تفسیر عرفانی امام خمینی (ره) از شان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
زنی که اگر مرد بود، نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول الله بود… تمام حیثیت زن و تمام شخصیت زن … موجود شد. معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های مُلکی و ناسوتی در این موجود مجتمع است. انسانی است به تمام معنا انسان؛ زنی است به تمام معنا زن (1)
فاطمه زهرا ـ سلام اللّه علیها ـ در منظر عارفان باللّه، انسان کامل و کون جامع است. چنانچه قرآن کریم جامع حقایق می باشد و قطعی است که همسنگ و عدیل بودن این دو نزد حضرت حق، تفسیری واحد است. چرا که رتبۀ خارجی کلام خدا بر رتبۀ وجودی انسان کامل، برتری و فضیلتی ندارد و اگر قرآن را ثقل اکبر گفته اند به جهت لزوم تکریم و تعظیم اوست؛ و اینکه کلام مولا و حضرت حق را باید گرامی داشت، نه آن است که از عترت و انسان کامل اکبر باشد(2)
انسان کامل در قرآن کریم
نظریه «انسان کامل» از دیر زمان موردنظر اقوام، ملل، ادیان مختلف، عرفا، صوفیه، علمای اخلاق و… بوده است و ایشان را در این باب گفتار بی شماری است. اما این تعبیر «در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم وجود نداشته است و اولین کسی که در مورد انسان تعبیر «انسان کامل» را مطرح کرد عارف معروف «محیی الدین عربی اندلسی طائی» است؛ و گرچه ادیان نیز در مورد انسان اول، آدم، نبی و ولیّ سخنانی دارند؛ اما ریشۀ آن فقط از اسلام برخاسته است.(3)
گرچه مستشرقین را رسم بر آن است که تمام عقاید، فضایل و کمالات و… اسلام را از ریشه های مذاهب هندی و شرق دور و یا از یونان و غرب باستان بدانند؛ ولی به تعبیر “تامسینیون” این فرضیه میراث یونانی نیست و فلسفه یونان درباره انسان کامل حرفی ندارد و بحثی نکرده است. و «توهّم اینکه حکمت الهیه متعالیه اسلامی، همان فلسفه یونانی است ظلمی بس عظیم و تفوه بدان گناهی نابخشودنی است.(4)
فلاسفه معتقدند انسان کامل کسی است که حکمت را دریافته است(5) در ادبیات عرفانی و حماسی فارسی، انسانهای کامل را خاصان خدا معرفی می کند که کرامتهایشان پنهان است و بر هر کسی آشکار نمی گردد؛ چنانچه خودشان نیز پنهانند.(6)
«انسان کامل» خود در جمیع قوا کمال یافته است و به حسب موقعیت وجودی اش مظهر کاملترین اسم خداوند، یعنی «اللّه » می گردد؛ زیرا در این دیدگاه، کمالات همگی ظهور اسمای الهی و تجلیات آنهاست و کاملترین اسم از اسمای الهی «اللّه » و کاملترین مظهر از این اسما، مظهر «انسان کامل» است. حضرت امام در این باره می فرمایند: «اسما و صفات الهیه همگی کاملند؛ بلکه خود کمالند؛ زیرا آنجا نقصی وجود ندارد تا جبران شود و هر چه کمال در عالم وجود است همگی ظهور کمال اسمای الهی و تجلیات آنها است و کاملترین اسمای الهی، آن اسم است که جامع همه کمالات است و مظهر آن اسم، انسان کامل که مستجمع جمیع صفات و اسمای الهیه و مظهر همۀ تجلیات حق است، می باشد. پس در اسمای الهیه، اسم «اللّه » کاملترین اسما است و در مظاهر اسما، انسان کامل است که کاملتر از همۀ مظاهر است.( 7)
انسان کامل در این مرحله، خلیفه خداست. زیرا او در عالیترین مرتبه وجودی اش، مظهر جمیع اسما و صفات الهی و آیینه تمام نمای حق است، آنچه در ذات اقدس حق به نحو متقابل موجود است در وی نیز متجمع گشته. در این مرحله بر همه اسما، تعلیم یافته، و عارف گردیده است، زیرا «حکیم انسان را در حد «و یعلمهم الکتاب والحکمة» می شناسد. عارف او را در حد «و علّم آدم الاسماء کلها» می بینند».(8)حضرت امام، این مقام را از آن «حضرت آدم» می دانند زیرا:
چون آدم مظهر اسم اعظم اللّه بود، لیاقت خلافت اللّه را در همه عوالم به دست آورد».(9)
«و انسان کامل که مظهر اسم اعظم است، عامل خوبی برای تقدیر مقتضاهای اسمای حسنا خواهد بود. پس، وی خلیفه خدای سبحان در تمام قلمرو امکان بوده، و همگان در ساحت قدس خلافتش کُرنش می کنند؛ زیرا اگر همه فرشتگان در پیشگاه وی سجده کرده اند و فرشتگان نیز مدبرات امورند، پس همۀ پهنه ۲ مکان در حضور وی خاضعند.(10)
امام علی بن ابیطالب (علیه الصلاه و السلام) در کتاب نهج البلاغه به انسان کامل که «حجت و خلیفه خدا» است چنین اشاره فرموده است که: «لا تخلوا الارض من قائم اللّه بحجة، اما ظاهراً مشهوداً و اما خائفاً نعموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه و بیناته وکم ذاو این؟…
..زمین تهی نماند از کسی که به حجت، دین خدای را بر پای دارد و چنین کسی یا آشکار و مشهود است و یا ترسان و پنهان تا براهین و دلایل روشن خداوند از میان نرود، اینان چند تن و کجایند؟ به خدای سوگند که چنین انسانهایی از لحاظ شمار بسیار اندکند و از نظر منزلت نزد خدای بسیار بزرگوارند. پروردگار به ایشان براهین و حجتهای روشن خود را حفظ کند تا آنها را به مانند ایشان سپرده، در دلها کشت نمایند. دانش با بینایی حقیقی یکباره به ایشان روی آورده است، چنانکه آن را با آسودگی و خوش باوری و از روی یقین به کار بسته اند و سختی اشخاص نازپرورده را آسان یافته اند و به آنچه نادانان از آن دوری گزینند، خود گرفته اند و با بدنهایی که روانهای آنان به جایی رفیع آویخته است در دنیا زندگی می کنند ایشان در زمین «جانشینان و نمایندگان پروردگار»ند که مردم را به سوی دین او فرا می خوانند. آه! آه، چه بسیار مشتاق و آرزومند دیدار آنان هستم.(11)
مقام فاطمه زهرا (س) و مقام قرآن کریم
انسان کامل در نزد عارفین باللّه ، تعبیر به کون جامع شده است؛ زیرا انسانها عالمهایی مشابه عالم عینی اند و فرد اکمل و عالم کبیر در میان این عالمها، انسان کامل است و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ از مصادیق این عوامل کبیر می باشند.(12)
بنابر اعتقاد شیعه جعفری، پیامبران اولواالعزم و ائمه معصومین نمونه هایی از انسان کاملند. «الائمة خلفاءُ اللّه عزوجل فی ارضه وابوابه التی یؤتی منه… کان امیرالمؤمنین(ع) باب اللّه الذی لا یُؤتی الاّ منه و سبیلَهُ الذی مَن سلکَ بغیره هلک وکذلک یجری الائمه الهدی واحداً بعد واحد، جعلهم اللّه ارکان الارض اَنْ تَمیدَ بأهلها و حجّتَهُ البالغةَ علی من فوق الارضِ و مَن تحتَ الثری.(13)
ائمه، خلفای خدایند و زمین و درهای توجه به او هستند… امیرالمؤمنین باب منحصر به فرد خداشناسی است و راه به سوی خداست و هر که از راهی غیر از آن راه را برود، هلاک شود و این امتیازات همچنین برای ائمه هدی یکی پس از دیگری جاری است. خدا ایشان را ارکان زمین قرار داد تا اهلش را نجنباند (اختلال نظام پیش نیاید) و حجت رسای خویش ساخت برای مردم روی زمین و زیر خاک.
امام جعفر صادق (علیه السلام )فرمودند: «من عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر». امام صادق(علیه السلام ) فرمودند: کسی که حق معرفت به آن پیدا کند، یعنی بدرستی او را بشناسد، لیلة القدر را ادراک کرده است؛ و آن مریم ـ(علیه السلامـ)است که مادر عیسی روح اللّه است؛ خداوند سبحان فرمود «واذکرنی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکاناً شرقیاً فاتخذتْ من دونهم حجاباً فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراً سویاً. (مریم/ ۱۷).
حضرت زهرا(س) از جمله انسانهای کاملی است که تمام هویتهای کمالی در او متصور است؛ زیرا «انسان معصوم تمام رفتار و گفتار و نوشتار و قیام و قعودش، حجت خداست و از این جهت فرقی بین زن و مرد نیست و همان طور که سنت امامان معصوم (علیهم السلام )حجت است، سنت حضرت زهرا (سلام الله علیها)نیز حجت شرعی و سند فقهی خواهد بود.(14)
حضرت امام این شأن والا و منحصر به فرد را به استناد از روایت شریف کافی از حضرت امام صادق(علیه السلام )نقل نموده، می فرمایند: «فاطمه- سلام الله علیها- بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند در این دنیا، بودند و حزن و شدت برایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت «۱» عرض می کرد و مسائلی از آینده نقل می کرد. «۲» ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز مراوده ای «۳» بوده است؛ یعنی، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه ای که واقع می شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه «۱» او می رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است- و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم- کاتب وحی حضرت صدیقه در این ۷۵ روز بوده است. مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به اینکه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولی است یا پیغمبر است. او تنزیل می دهد او را و وارد می کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالی او را مأمور می کند که برو و این مسائل را بگو.(15)
حضرت امام دلیل این کرامات را تناسب روح انسانهای کامل و روح اعظم می داند و این تناسب را در مقام شامخ برخی پیامبران ذکر می فرمایند و حضرت زهرا ـ سلام اللّه علیها ـ را در این زمره معرفی می کنند، و می گویند: «این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است. حتی درباره ائمه -علیهم السلام-هم من ندیده ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا- سلام الله علیها- ست که آنکه من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این ۷۵ روز وارد می شده .(16)
حدیث شریف طولانی که در تفسیر برهان از کافی شریف نقل فرموده، و در آن حدیث است که نصرانی گفت به حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام)که تفسیر باطن «حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة مبارکه انّا کنّا منذرین فیها یفرق کل امر حکیم» چیست؟ فرمود: اما «حم» محمد صلی اللّه علیه و آله است و اما «کتاب مبین» امیرالمؤمنین علی است؛ و اما «اللیلة» فاطمة علیها السلام است(17)
منبع: تاملی بر جایگاه زن، مجموعه مقالات فارسی کنگره بین المللی جایگاه زن از دیدگاه امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، مقاله فاطمه ریعان، ص ۱۴۹-۱۶۷
________________________________________
(1).صحیفه امام، ج۷، ص: ۳۳۷ (2).خمینی، روح اللّه؛ چهل حدیث؛ چاپ دوم، مرکز نشر فرهنگی رجا، تهران، ۱۳۶۸. (3). امام خمینی، روح اللّه؛ ره عشق، نامه عرفانی حضرت امام خمینی؛ سازمان چاپ و انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۶۸. (4). امام خمینی، روح اللّه؛ محرم راز؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(س)، تهران، ۱۳۷۱. (5). آیت الله جوادی آملی، عبداللّه؛ پیرامون وحی و رهبری؛ انتشارات الزهرا، تهران، ۱۳۵۹. (6). مرحوم آیت الله حسن زاده آملی، حسن؛ رسالۀ وحدت از دیدگاه عارف و حکیم؛ انتشارات فجر، تهران، ۱۳۶۲. (7). شرح دعای سحر؛ ص ۱۱۲. (8).نصری، عبداللّه؛ سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب؛ انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ۱۳۷۱. (9). شرح دعای سحر؛ ص ۱۳۰. (10). جوادی آملی، عبداللّه؛ عرفان و حماسه، پیشین ۸۸ ـ ۸۹. (11).فیض الاسلام؛ نهج البلاغه، ص ۱۱۵۸ ـ ۱۱۵۹. (12).شرح دعای سحر، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲ (13). حسن زاده آملی، حسن؛ اتحاد عاقل به معقول؛ انتشارات فجر، تهران، ۱۳۶۵؛ ص ۴۳۵ (14).حسن زاده آملی، حسن؛ انسان و قرآن؛ انتشارات الزهرا، تهران، ۱۳۶۹، ص ۲۱۲. (15).صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۴و ۵ (16).جوادی آملی، عبداللّه؛ پیرامون وحی و رهبری؛ ص ۵۱. (17) صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۵ -و منبع آداب الصلوه؛ ص ۳۲۹ ـ ۳۳۰..