به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از خبرگزاری ایکنا، نشست «مسئله اختلاف قرائات و بازخوانی تواتر متن قرآن کریم» به همت پژوهشکده تاریخ و سیره اهلبیت(ع) و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل، روز چهارشنبه ۳۱ فروردینماه با سخنرانی محمد جاودان، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
دکتر محمد جاودان در این سخنرانی گفت: پس از اینکه آیات قرآن بر پیامبر اسلام(ص) نازل میشد ایشان برای اصحاب میخواندند و اصحاب هم برای ایشان قرائت میکردند و تمام تلاش آنها این بود که همانند پیامبر قرائت کنند هرچند برخی از آنها همانند امیرالمؤمنین(ع)، عبد الله بن مسعود، ابو رافع، عبدالله بن عباس و … به حفظ قرآن اهتمام داشتند. برخی نیز به کار کتابت قرآن کریم روی سنگ، پوست، چوب و بعضاً کاغذ مشغول بودند. طبیعتاً با توجه به امکانات اندک آن روزها برای کتابت، امکان گردآوری مجموعه قرآن در یکجا وجود نداشت مخصوصاً اینکه آیات هم به تدریج نازل میشد.
نحوه تعلیم قرائت در نقاط مختلف جهان اسلام
در بیشتر گزارشها مخصوصاً در میان اهل سنت آمده که خود پیامبر هم اقدام به گردآوری قرآن نکردند اما برخی شیعیان معتقدند که پیامبر دستور چنین کاری دادهاند و مخصوصاً در زمانی که در بستر بیماری بودند به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند این کار را انجام دهند و حضرت علی(ع) هم چنین کاری را انجام دادند. برخی اهل سنت گفتهاند که بعد از جنگ یمامه که تعدادی از حافظان قرآن به شهادت رسیدند گردآوری قرآن تسریع شد و در نهایت در زمان خلیفه سوم عدهای مسئول توحید مصاحف شدند و نسخههایی به نقاط مختلف همانند کوفه، بصره، مکه، شام و یمن ارسال شد که همراه آنها یکی از قراء نیز حضور داشت که بر اساس آن مصحف، به قرائت و تعلیم افراد مشغول بودند.
بنابراین بقیه مصاحف که احیاناً هماهنگ نبودند و قرائتهای شاذ در آنها وجود داشت به دستور خلافت از بین رفتند و این مصحفها معیار شد. رسم الخطی هم که در این مصحفها وجود داشت تا قرون بعدی محور و معیار بوده و همچنان به آن رسم الخطها که در تراث باقی مانده استناد میشود. درباره این مصحفها گفته شده که نقطه و اعراب نداشته و بعضاً امکان داشت به چند صورت آن را خواند. کسانی که به این مناطق ارسال شدند از تابعین یا اصحاب پیامبر بودند و طبیعتاً قرائت آنها محوری میشد و کسانی که دنبال فراگیری قرآن بودند از این طریق، قرآن را یاد میگرفتند. در این شرایط افرادی از مناطق همجوار برای تعلیم و قرائت قرآن به این مناطق میآمدند و بدین ترتیب قرائت در نقاط مختلف جهان اسلام تعلیم داده شد.
وجود قرائتهای هفتگانه قرآن
متأسفانه به مرور زمان با مسئله اختلاف قرائات مواجه شدیم. درباره اختلاف قرائات باید گفت که امروزه وقتی اصطلاح قرائت را به کار میبریم دو مفهوم دارد که یکی از آنها تسلط بر مقامات و وقف و ابتدا، لحن، شرکت در مسابقات و … است اما قرائت معنای تخصصیتری هم دارد که در طول تاریخ استعمال شده و آن هم دانشِ کیفیتِ ادایِ کلمات و خواندن آنها و آگاهی به اختلاف در کیفیت در قرائت این تلاوتها و انتخاب یکی از این تلاوتها است که به یک قاری شناخته شده منتسب است که از جمله آنها قرائت نافع، حفص از عاصم، کسائی، ابوعمر بصری، حمزه و … هستند. منظور از اختلاف قرائت نیز اختلاف در این نوع قرائات است.
در مناطق مختلف جهان اسلام تناوب و توالی در قرائات وجود داشت و اینگونه نبود که یک قرائت از قرائات هفت گانه در یک منطقه رواج همیشگی داشته باشد. البته در کوفه قرائت عاصم وجود داشته چون شخصیت ویژهای بود و فصاحتی عالی داشته است هرچند در آثار رجالی، برخی وی را مخصوصاً در زمینه روایات و احادیث تضعیف کردهاند و علتش این است که در زمینه احادیث و روایات ورود چندانی نداشته و اهل فن نبوده است اما این ماجرا با قرائت متفاوت است چون وی تمام عمر خود را در حوزه قرآن صرف کرده و دائما مشغول قرائت قرآن بوده و در کوفه به امام القرائه معروف بوده است. ابن مجاهد که قرائات را به هفت نفر محدود کرد معتقد بود اینها بیشتر از دیگران به لغات، معانی، قرائت، ادبیات و نحو قرآن کریم تسلط داشتهاند و لغزشهای قرائات را به خوبی میدانند.
دلایل رواج قرائت حفص از عاصم
قراء از افراد مختلفی این قرائت را اخذ میکردند اما ممکن بود یک قرائت را محور قرار دهند. مثلا ً قرائت عاصم با یک واسطه به امیرالمؤمنین(ع) وصل میشد که جایگاه والایی در حفظ، قرائت و کتاب قرآن کریم داشته است و اعلم و افضل قراء و کاتبان کلام وحی است. نکته دیگر اینکه وقتی حکومت عثمانی قصد چاپ قرآن داشت اینکار را بر اساس قرائت حفص از عاصم انجام داد و همین امر باعث شد قرائت وی بسیار رواج پیدا کند. در ایران نیز در دوره علامه حلی قرائت ابوبکر بن عیاش از عاصم رواج داشت اما بعدها قرائت حفص جای آن را گرفت.
بحث دیگر این است که آیا این قرائات متواتر هستند یا خیر؟ هرکدام از این قرائات سلسلهای دارند و برای مثال گفته شده قرائت حفص از عاصم، عاصم از ابوعبدالرحمن سلمی، وی از حضرت علی(ع) و حضرت علی از پیامبر(ص). از عاصم به بعد هم ترتیبی وجود دارد. همین امر در مورد سایر قرائات نیز وجود دارد لذا گویا با خبر واحد در این زمینه مواجه هستیم بنابراین قرائات متواتر نیستند و این دیدگاهی است که طرفداران زیادی دارد هرچند افراد زیادی نیز به تواتر قرائات معتقد هستند. در میان شیعیان نیز افرادی به تواتر و برخی به خبر واحد بودن قرائات معتقدند و واقعیت این است که اینها خبر واحد هستند. همین اختلاف قرائتها نشان از این دارد که قرائتها متواتر نیستند وگرنه ما باید یک قرائت یا لااقل قرائات کمتری میداشتیم.
اختلاف قرائات در آیات اندکی از قرآن
نکته دیگر اینکه پیامبر(ص) اهتمام داشت قرآن را به اصحاب یاد دهد و روایتهایی وجود دارد که زیاد بر اصحاب سخت نمیگرفتند چون از قبایل مختلف شبه جزیره با لهجههای مختلف بودند و یکسان سخن نمیگفتند؛ مثلاً قریش و اوس و خزرج با گویشهای مختلف صحبت میکردند و نحوه ادای کلمات آنها متفاوت بود بنابراین ممکن بود قرائت صحابه با هم متفاوت باشد لذا پیامبر(ص) بر آنها سخت نمیگرفت و همین به منشأ اختلاف قرائات بعدی هم تبدیل شده است.
بعدها قبایل دیگری وارد جهان اسلام میشوند و کتابتها و مصحفهای مختلف، عامل برخی از اختلافات قرائات بعدی میشود. البته اصل قرآن در طی نسلهای متمادی تعلیم داده شده و نقل شده و به ما رسیده است لذا اصل آن ایرادی ندارد و متن قرآن متواتر است اما نحوه خواندن آن متفاوت است. در واقع اختلافها در ماده نیست چون واحد است بلکه اختلافها در صورت است. نکته دیگر اینکه اختلاف قرائات در تمام آیات و کلمات قرآن نیست بلکه به تعداد اندکی از آیات و کلمات اختصاص دارد.