به همین منظور و برای بررسی معانی و حقیقت این شبها با توجه به روایات اهل بیت(ع)، به سراغ حجتالاسلام والمسلمین حسن رمضانی از اساتید عرفان حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رفتیم تا در این باره به گفتوگو بنشینیم.
اگر موافقید به عنوان سؤال اول، معنای لغوی و محتوایی شب قدر را بفرمایید.
برای قدر، معانی لغوی متعددی از جمله اندازهگیری، منزلت، جایگاه، تنگ کردن و در مضیقه قرار دادن، ذکر شده است و در اصطلاح، شب قدر، شب تقدیر مقدرات است که بسیار ارزشمند و دارای منزلت و جایگاهی رفیع است. شب قدر بر اساس روایات، شبی است که بر اثر کثرت نزول فرشتگان بر روی زمین، فضا بر افراد تنگ میشود.
البته باید به این نکته توجه داشت که حقیقت شب قدر، در آنچه گفتیم خلاصه نمیشود، بلکه حقایقی ورای این حقیقت وجود دارد که باید در سیر معراج معارف به آنان دست پیدا کرد. این مطلب بر اساس فرموده خداوند متعال است که فرمود: «و ما أدراک ما لیله القدر». این تعبیر بیانگر این است که درک حقیقت شب قدر، از عهده هر کسی برنمیآید.
بنابراین آنچه در معنای شب قدر گفته میشود، بر اساس فهم عرف مردم است و نه بر اساس حقیقت لیله القدر، لذا باید برای درک حقیقت شب قدر عمیقتر فکر کرد؛ چنانکه فرمایش امام صادق(ع) در این زمینه راهگشاست که آن حضرت در گفتوگو با «فرات کوفی» که از امام درباره حقیقت این شب سؤال میکند، میفرمایند: «جدّتُنا فاطمه لیله القدر»، حقیقت لیله القدر حضرت فاطمه است. هر کسی وی را درک کرده و بشناسد، شب قدر را درک کرده و شناخته است.
این فرمایش امام، یک رمز و کد برای اهل معناست که آن را درک میکنند. برای توضیح عرض میکنم: در آیه شریفه إنا أنزلناه فی لیله القدر، لفظ «فی» دلالت بر ظرفیت میکند؛ یعنی ما قرآن را در ظرفی به نام «لیله القدر» نازل کردیم. از طرفی میدانیم، ظرف در ظرف زمان خلاصه نمیشود بلکه شامل ظرف مکان مادی و مکانت معنوی نیز میشود. حال باید دید که ظرف در این آیه به چه معناست. به اعتقاد ما، لفظ «فی» در این آیه علاوه بر ظرف زمان، بر ظرف مکان معنوی نزول قرآن، یعنی حقیقتی که قرآن را در خود جای داده است و با آن اتحاد و یگانگی برقرار گرده و عین قرآن شده است دلالت می کند و آن حقیقت، چیزی جز حقیقت انسان کامل که قرآن ناطق و عین قرآن است، نیست.
بنابراین، انسان کامل، خود به تمامه شب قدر است و جمله امام صادق(ع) دربارهٔ جدهٔ بزرگوارشان حضرت فاطمهٔ زهراء سلام ﷲ علیها با این فرمول و این تفسیر قابل فهم است.
چرا از انسان کامل، تعبیر به لیله القدر شده است؟
لیله که معنای شب در برابر روز است،حقیقتش خفاء و اختفاء و فقر و فقد و فنا در برابر نور، روز و ظهور است. این کلمه اشاره دارد به حقیقتی که در برابر حق تعالی، فقر محض و فانی است و خودبینی ندارد و به اعتباری خودی در کار نیست. و انسان کامل در برابر حق، اینگونه است. یعنی شیء ثانی در برابر حق نیست، بلکه خلیفه و مظهر اوست، لذا اطاعت از او، عین اطاعت از خدا و عصیان در برابر او، عصیان در برابر خدا و بغض و حب او، عین بغض و حب خداوند است.
ما این معانی را از کلمه «لیله» میفهیم که مفید معنای خفا و ستر است و این لیله به قدر اضافه شده که به معنای منزلت است و این قدر چیزی جز حق نیست که عین قدر و منزلت و بزرگی است؛ چون خدا عین عظمت است و لیله به معنای انسان کاملی است که به این حقیقت اضافه شده است.
آیا با توجه به بحث تقدیر و مشخص شدن سرنوشت انسان در این شب و معانی شب قدر، تناقضی میان قدر و اختیار انسان وجود ندارد؟
قطعا تناقضی میان این دو نیست، چون تقدیر یعنی اندازهگیری و قضا یعنی حکم و در مجموع، قضا و قدر به معنای آن است که اگر مسئلهای اندازهاش، فلان قدر باشد، حکمش فلان حکم خواهد بود. بهتر است برای تبیین این مسئله، به ساختار و تجهیزات کامپیوتر اشاره کنیم که یک مهندس کامپیوتر، تمام آنچه را که در توان یک دستگاه است، محاسبه و اندازهگیری کرده و نتایج مترتب بر آن را نیز مشخص میکند و در اختیار کاربر قرار میدهد و این کاربر است که نتیجهٔ نهایی را با توجه به اراده، توانایی و استعداد خود، بر صفحهٔ مانیتور ظاهر میسازد.
قضا و قدر الهی، در نظام عالم هم بدین منوال مشخص شده و میشود، اما در کنارش علم و اراده و لیاقت انسان نیز ضمیمه شده است. تأکید بر دعا و راز و نیاز در شب قدر، مانند تأکید بر تلاش و کوشش ارگانهای متعدد و مختلف موقع تخصیص و تعیین بودجه است که هر کدام برای مشخص کردن استحقاق و نیاز خود و رساندن آن به گوش مسئولان، تمام تلاش خود را میکنند.
در شب تقدیر مقدرات نیز انسان باید با تلاش، کوشش و عبادت خدا، لیاقت و استحقاق خود را ظاهر کرده و از فیض و فیوضات و تقدیرات الهی بهرهمند شده و مقدرات را به نفع دنیا و آخرت خود رقم بزند.
آیا درباره تعیین شب قدر، میان شیعه و اهل تسنن اختلافی وجود دارد؟
همانطور که میدانیم با توجه به روایات شیعه، شبهای مختلفی همچون شب ۱۵، ۱۹، ۲۱، ۲۳ و ۲۷ برای این شب ذکر شده است، اما آنکه از شهرت برخوردار است، همین سه شب ۱۹، ۲۱ و ۲۳ است و توجه ائمه به استفاده از هر سه شب بوده است، لکن تمرکز اهل تسنن، بر شب ۲۷ ماه رمضان است و معتقدند شب قدر، شب ۲۷ است.
حکمت این اختلاف و عدم تبیین این شب از سوی پیامبر و ائمه اطهار(ع) چه میتواند باشد؟
همانطور که میدانیم، شب قدر حتی در زمان پیامبر و ائمه(ع) با وجود اتصال آنان به منبع وحی، تعیین نشده بود و هر چند ائمه(ع) در بعضی مواقع بر شب ۲۳ تأکید بیشتری داشتند، ولی با توجه به سیره آن بزرگواران، اهتمام آنان این بوده است که مومنان در هر سه شب به احیاء بپردازند و به نظر میرسد عمدا نخواستهاند که یک شب را به طور دقیق مشخص کنند، چرا که مومنان از این فیض در چند شب محروم میشدند.
من حتی بعضی افراد را میشناسم که برای درک فضیلت بیشتر، از شب ۱۹ تا ۲۳ ماه مبارک، هر پنج شب را به احیاء و عبادت و شبزندهداری میپردازند و من عرض میکنم: اگر برای مردم دشوار نبود و موجب محدودیت و محذوریت نمیشد، احتمال زیادی وجود داشت که ائمه(ع) به تمام شبهای ماه رمضان برای احیاء و عبادت، تأکید کنند.
آنچه مسلم است، شب قدر نسبت به مابقی ایام سال، همچون یک قله به حساب میآید که وقتی انسان به قله رسید، ناگهان از قله، به سمت پایین سرازیر نمیشود بلکه برای مدتی آنجا اطراق میکند تا از شرایط ویژه و امتیازات فوق معمول آب و هوایی آنجا بیشترین استفاده را بکند. مومنان نیز با سیر مراحل عبادی در ماه مبارک رمضان به قله شب قدر میرسند و چند شبی را آنجا اطراق میکنند و سپس سرازیر میشوند، لذا شب قدر به صورت محتمل مطرح شده تا بهرهوری بیشتری صورت گیرد.
چرا اینقدر در روایات بر شبزندهداری تأکید شده است؟ آیا صرف بیدار ماندن، موضوعیت دارد؟
اینکه بر شبزندهداری و بیدار ماندن تأکید شده است، صرف بیداری منظور نیست، بلکه منظور اصلی و اساسی حضور است. مراد از حضور آن است که شخص خودش را در معرض وزش نسیم رحمت ویژهٔ الهی قرار دهد و از آنها استفاده کند، چنانکه در روایتی آمده است که «إن لربّکم فی أیام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها»، برای پرودگار شما در ایام زندگیتان نسیمهایی هست؛ مترصد آن باشید که خود را در معرض آن نسیمها قرار دهید و از آنها بهره ببرید.
آیا میان همزمانی شبهای قدر با شهادت امام علی(ع) رابطه خاصی وجود دارد؟
ظاهر قضیه این است که قبل از شهادت امام، این ایام و شبها وجود داشته است. خوارج نادان چون کشتن امام(ع) را یک عبادت تلقی کرده بودند، خواستند آن را در یک شب بافضیلت انجام دهند و به همین دلیل ۱۹ ماه مبارک را انتخاب کردند. این ظاهر قضیه است، اما به نظر میرسد که این قضیه دارای باطنی نیز باشد.
به عنوان سؤال آخر، شبهای قدر چه کارکردهای فردی و اجتماعی در جامعه دارد؟
شب قدر، شب قرب به خدا، قرب به انسان کامل و قرب به قرآن است و همه این تعابیر، علیرغم تفاوت ظاهری، یک حقیقت بیشتر نیستند. خدا به عنوان حقیقت، انسان کامل به عنوان آیینه این حقیقت و قرآن به عنوان نسخه کتبی از انسان کامل به هم پیوستهاند و انسان در این شب، باید به این سه حقیقت بههمپیوسته قرب پیدا کند. پایینترین درجه آن، قرار دادن قرآن بر سر است و بالاتر از آن این است که شخص تحت پوشش فیض قرآن قرار بگیرد و تمام شؤون زندگی او قرآنی شود و بالاتر از همه، این است که انسان قرآن را به دل کند و با ظرف قرآن شدن یکپارچه قرآن شود.