اسلام و مسیحیت از اشتراک اخلاقی تا همافقی در آینده جهان
گفتوگو هرگز به معنای کوتاه آمدن از باورهای خودی نیست، بلکه به معنای احترام متقابل برای رسیدن به معرفت بیشتر و رفع سوءتفاهمهاست.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از روزنامه قدس؛ سالروز میلاد پیامبر صلح و دوستی، حضرت عیسی مسیح(ع) فرصتی است برای تأمل در شخصیتی که نامش در قرآن کریم با تکریم و تجلیل و در ایمان مسیحی با الوهیت گره خورده است. این وجود مبارک که در کانون یکی از بزرگترین افتراقات کلامی تاریخ قرار دارد، چگونه میتواند خود، پلی برای همدلی و درک متقابل باشد؟ کلید فهم این پیوند شگرف، شاید نه در مناظرههای جدلی گذشته، که در بازشناسی ریشههای مشترک اخلاقی و همسویی در چشمانداز آینده جهان نهفته باشد؛ رویکردی که از دیوارهای الهیاتی فراتر رفته و به گوهر مشترک رسالت انبیا مینگرد.
برای گشودن این افق و بررسی عمیقتر این اشتراکات، ابعاد موضوع را با دکتر احمدرضا مفتاح، معاون پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب در میان گذاشتهایم.
سیمای مسیح(ع) در کلام وحی
دکتر مفتاح در ابتدای سخنان خود با اشاره به جایگاه رفیع حضرت عیسی(ع) در قرآن کریم گفت: حضرت عیسی(ع) در استمرار رسالت الهی و در سلسله پیامبرانی قرار دارد که خداوند برای هدایت انسانها فرستاده است. قرآن کریم از شخصیت ایشان به نیکی و با تجلیل یاد کرده و تعابیر خاصی هم برای حضرت عیسی(ع) و هم برای حضرت مریم(س) به کار برده است. نکته جالب توجه این است برخی از تعابیر موجود در قرآن در مورد حضرت مریم(س) حتی در کتاب مقدس مسیحیان نیز وجود ندارد که خود نشاندهنده شأن والای ایشان است. البته قرآن همواره بر وجه بشری و عبد بودن ایشان تأکید دارد و با تعابیری چون «عیسی بن مریم» بر زمینی بودن آن حضرت پافشاری میکند تا راه بر هرگونه غلو بسته شود.
وی اضافه میکند: با این حال، قرآن امتیازات ویژهای برای ایشان برمیشمارد. به عنوان مثال، خلقت ایشان را به خلقت حضرت آدم تشبیه کرده و از لقب «مسیحا» برای ایشان استفاده میکند که برای پیامبران قبل به کار نرفته است. معجزات ایشان نیز همواره با قید «به اذن الله» ذکر میشود تا تأکید شود این قدرت، ذاتی نبوده و از جانب خداوند است و سوءبرداشت فرزند خدا بودن ایشان ایجاد نشود.
محبت، کلیدواژه اخلاق الهی
این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه یهودیت، مسیحیت و اسلام سه دین همخانواده با منشأ وحیانی هستند، ادامه داد: کاملاً طبیعی است تعالیم اخلاقی این ادیان شباهتهای بسیاری داشته باشند. در مسیحیت «محبت» در کنار «ایمان» و «امید» به عنوان سه رکن اصلی دین تلقی میشود. این مفهوم، صرفاً یک دوستی ساده نیست، بلکه احسان، انفاق، صدقه و خدمت به همنوع را دربرمیگیرد. این پیام در اسلام نیز با مفاهیمی چون رحمت، احسان و بهویژه «مواسات» به قوت وجود دارد؛ مواسات در سنت اسلامی به معنای همدردی با دیگران در مشکلات و سهیم کردن آنها در امکانات زندگی است. پیام بنیادین این است انسان به مخلوقات خداوند بیتوجه نباشد.
دکتر مفتاح گفت: در هر سه دین ابراهیمی، ایمانداران به «تخلق به اخلاق الهی» توصیه شدهاند. این مفهوم در مسیحیت با تعبیر «تشبه به مسیح»، در یهودیت با عنوان «تقلید از خدا» و در اسلام با بحث «خلیفة اللهی» و حدیث شریف «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ الله» (به اخلاق الهی آراسته شوید) مطرح میشود. در رأس همه اینها، رحمت گسترده الهی است که مؤمنان باید از آن الگو بگیرند و این رحمت را به دیگران تسری دهند. حضرت عیسی(ع) این محبت را به اوج خود رسانده و تأکید میکند محبت نباید به دوستداران محدود شود، چرا که هرکسی در مقابل محبت، محبت نشان میدهد. هنر آن است حتی به دشمنان نیز محبت داشته باشید.
از پاداش انفاق تا اخلاص در عمل
معاون پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به شباهتهای عینی در تشویق به نیکوکاری، خاطرنشان کرد: قرآن در آیه ۲۶۱ سوره بقره، پاداش انفاق را به دانهای تشبیه میکند که ۷۰۰ برابر ثمر میدهد: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِاللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّه أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّه…». تعبیری بسیار شبیه به این را در انجیل مَرقُس میبینیم که حضرت عیسی(ع) وعده میدهد اگر کسی مالی را در راه خدا بدهد، ۱۰۰ برابر یا بیشتر پاداش خواهد گرفت و بهتر است گنج خود را در آسمان بیندوزید.
وی اضافه کرد: یک نکته بسیار جالب و مشترک، تأکید بر پرهیز از ریا در نیکوکاری است. حضرت عیسی(ع) در انجیل متی بهصراحت میگوید مراقب باشید اعمال نیک خود را برای تحسین مردم انجام ندهید، چرا که در این صورت پاداش خود را از همانها گرفتهاید. توصیه مشهور ایشان این است «وقتی صدقهای میدهید، دست چپتان از کار دست راستتان باخبر نشود». این خلوص نیت، روح عبادت و انفاق در اسلام نیز محسوب میشود. از سوی دیگر، توصیه به عفو و گذشت، حتی در جایی که حق قصاص وجود دارد، از دیگر تعالیم برجسته ایشان است؛ همان مفهومی که قرآن کریم در آیه ۱۷۸ سوره بقره به آن اشاره دارد و میفرماید با وجود حق قصاص، اگر کسی بگذرد، کار نیکی انجام داده است: «…فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیهِ بِإِحْسَانٍ…».
از پارادایم جدل تا گفتوگوی همدلانه
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب با تاکید بر تعاملات ادیان در عصر جدید تصریح کرد: باید پذیرفت اختلافاتی در آموزههای الهیاتی وجود دارد، اما اینها نباید مانع گفتوگو شود. در گذشته، رابطه میان مسلمانان و مسیحیان عمدتاً خصومتآمیز و جدلی بود، اما در دوره جدید، پیروان ادیان وارد «پارادایم گفتوگو» شدهاند. اقتضائات زمانه و ظهور چالشهای مشترکی مانند سکولاریسم، الحاد و بهویژه جریانهای «معنویتگرا» که خود را در چارچوب هیچ دین رسمی نمیگنجانند، ادیان الهی را به انسجام و تعامل بیشتر سوق داده است.
وی افزود: گفتوگو هرگز به معنای کوتاه آمدن از باورهای خودی نیست، بلکه به معنای احترام متقابل برای رسیدن به معرفت بیشتر و رفع سوءتفاهمهاست. هدف نهایی این است پیروان ادیان بتوانند در مورد معضلات جهان معاصر با یکدیگر همکاری عملی داشته باشند. این گفتوگو هم جنبه معرفتشناسانه دارد و هم جنبه تعامل و همکاری و هیچ منافاتی میان این دو وجود ندارد.
آخرالزمان و تفسیری برای وحدت
دکتر مفتاح گفت: باور به بازگشت عیسی مسیح، هم در مسیحیت و هم در اسلام (براساس روایات) یک اصل مهم است و نقطه اشتراک بزرگ یعنی «باور به بازگشت» میتواند محور وحدت باشد. روایات ما میگویند حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان در کنار حضرت مهدی(عج) قرار میگیرد. این یعنی ما باید یک تفسیر همدلانه از آخرالزمان داشته باشیم.
دکتر مفتاح در پایان تأکید کرد: هدف موعود در ادیان مختلف، با وجود تفاوتها، میتواند واحد باشد. این نگاه، در برابر تفاسیر خصمانهای مانند مسیحیت صهیونیستی قرار میگیرد که آخرالزمان را صحنه جنگی میان جهان اسلام (به عنوان نماینده شر) و خودشان (به عنوان نماینده خیر) تصویر میکنند. باید مراقب باشیم تفسیری که از آخرالزمان ارائه میشود، به تقابل نینجامد. این چشمانداز مشترک به آینده جهان، با وجود تمام تفاوتهای کلامی، یک همافقی استراتژیک است که میتواند زمینهساز همکاری و همدلی عمیق برای ساختن دنیایی بهتر، بر پایه همان محبت و اخلاق الهی باشد که پیامبران منادی آن بودند.