عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: امام جزو مصادیق جمع قرب نوافل و قرب فرائض به صورت مقید است و اثرش این است که جایی که اقتضا ندارد به کثرت توجه کند، توجه نمی کند. اما همین خمینی وقتی که وظیفه عینی مستقیم به گوشش می آید ولو تنهاست، پا وسط می گذارد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجتالاسلام والمسلمین دکتر رضا الهیمنش در همایش بینالمللی نقش اندیشههای عرفانی امام خمینی(ره) در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران که در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، به موضوع «رابطه حق و خلق در اندیشههای عرفانی حضرت امام(ره)» پرداخت و اظهار داشت: از نگاه امام خمینی(ره)، عارفان یا اهل معرفت یا اهل ولایت هستند. ایشان مقام اهل معرفت را از مقام اهل ولایت پایین تر می دانند.
او افزود: اهل ولایت کسانی هستند که حقیقت توحید را به صورت شهودی در هستی حس می کنند که کمترین آن در حد توحید افعالی و ظهور آثار حق در هستی به صورت ملموس است اما اهل معرفت، اصحاب حکمت متعالیه صدرائیه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: از نگاه اهل عرفان، کل موجودات هستی چیزی جز ظهور نفس رحمانیه نیست. این نفس رحمانی به عنوان ماده کائنات به حساب می آید و نسبت به حق تعالی جلوه تام و تمام است و تمام اسماء الله و صفات الله به صورت کامل، مطلق و متعادل در این نفس رحمانی در تجلی است.
او افزود: از نفس رحمانی در کلمات امام تعبیر به مشیت الله شده است و از این حقیقت به معنای انسان کامل تعبیر شده است. در نگاه عرفانی امام، این مساله فقط یک بحث معرفتی نیست بلکه در عمل در زندگی شخص امام خود را نشان می دهد.
الهی منش ادامه داد: نامه امام خمینی(ره) به گورباچف برگرفته از همین نگاه است و لذا معتقد است همه انسان ها را باید دعوت به خیر کرد.
او با بیان اینکه نفس رحمانی جامع جلال و جمال است، گفت: جمال و جلال در انسان باید به صورت متعادل و همپا ظهور پیدا کند. ترامپی پیدا شد این تعادل را به هم می زند. کسی که نور ولایت در وجودش است، اینجا از باب اسم غیور احساس وظیفه می کند. گرچه ما وظیفه داریم صورت جمال را تا حد توان به منصه ظهور برسانیم اما اگر کسی بخواهد سد راه کمال بشر شود، اولیای خدا وظیفه خود می دانند که اسم غیور و قهار را به منصه ظهور بیاورند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تاکید کرد: نگاه عرفانی به امام این امکان را داد که از هیچ کس نترسد؛ بعد از اینکه در سال ۴۲ از تبعیدگاه اولیه به قم برگشت، در سخنرانی خود فرمود: «به خدا خمینی از احدی نمی ترسد» و این را در عمل نشان داد.
او گفت: در مباحث عرفانی چهار قرب مطرح است؛ قرب نوافل، قرب فرائض، جمع قرب نوافل و قرب فرائض به صورت مقید و جمع قرب نوافل و قرب فرائض به صورت مطلق. انسان کامل که می خواهد در جهان مدیریت هستی را به دست گیرد، کیست؟ کسی که آثار نوافل و آثار فرائض در او جمع شود. این جمع در انسان کامل که پیامبر اکرم (ص) و آل طاهرینش است به صورت مطلق و تام است اما هرچه از آنها پایین بیائیم اشکال ندارد به صورت مقید باشد. مرحوم امام جزو مصادیق جمع قرب نوافل و فرائض به صورت مقید است و اثرش این است که جایی که اقتضا ندارد به کثرت توجه کند، توجه نمی کند. اما همین خمینی وقتی که وظیفه عینی مستقیم به گوشش می آید ولو تنهاست، پا وسط می گذارد.