سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر الهی‌منش با موضوع «قرآن؛ سرچشمه‌ی معارف عرفانی»

تاریخ انتشار:

حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر الهی‌منش در سخنرانی خود با موضوع «قرآن؛ سرچشمه‌ی معارف عرفانی» با بیان اینکه معارف عمیق و عرفانی اسلام برگرفته از ذات قرآن کریم است، اظهار داشت:
«از دیرباز برخی تلاش کرده‌اند معارف عرفانی اسلام را برگرفته از منابع بیگانه معرفی کنند و ادعا دارند که اندیشه‌های گنوسی، بودایی، هندو یا زرتشتی بر اندیشه‌های اسلامی اثر گذاشته است؛ در حالی‌که قرآن و معارف قرآنی، خود به اندازه‌ی کافی غنی و کامل است و هیچ نیازی به اقتباس از دیگران ندارد.»

وی با اشاره به دیدگاه برخی از اساتید معاصر که منشأ فلسفه و عرفان اسلامی را اندیشه‌های غربی دانسته‌اند، افزود:
«این برداشت، از نظر روش‌شناسی نادرست است. در تاریخ علم، گاهی معارف در تمدن‌های مختلف هم‌زمان پدید می‌آیند، بی‌آنکه اقتباسی صورت گرفته باشد. این پدیده را “توارد” می‌گویند؛ یعنی ممکن است یک حقیقت واحد در ذهن چندین نفر در نقاط مختلف جهان القا شود. لذا شباهت مفاهیم، دلیلی بر اقتباس نیست.»

دکتر الهی‌منش تأکید کرد:
«اگر در قرآن کریم معارفی وجود دارد که مشابه آن در دیگر ادیان نیز یافت می‌شود، این امر نشانه‌ی تأثیرپذیری نیست، بلکه نتیجه‌ی استمرار تعالیم انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ است. بسیاری از آنچه امروز در فلسفه یا عرفان یونان یا هند دیده می‌شود، در واقع ریشه در آثار پیامبران الهی دارد.»

وی در ادامه به تبیین جایگاه قرآن در بیان معارف توحیدی پرداخت و با اشاره به آیات آغازین سوره مبارکه حدید گفت:
«بر اساس بیان امام سجاد(ع)، آیات ابتدایی سوره حدید و سوره قل هو الله احد رزق و توشه‌ی مردم آخرالزمان است. در آیه‌ی “هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ” تنها او اول و آخر و ظاهر و باطن است و غیر از او چیزی اصالت ندارد. این همان حقیقتی است که عرفان اسلامی بر آن استوار است؛ یعنی همه‌ی هستی جلوه و ظهور اوست.»

استاد الهی‌منش با تفسیر آیه ۵۳ سوره فصلت – «سَنُرِیهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» – خاطرنشان کرد:
«در این آیه، سیر از معلول به علت بیان شده است؛ چه در آفاق و چه در انفس. انسان با تفکر در آفرینش و درون خویش در نهایت به این حقیقت می‌رسد که تنها او حق است. این سیر، در حقیقت همان برهان وجودی است که بزرگان حکمت متعالیه از آن سخن گفته‌اند.»

وی افزود:
«در ادامه‌ی آیه آمده است: “أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ”؛ این یعنی برای درک حقیقت الهی، همین کافی است که او بر هر چیز شاهد است. “شهید” در این آیه هم می‌تواند به معنای “مشهود” باشد و هم “شاهد”. اگر مشهود باشد، یعنی در هر چیزی که می‌نگریم، نخست چهره‌ی حق را می‌بینیم؛ و اگر شاهد باشد، یعنی هیچ حقیقتی جز با گواهی او اثبات نمی‌شود.»

او در پایان با اشاره به این نکته که «حق‌بودن همه‌ی موجودات به شهادت خداوند وابسته است» افزود:
«اگر خداوند گواهی دهد که این میز، میز است و این انسان، انسان است، آنگاه هستی معنا می‌یابد. پس او اصل و اساس وجود است و همه‌چیز به گواهی اوست.»

مطالب مشابه