کتاب «سنن النبی» اثر علامه طباطبایی؛ فیلسوف، عارف، فقیه و مفسر قرآن
مطالعه کتاب «سنن النبی» علامه طباطبایی، اگرچه در آغاز با انگیزۀ توجه به جایگاه مؤلف «من قال» و عظمت شخصیتی چون علامه طباطبایی آغاز شد، اما باید اعتراف کنم که محتوای اثر «ما قال» ـ فارغ از هویت نویسنده ـ به خودی خود چشمگیر و دلنواز است.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی آورده است:
چند روز پیش، به طور اتفاقی، وقتم در دانشگاه صرف مرور بخشی از «تفسیر طبری» بر قرآن شد و در جستجو پیرامون برخی مفاهیم، به کتاب «سنن النبی (ص)» علامه طباطبایی برخوردم. بعد از چهل سال طلبگی و به اندازۀ دو سوم همین چهل سال، زیستِ دوزیستی حوزوی و دانشگاهی، این کتاب را نشنیده و نخوانده بودم. فایل پی دی اف کتاب را با ترجمۀ فارسی مترجم معروف برخی متون کلاسیک عربی، آقای استاد ولی، یافتم و مشغول خواندن شدم. بیش از یک سوم کل کتاب را با شعف و همدلی و بدون قضاوت، نقد فکری یا خردهگیری مبتنی بر یافتهها و تجربۀ زیست مدرن و جدید، خواندم. باید بگویم و اظهار کنم که واقعاً از این بخش و تا اینجا که خواندهام، بسیار لذت بردم.
من در کتابخانۀ خودم در منزل، کتابهای «سنن ابن ماجه» و «تاریخ طبری» را دارم و گاهی به مناسبتی، متن عربی آنها را مرور میکنم.
چندی قبلتر، یعنی حدود دو سال پیش، از روی کنجکاوی جامعهشناسانه — که رشتۀ تخصصی دکتریام اقتضا میکند — به کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه در قم رفتم تا هم مطالعه کرده باشم و هم منش و کنش و مکان و فضای کتابخانهای را که معمَّمان و طلاب در آن آمد و شد دارند، مشاهده کنم و از سوی دیگر، کمی هم حال و هوای حوزویام — در کنار زیست دانشگاهی این روزهایم که غالب است — زنده شود و با مکان و فضای سنتی محک بخورد.
در سالن مطالعۀ کتابخانه، در قفسۀ باز کتابهای مرجع، چشمم به یک دورۀ کتاب ۱۲ جلدی عربی در بارۀ سنن نبوی (شامل آداب و ادب و شکل و شمائل و کردار و رفتار پیامبر اسلام) افتاد که مؤلف آن مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی است. جلد اول «الصحیح من سیرة النبی» را برداشتم و مقدمۀ آن را خواندم و برخی جلدهای دیگر را به طور تصادفی برداشته و ورق زدم.
در مقدّمۀ کتاب، مؤلف که گویی به عنوان محققی آگاه از حال و هوای شیعیانِ لبنان و عرب از یک سو، و شیعیان غیر عربزبان — به ویژه ایران — از سوی دیگر، به کمبودی پژوهشی در میراث شیعی پی برده، کوشیده است با واژگانی سنجیده و دقیق، انگیزه و دلیل خویش را برای تدوین این مجموعه بیان کند. عبارتهای اصلی را به خاطر ندارم، اما تا آنجا که در خاطرم هست، با این مضمون اشاره میکند که در قلمرو پژوهش و نگارش شیعی، بهویژه در سنّت امامیّه، بررسی سنن و سیرۀ نبوی به شکلی جامع و کامل صورت نپذیرفته است. من نیز با این دیدگاه مؤلف موافق هستم.
در بررسی این اثر باید گفت که کتابی کمنظیر و در نوع خود بیسابقه است. در قلمرو میراث مکتوب جهان اسلام، هنگامی که پای سیره و سنن پیامبر اسلام به میان میآید، آثار مکتوب محققان و مورخان و محدثان اهل سنت چشمگیر است. مکاتب چهارگانۀ فقهی و کلامی اهل سنت، با تعریفی که از سنت ـ در کنار قرآن ـ به عنوان منبع شناخت و استنباط احکام شرعی ارائه میدهند، صرفاً سیرۀ نبوی را در برمیگیرد؛ حال آنکه سیره و سنن خلفای راشدین و دیگر اهل بیت و خلفا و عالمان پسین، به خودی خود منبع شریعت به شمار نمیآید، بلکه بیشتر در قالب زندگینامۀ پیشوایان جای گرفته و نقشی تفسیری و تبیینی در نسبت با سنن النبی ایفا میکند. در مذهب شیعه (مذهب جعفری)، ما بیشتر با مجموعههایی سر و کار داریم که مربوط به احادیث، روایات، کلمات و زندگانی ائمه و اهل البیت علیهم السلام است.
خلاصه آنکه مطالعه کتاب «سنن النبی» علامه طباطبایی، اگرچه در آغاز با انگیزۀ توجه به جایگاه مؤلف «من قال» و عظمت شخصیتی چون علامه طباطبایی آغاز شد، اما باید اعتراف کنم که محتوای اثر «ما قال» ـ فارغ از هویت نویسنده ـ به خودی خود چشمگیر و دلنواز است و انگیزهای برای سنجش خویش در ترازوی سیرۀ پیامبر میشود.
متأسفانه ما حوزویان بهطور خاص، و جامعهی علمی حوزوی و دانشگاهی بهطور عام، و شیعیان در کلیت خود، کمتر به شخصیت و حیات پیامبر در بستر زیست طبیعی-اجتماعی (بیو-سوسیو) ایشان توجه نشان دادهایم. این در حالی است که محققان غربی، با تکیه بر زیرساخت عقلانی و سکولار فرهنگ خود، این بُعد از زندگی پیشوایان دینی مسیحی و حتی دیگر ادیان را به دقت واکاوی کردهاند.
در پایان، اگر کمی رمانتیستی و عاطفی اظهار نظر کنم: نمیدانم چرا اینقدر در حال خواندن کتاب، شاد و دلخوش شدم و همزمان، از «خودسنجی» بر مبنای آنچه میخواندم، خوشحال و شکرگزار بودم. ترجمۀ کتاب بسیار روان و دقیق است. مثل رمان، خواندن آن شبیه سر خوردن روی شیب کند و همراه با جریان نسیم است.
طولانی شد، اما چون سخن از منش و مرام است و من نیز کتابی از استاد اخلاق و عرفان، علامه طباطبایی — که منش و مرام نبوی داشت — خواندم، معرفی آن به درازا کشید. خواستم با کلماتم، شما را در لذتی که از ارتباط محققانه و پیوند عاطفی با «سنن النبی» و پیامبر عزیز اسلام چشیدم، سهیم کنم. خواندنیها کم نیستند، ما کم خواندیم!