دکتر حمیدرضا شریعتمداری، رییس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب درباره خاستگاه شرعی و عقلی غدیر اظهار کرد:
پیامبر اکرم(ص) رسالت خود را انجام داد و این رسالت نیازمند تکمیل و تتمیم بود، بنابراین غدیر رخ داد تا به تعبیر آیه «الیوم اکملت لکم دینکم…»، این اتمام و اکمال محقق شود. کمال دین لزوما به این معنا نیست که معارف جدیدی به آن اضافه شود، بلکه به معنای تقویت و تثبیت معارف اصلی دین است و اینکه در خصوص تفسیرهای به عمل آمده از آن، مرجعیتی معتبر، قابل اعتماد و برخوردار از عصمت وجود داشته باشد.
امامت با سه هدف در امتداد رسالت تعریف میشود؛ اول اینکه پیام دین و روح والای رسالت تثبیت شده و دچار کاستی یا فزونی نشود. از طرف دیگر، هر گفتهای تفسیرهای متفاوتی به دنبال دارد و به حسب شرایط مختلفی که پیش میآید، نیاز به استنباط جزئیات و فروع وجود خواهد داشت و این کار به عهده امام گذاشته شده است. نقش سومی که امام ایفا میکند، مقام تطبیق و تنفیذ است. در مقام تطبیق، این امام است که میتواند تشخیص دهد هر حادثه و واقعهای مصداق کدام یک از کلیات دین یا آیات قرآن است. آیه ۷ سوره آل عمران میفرماید: «… وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ…؛ در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند». در اینجا، راسخان در علم ملحق به خدا هستند. آیه ۷۹ سوره واقعه نیز میفرماید: «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ جز پاکیزگان به آن دست نزنند». منظور از مطهرون بنا به آیه تطهیر، اهلبیت پیامبر(ص) هستند.
تأویل شأن خداست که به پیامبر و بعد از ایشان، به ائمه(ع) داده شده است و معنای آن میتواند همان تطبیقات باشد، مثل اینکه ما در روزگار خودمان وقایع تاریخی یا گزارههای قرآنی و حدیثی را بنا به تمایلات و ظن و گمانهایی که داریم، بر افراد و وقایع خاص تطبیق میکنیم، کسی را حسین زمان و دیگری را یزید زمان مینامیم، یا فردی را منافق دانسته و آن دیگری را صاحب بصیرت فرض میکنیم. اگر بخواهیم حرف قطعی و محکمی در این خصوص بشنویم، باید به امام معصوم مراجعه کنیم و چون در حال حاضر به ایشان دسترسی نداریم، از این فیض محروم شدهایم.
امامت؛ منادی تفاهم و همدلی
بخش اخیر از اولویتهای بعدی ائمه(ع) بود که اگر زمینه فراهم میشد، عهدهدار حاکمیت نیز میشدند، چون شأن و حق آنها بود، ولی اگر زمینه فراهم نمیشد، رسالتها و مسئولیتهای مهمتر را بر عهده میگرفتند. بنابراین غدیر برای تثبیت امامت با این سه کارکرد و شأن رخ داد.
غدیر مثل همه آموزهها و رویدادهای دینی مقدس میتواند حامل تفسیرها و برداشتهای متفاوتی باشد، بنابراین لازم است فارغ از تمایلات و گرایشهای خاص، در اعماق آموزهها و حوادث تاریخی تأمل و درنگ کرده تا روح و هدف آنها را دریابیم. یکی از نکات مهمی که در باب غدیر باید به آن توجه شود، این است که امامت وضع نشده تا جامعه اسلامی را دچار تفرق و تشتت کند، بلکه خداوند امامت را قرار داده است تا جامعه از تفرق و تشتت رهایی یابد.
ما در عین حال که باید اصالت و محوریت امامت در واقعه غدیر را مورد توجه قرار داده و از آن غفلت نکنیم، باید آن را به گونهای تبیین کنیم که جامعه را به سمت تفاهم و همدلی سوق دهد، یعنی همان نقشی که ائمه(ع) ایفا میکردند. در هیچ کجای تاریخ و سیره ائمه(ع) نمیبینیم که ایشان بخواهند خود را از متن جامعه اسلامی دور نگه داشته و میان پیروانشان با سایر مسلمانان جدایی بیندازند، بلکه همواره منادی همدلی و تفاهم بودهاند. به تعبیر دیگر، درست است که ائمه(ع) به عنوان پیشوایان شیعه شناخته میشدند و شیعه این توفیق و ظرفیت را داشت که به دنبال ایشان حرکت کند، ولی ائمه(ع) خود را نه فقط پیشوایان شیعه بلکه امام امت اسلامی میدانستند و اگر دغدغه و دلسوزیای نسبت به شیعیان خود داشتند، به همان اندازه نیز نسبت به سایر مسلمانان دلسوز و دغدغهمند بودند، چنانکه خطاب به شیعیان خود میفرمودند: «خدا رحمت کند کسی که مودت مردم را به سوی ما جلب کند»، یا «مایه زینت و آبروی ما باشید». منظور این است که شیعیان مراقب باشند تا با اعمال خود، ائمه(ع) را از چشم مسلمانان دیگر نیندازند. از طرف دیگر، ائمه(ع) همواره به شیعیانشان توصیه میکردند که در شعائر دینی سایر مسلمانان شرکت کنید، به تشییع جنازه آنها بروید و از بیمارانشان عیادت کنید.
مرجعیت علمی اهلبیت(ع)؛ مظهر وحدت جهان اسلام
ائمه(ع) همواره تأکید داشتند که در مدینه اقامت کنند، در صورتی که مدینه هیچگاه در طول تاریخ صاحب اکثریت شیعه نشد، ولی به دلیل انتساب آن به پیامبر(ص) همیشه میخواستند در مدینه و در متن جامعه اسلامی بمانند و اگر از مدینه خارج میشدند، موقتی و بنا به ضرورتها بوده است و نمیپسندیدند که جامعه اسلامی چند پاره شود. البته بر اثر عواملی مثل ظلم و ستم حکومتها، جامعه شیعه رفته رفته از سایر گروههای مسلمانان متمایز شد، ولی اگر بخواهیم به روح امامت و تعالیم و سیره اهلبیت(ع) برگردیم، به جای اینکه از غدیر استفاده مذهبی خاص بکنیم- در عین اینکه باید روح و حقیقت آن مورد توجه باشد- مراقب باشیم که به شکاف در جامعه اسلامی دامن نزنیم.
غدیر در عصر غیبت همچنان برای شیعه و اهل سنت پیام مثبت دارد و آن این است که مسلمانان نیازمند مرجعیت فکری، دینی و سیاسی هستند. اگر تفکر امام محوری را در جهان اسلام نهادینه کنیم، بسیاری از انحرافات به وجود نخواهد آمد. یکی از دلایل شکلگیری داعش این بود که افراد منسوب به آن از مرکزیتهای علمی و دینی جدا شده و بدون اینکه مطالعات عمیق اسلامی داشته باشند، به مبلغ و پیشوای مذهبی تبدیل شده بودند. بنابراین آینده جهان اسلام با محوریت امام عادل شکل خواهد گرفت و ما باید غدیر را به مظهر و پایگاهی برای وحدت جهان اسلام تبدیل کنیم، به جای اینکه در پرتو آن دیگران را نامسلمان خوانده و برخوردهای حذفی با آنها داشته باشیم.
اگر سایر مسلمانان امامت به معنای الهیاش را قبول ندارند، ولی مرجعیت علمی اهلبیت(ع) را قبول دارند. هیچ تنقیصی از اهل سنت در باب ائمه(ع) دیده و شنیده نشده، به جز حرفهای شاذی که ممکن است همیشه و همه جا پیدا شود، بنابراین میتوان از این دریای علم و معرفت بهرهمند شد، همان حرفی که آیتالله بروجردی میزدند و میگفتند باید بر مرجعیت علمی اهلبیت(ع) تأکید کنیم.