به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ به همت دانشکده عرفان با مشارکت معاونت ارتباطات و امور بین الملل دانشگاه ادیان و مذاهب نشست علمی «تصوف در ترکیه و نقش اجتماعی خانقاهها و صوفیان» با حضور و سخنرانی پروفسور نجدت توسون استاد برجسته دانشگاه مرمره ترکیه برگزار شد.
پروفسور نجدت توسون در ابتدای سخنان خود بیان کرد: در دوران سلجوقی، در قرن هفتم هجری (قرن سيزدهم ميلادی)، طريقتهای مختلفی مانند مولويه، وفائيه، اخيان (فتوت) و رفاعيه در آناتولی حضور داشتند. طريقت وفائيه از طريق مشايخ خود مانند حاجی بکتاش ولی فعاليتهايش را ادامه داد و در دوران عثمانی به بکتاشيه تبديل شد. مسير صوفيانهای که پس از مولانا جلالالدين رومی ادامه يافت، به عنوان طريقت مولويه شناخته شد که در دوران عثمانی تاثير بسزايی داشت. تعداد طريقتهای صوفی در دوران عثمانی در آناتولی افزايش يافت. طريقت خلوتيه که از آذربايجان سرچشمه میگرفت، در سراسر آناتولی با شاخههای مختلف گسترش يافت. اين طريقت توسط شاگردان سيد يحيی شيروانی که مقبرهاش در باکو است، ترويج شد. طريقت نقشبنديه که از آسيای مرکزی آمد، توسط عبدالله الهی در قرن پانزدهم به آناتولی معرفی شد. طريقت قادريه نيز در همان قرن توسط اشرفاوغلو رومی به آناتولی آورده شد و به عنوان شاخهای از قادريه به نام اشرفيه شناخته شد. علاوه بر اين، طريقتهای ديگری مانند رفاعيه، شاذليه و بدويه نيز در دوران عثمانی در آناتولی حضور داشتند بسياری از آثار صوفيانه در دوران عثمانی از فارسی به ترکی ترجمه و خوانده شدند. علاوه بر اين، بسياری از عارفان در آناتولی آثار خود را به زبان ترکی يا عربی نوشتند. هر طريقت صوفی آداب و رسوم، لباسها و روشهای ذکر خاص خود را توسعه داد.
استاد دانشگاه مرمره ترکیه در مورد بررسی برخی آثار صوفيانه نوشته شده در آناتولی گفت: مولانا جلالالدين از بلخ، افغانستان به قونيه مهاجرت کرد و تمام آثار خود از جمله مثنوی را در قرن سيزدهم ميلادی به زبان فارسی نوشت. اثر ديگری به نام “مناقب العارفين” که شامل داستانهای زندگی مولانا است، توسط احمد افلاکی در قرن چهاردهم در قونيه نوشته شد. همچنين کتاب فارسی “مرصاد العباد” اثر نجمالدين رازی، از مشايخ طريقت کبرويه، در دوران سلجوقی در آناتولی نوشته شده است. يونس امره (درگذشت 1320 ميلادی)، شاعر برجسته صوفی ترکی در آناتولی، اشعار بسياری به زبان ترکی سرود که در ديوان او جمعآوری شده است. بابا الياس خراسانی (درگذشت 1240 ميلادی)، از مشايخ ترکمن طريقت وفائيه که در منطقه اماسيا در دوران سلجوقی به هدايت معنوی میپرداخت، به دليل مسائل اقتصادی شورشی عليه دولت به راه انداخت. اين قيام به عنوان “شورش بابائيان” شناخته میشود. الوان چلبی (درگذشت 1359 ميلادی)، از نوادگان بابا الياس، در قرن چهاردهم کتابی افسانهای به زبان ترکی به نام “مناقب القدسيه” نوشت و داستانهای بابا الياس و خاندانش را روايت کرد.
وی افزود: صوفيان در گرایش غيرمسلمانان به اسلام نقش مهمی داشتند. بر اساس “مناقب العارفين”، مولانا جلالالدين در طول زندگی خود باعث مسلمان شدن 17 هزار نفر شد. در آسيای مرکزی، درويشان طريقت يسويه به اسلام آوردن حاکم اردوی زرين، ازبکخان کمک کردند. هنگامی که حاکم مسلمان شد، 70 هزار نفر در يک روز اسلام را پذيرفتند. همچنين، اعضای طريقت چشتيه در هند به مسلمان شدن بسياری از هندوها کمک کردند. در شهر کازرون ايران، ابو اسحاق کازرونی باعث مسلمان شدن بسياری از زرتشتيان شد.
پروفسور نجدت توسون در خصوص نقش خانقاهها در کمک به فقرا و مسافران گفت: در زمانهای قديم که سفرها با استفاده از اسب و شتر انجام میشد، عبور از يک شهر به شهر ديگر زمان زيادی میبرد. در مناطقی که کاروانسراها وجود نداشتند، خانقاههای صوفيان به مسافران اقامت و غذا به صورت رايگان ارائه میدادند. علاوه بر اين، خانقاهها به عنوان مؤسسات خيريه عمل میکردند و به فقرا غذای رايگان میدادند.
این استاد دانشگاه مرمره ترکیه تشریح کرد: در زمان صلح، خانقاهها و اعضای آنها بر آموزش معنوی تمرکز داشتند، اما در زمان جنگ، به دفاع از کشور خود کمک میکردند. در طول جنگ جهانی اول، گروهی از شيوخ و درويشان از 47 خانقاه مولويه در آناتولی گرد هم آمدند. اين گروه، که از 1026 صوفی تشکيل شده بود، به دمشق سفر کردند تا از ارتش عثمانی حمايت کنند. آنها به عنوان “گردان مجاهدين مولويه” شناخته شدند. مبارزه ملی به رهبری شيخ شامل، يکی از اعضای طريقت صوفی نقشبنديه، عليه روسها در مناطق داغستان و چچن؛ جنگ آزادی توسط امير عبدالقادر الجزايری، يک صوفی و پسر يک شيخ قادری، عليه فرانسویها در الجزاير؛ و جنگ آزادیخواهی عمر مختار، شيخ طريقت سنوسيه، عليه ايتاليايیها در ليبی نمونههای برجستهای از نقشهای اجتماعی و خدمات صوفيان و خانقاهها هستند.
پروفسور نجدت توسون در پایان در خصوص خدمات آموزشی و فرهنگی خانقاهها افزود: در خانقاهها، شيوخ و درويشان اغلب کتاب مینوشتند و کتابخانههايی در خانقاه تشکيل میدادند. علاوه بر اين، متون دينی و صوفيانه خوانده میشد و بحثهايی برگزار میشد که به غنای آموزشی و فرهنگی جامعه کمک میکرد. در برخی از خانقاهها، به ويژه در مولویخانهها، آموزش موسيقی و هنرهای زيبا ارائه میشد. در گذشته، نقشی که امروز آکادمیهای هنرهای زيبا و کنسرواتوارها دارند، توسط اين خانقاهها ايفا میشد.