به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از ایکنا، دکتر فاطمه توفیقی؛ استادیار دینپژوهی و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در نشست علمی «اخلاق تفسیر از همدلی تا سوءظن» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری آکادمی اخلاقپژوهی روشمند برگزار شد گفت: بنده با نگاه شیعی سخن میگویم، در نگاه شیعه گفته شده است که خداوند چیزی را که از نظر اخلاقی پذیرفته نیست قطعا برای ما نمیپسندد؛ طبعا اگر این سخن را نپذیریم خیلی از سخنان بنده هم در تبیین پیامدهای اخلاقی برای مخاطبان قرآن بیمعنا خواهد بود.
وی با بیان اینکه اگر این رویکرد را در نظر بگیریم، چه در فهم متن مقدس و چه در تفسیری که از متن مقدس شده است به ما کمک میکند تا بتوانیم اخلاق تفسیر را بهتر رعایت کنیم، افزود: یک تفسیر، تفسیر و رویکرد همدلانه است؛ این رویکرد به دنبال همدلی میان مؤلف، متن و مخاطبان متن و کسانی است که از پیامدهای متن، متاثر میشوند. در این رویکرد سعی میشود بدفهمیها و فهمهایی چون وجود خشونت در متن و اشکال و ابهام در آن به حداقل برسد و با مخاطبان متن، همدلی حداکثری داشته باشیم یعنی حواسمان باشد که دیگری چه میفهمد و ما هم همگام با او بفهمیم.
توفیقی با بیان اینکه این رویکرد خیلی در کارهای تفسیری رایج است ولی بنده تصور میکنم باید باز هم به صورت گستردهتر و عمیقتری این کار انجام شود، تصریح کرد: در کارهایی که ناظر به گفتوگوی بین ادیانی مانند اسلام و مسیحیت است، ممکن است فهم نامناسبی به علت نبود وحدت رویه پژوهشی شکل بگیرد و هر کسی متن طرف مقابل را به صورت نادرست فهم کند؛ لذا رویکرد همدلانه به دنبال رفع این مسئله است. ما همانطور که در فهم قرآن کریم سراغ احادیث و تفاسیر قرآن میرویم، باید در فهم کتب مقدس دیگران هم سراغ تفاسیر آنان برویم و اگر بخواهیم فقط به ظاهر متون مقدس مسیحی و یهودی توجه کنیم، در فهم قرآن کریم هم باید فقط به ظاهر توجه داشته باشیم.
وی اضافه کرد: افرادی در مسیحیت و یهودیت که طرفدار و مدافع گفتوگو با اسلام هستند سعی میکنند که از رویکرد همدلی استفاده کنند؛ تز دکتری بنده در مورد رساله پولوس بود و چند فقره از آن را انتخاب کرده بودم. عنوان آن نامههای پولوس و ساخت خویشتن بود که خلاصه فارسی آن را منتشر کردم. بنده ضمن نقد بخش زیادی از سنت تفسیری مسیحی به جریانی در مسیحیت پرداختم که اصطلاحا دیدگاه نو به پولولس بود. بعد از جنگ جهانی دوم وقتی مسیحیان در اروپا دیدند که سخنان پولوس در اروپا چقدر دستمایه رفتارهای یهودستیزانه شده بود، بازنگری کردند و از نظر تاریخی رویکرد پولوس به یهودیت مورد تبیین بیشتری قرار گرفت و به این نتیجه رسیدند که بیشترین عامل اثرگذار بر مردم ماجرایی بود که در قرن ۱۶ واقع شده بود و مشکلات سبب شده بود تا یکسری چیزهایی را به یهودیان فرافکنی کنند و بعد به این نتیجه رسیبدند که پولوس ضد شریعت و یهودیت نبوده است بلکه برخی آراء و نظراتی در مورد یهودیت داشته است که البته خیلی از یهودیان دیگر هم آن را داشتهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه نتیجه تحقیقات در مورد پولوس این بود که او مخالف شریعت نبود ولی معتقد بود که نباید شریعت یهود را به غیریهودیان مثلا مسیحیان الزام کنیم، اظهار کرد: کتاب «عیسی در قرآن» که به فارسی ترجمه شده توسط کلاوس فون نوشته شده است؛ او الهیدان کاتولیک و مدافع آن است که مسیحیان به اسلام نگاه دوستانه داشته باشند؛ یکی از مشکلات مهم در تفاسیر ما این بوده است که خیلی اوقات چیزهایی را که مسیحیان و یهودیان به آن باور نداشتهاند، به آنان نسبت دادهاند و اگر ما همدلی در پیش بگیریم دنبال باورهای واقعی آنان خواهیم رفت تا با کمک آن قرآن را بفهمیم.
هرمنوتیک سوءظن در برابر هرمنوتیک همدلانه
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه رویکرد هرمنوتیک یا تفسیر سوءظن دقیقا در برابر رویکرد همدلانه در تفسیر است، تصریح کرد: در این نوع تفسیر ما دنبال انگیزهها و اهداف یک متن هستیم تا با توجه به آن در سخنانی که به متن منتسب میشود تردید ایجاد کنیم؛ این مسئله به خصوص در مسیحیت و با توجه به باورهای آنان در قرن نوزدهم نسبت به متون مقدسشان وجود دارد ولی درباره قرآن کریم این کار دشوار است؛ زیرا ما العیاذبالله اهداف و انگیزههای خاصی برای متن قائل نیستیم ولی این رویکرد وجود دارد که اگر ما برخی آیات را به کمک آیات دیگر بفهمیم، متوجه بستر و بافتار آیات و تاثیر آن بر مخاطبان خواهیم شد؛ مثلا ادبیات مربوط به بردهداری که عمدتا بر احسان به آنان توجه شده است، به معنای آن نیست که ما هم امروز سنت بردهداری داشته باشیم.
وی با اشاره به قوامیت مردان بر زنان و بحث نشوز که حتی در آن بحث زدن زن هم مطرح است، ادامه داد: اگر این آیه ذیل آیات دیگر فهم نشود، تاثیر مناسبی بر نظام رفتارهای ما نخواهد داشت ولی اگر همین آیه در کنار عاشروهن بالمعروف و … به کار رود، قطعا وضع متفاوتی وجود دارد. فارغ از اینکه ما این سخنان را بپذیریم یا خیر، نوعی از یافتن انگیزهها و بافتارهای متن است؛ بنده باز تاکید میکنم آن چه را در مسیحیت به عنوان هرمنوتیک سوءظن مطرح میشود، با باورهای مسلمین نسبت به قرآن کریم سازگاری ندارد.
لزوم رویکرد انتقادی به سنت تفسیری
این پژوهشگر دین افزود: سنت تفسیری ما خیلی مهم است و نمیتوان آن را یکسره کنار گذاشت ولی باید انگیزه مفسران را در گذشته به دست آوریم حتی انگیزههایی که خودشان به آن معتقد نبودند. سنت تفسیری ما تولید شده مردانی است که سواد داشته و در قدرت بودند و آثارشان آنقدر اهمیت داشته است که دست به دست به صورت نسخ خطی منتقل شده و به ما رسیده است و افرادی که سواد چندانی نداشتهاند و در طبقات فرودست علمی و اجتماعی بودند نمیتوانستند مواجههای هم با متن داشته باشند؛ بنابراین خوب است وقتی ما با سنت گذشته مواجه میشویم، سؤالات جدی بپرسیم و سنجشگری انتقادی را در مورد انگیزه افراد پیش بگیریم. البته باز تاکید میکنم که مفسران ممکن است خودشان به چیزی اعتقاد نداشتند ولی از جایگاه خاصی متن را میخواندند و میفهمیدند.
توفیقی با بیان اینکه ما در شرایطی میتوانیم رویکرد همدلانه با مخاطبان جدید داشته باشیم که نسبت به بخشی از سنت تفسیری گذشته دیدگاه انتقادی داشته باشیم، اظهار کرد: یعنی سنجشگری انتقادی به پیشینیان در جایگاه قدرت به ما کمک میکند که با افرادی که در جایگاه قدرت نبودند همدلی بورزیم و فهمی ترکیبی از همدلی و سوءظن تفسیری را داشته باشیم.
گفتوگو در برابری افراد شکل میگیرد
وی با طرح این پرسش که کجا باید از همدلی و کجا از سوءظن استفاده کنیم، افزود: یک فرد مسلمان قرار نیست همزمان به چیزی باور داشته باشد و هم بخواهد از آن فاصله زیادی بگیرد و انتقاد محض داشته باشد؛ پیشنهاد بنده این است که وقتی ما قصد داریم متن مقدسی را که برای همه مؤمنان است بفهمیم باید درک کنیم چه کسانی در تفسیر متن، نفع میبرند یا چه کسانی قرار است به حاشیه رانده شوند. پیدایی این وضع یکی در گرو توجه به روابط قدرت است و دیگری اینکه ما گفتوگو در پیش بگیریم و انتقادی را هم به دیدگاه تفسیری برخاسته از قدرت روا داریم؛ یعنی بپذیریم که گفتوگو در جایی که افراد قدرت برابری دارند، شکل میگیرد؛ یعنی اگر ما فهم قرآن را مستلزم دانستن عربی و شرایط تاریخی عصر نزول و سنت تفسیری بدانیم، دیگرانی هم که این موارد را بلد باشند میتوانند بر سر میز بنشینند و نگاه انتقادی داشته باشند و منزلت اجتماعی موجب نشود که آنها در میز گفتوگو نباشند.
فهم قوامیت متناسب با شرایط امروز
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: در آیات مربوط به زنان و قوامیت مردان بر زنان، باید کلمه قوام را در عرب آن دوران و کتب لغت بشناسیم و شرایط تاریخی آن دوره را در نظر بگیریم ولی وقتی قصد داریم مثلا واژه «ضرب» را اینگونه معنا کنیم که ضرب در همه جای قرآن به معنای زدن است و اینجا هم به این معناست. یادمان باشد که چه افرادی ممکن است از این برداشت ما استفاده کرده و کتک زدن به زنان را روا بدارند و چه پیامدهای منفی اجتماعی در اثر این تفسیر ایجاد میشود. این تفسیر فقط تفسیری نیست که یک آقای ریشسفید آن را بیان کند و مردان و زنان زیادی دسترسی دارند که تفسیر خودشان را داشته باشند و با رشد شبکههای اجتماعی، زمینه این کار هم خیلی فراهم شده است.
دکتر فاطمه توفیقی در پایان افزود: ما خیلی از اوقات وقتی از نظام سلطه سخن میگوییم و با آن مبارزه میکنیم، نباید نسبتهایی را به مسیحیان نسبت دهیم که واقعا در بین آنان وجود ندارد؛ همچنین باید بین یهودیان و صهیونیستها تفاوت بگذاریم که البته در جمهوری اسلامی ایران از ابتدا این کار انجام شد و این خیلی به ما کمک کرده است تا درگیری با یهودیان غیرصهیونیست نداشته باشیم؛ این اخلاق تفسیر و پژوهش است که ما رعایت میکنیم؛ لذا نگاه ما از منظر قرآن کریم نسبت به یهودیان و باور آنان باید متناسب با شرایط امروزی باشد؛ زیرا نسبتهای قرآن به یهودیان در دوران نزول ناظر به کارهای یهودیان دوره پیامبر(ص) بوده است و همه کارهای آنها را نباید به امروز نسبت دهیم؛ زیرا باید بدانیم چه کسانی از پیامدهای این تفکر زیان میبینند یا سود میبرند زیرا برخی اوقات پیامدهای چنین تفکراتی منجر به خشونتهای دینی و مذهبی شدید میشود.