بگیرد لذا التقاطیبودن از جمله ویژگی دیگر آنان است. آنها آنگونه که عدهای پنداشتهاند ضد دین نیستند ولی به صورت التقاطی آنچه از ادیان حال آنان را خوش کند قبول میکنند.
وی افزود: از نظر او چالش مرجعیت قرآن در این باره این است که اینها معتقدند که نگرش قرآن، دوآلیستی است؛ نگرش دوآلیستی قرآن با معنویت هولوستیک جمع نمیشود. معنویت گرایان به توجه به روانشناسی اهتمام زیادی دارند و درون برای معنویتگرایان خیلی مهم است لذا میگویند براساس خودت زندگی کن یعنی خودت زندگی برازنده خود را بساز. لذا دنبال تست شخصیت میروند تا من واقعی خود را برای ساختن زندگی خود شان بشناسند.
وی افزود: اینها نسبت به سیاست هم بسیار بدبین هستند. برگر میگوید دو چیز باعث میشود دین خودش را دفن کند یکی سیاسیشدن دین و دیگری روانشناختی شدن دین است یعنی اگر دین را خیلی وارد عرصه اجتماع کنیم چیزی از آن باقی نخواهد ماند.
طالبی دارابی بیان کرد: جامعه ایران امروز از نهاد دین کوچ کرده و معنویتگرا شده و جذب گفتمان علمگرایی ستیزهگر با دین میشود و نکته دیگر زیست اینجا و اکنونی است و چنین معنویتگرایی نمیتواند دین را بپذیرد. در ایران معنویتگرایی اصولا تناسخی است. یعنی به زندگی دوباره و بازگشت روح به بدن دیگری اعتقاد دارند. همچنین زندگی بر اساس اقتضائات درونی و نه مرجعیت بیرونی میان آنها رواج دارد. معنویتگرایی در ایران و غرب متفاوت است.
وی ادامه داد: معنویتگرایی در ایران نشان از تعارض دین و معنویت دارد و این مسئله بالندگی و تسلط گفتمان دین را سست میکند. معنویتگرایی در ایران از دستمایه عرفان و تصوف به عنوان یک منبع و نه یک منبع وحیانی آنطور که در گفتمان دینی است بهرهمند است.
طالبی دارابی با بیان اینکه براساس کتاب چارلز تیلور سه نوع سکولاریته؛ جدایی دین از دولت، کاهش مشارکت در کلیسا و زندگی بدون خدا، وجود دارد، گفت: انسان زمانی بدون باور به خدا نمیتوانست زندگی کند اما امروز ایمان به خدا تبدیل به یک گزینه شده است. زمینه این سخن آن است که شرایط ایمان تغییر کرده است. تکامل دینداری از متعالی بودن به ذاتی بودن (immanent) تغییر کرده است.
وی در پاسخ به پرسشی با بیان اینکه آقای مجتهد شبستری داخل گفتمان دین با مقدم دانستن مدرنیته بر دین حرف میزند اما لزوما به معنای کوچ به سکولاریسم نیست، گفت: در مقابل آقای ملکیان خود را از گفتمان دین خارج میداند. معنویتگرایان قرآن را به عنوان یک متن صرف میبینند برخلاف آقای شبستری که به عنوان متنی وحیانی از آن استفاده میکند.
پیرامون این بحث پرسشها و نکات مهم دیگری مطرح شد از جمله اینکه:
پیشینه معنویتگرایی در اسلام و ایران به عرفان برآمده از قرآن بر میگردد و همان سرمایه قابل به روزرسانی و احیا است.
آیا گفتمان معنوی معاصر مبتنی بر قرآن در کنار شریعت و فقه قرآن مطرح میشود یا بایستی رویکرد فقهی به قرآن همچنان بر این رویکرد معنوی هم مسلط باشد؟ و اینکه غایت طرح این مباحث باید رجوع به قرآن بعنوان مرجع گفتمان معنویت باشد یا اینکه عناصر و شاخصهای گفتمان معنوی امروز ایران بایست با قرآن تراز و توجیه شوند؟
حاضران در جلسه بحث را بسیار مهم و مورد نیاز و کاربردی ارزیابی کردند و اینکه بایستی انجمن مباحثات جلسات بیشتری به تعمیق و تدقیق این بحث در ابعاد مختلف بپردازد.