رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: جوهر عرفان و گوهر اصلی عرفان زیربار غیرخدانرفتن است و از غیرخدابریدن است و به همین دلیل است که می بینیم، رهبران انقلاب های شمال آفریقا اکثرا رهبران فرق صوفیه هم بودند.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب در همایش بینالمللی نقش اندیشههای عرفانی امام خمینی(ره) در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران که در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، به موضوع «تأثیر تصوف بر انقلاب کشورهای اسلامی» پرداخت و بیان داشت: علامه طباطبایی در سفری که به لندن داشتند، فرموده بود: «راه ورود اسلام به غرب از راه عرفان است» و این جمله کلیدی است.
او با نقل خاطره ای از دکتر حامد الگار اشاره کرد و گفت: پروفسور الگار در دیداری که با ما در ایران داشت، به من گفت «این پرچمی که تو بلند کردی، پرچم عزت و استقلال تشیع است و این نشان آن است که تشیع اینقدر غنی است که در لحظه حاضر است با همه ادیان و مذاهب گفت وگو کند و این بالاترین پرچم افتخاری است که برافراشته شده است».
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب ادامه داد: از پروفسور الگار پرسیدم چرا زیاد به دیدار نقشبندیه می روید؟ او پاسخ داد چون آنها خلوت را در جلوت، طریقت را عین شریعت و شریعت را عین طریقت و خدمت به خلق را هم عین عبادت می دانند.
او ادامه داد: در یکی از جلسات خصوصی با ایشان، گفتم اگر این است بنابراین بزرگترین نقشبندی تاریخ، امام خمینی است. عارف باللهی که فقیه هم است و مملکت ما را اداره می کند پس طریقت او عین شریعتش است. خلوتش هم که می دانید در بین خلق است و خدمت به خلق را هم بالاترین عبادت می داند.
نواب با اشاره به نظر وبر در مورد عارف گفت: در نگاه وبر، عارف جنبه فردی دارد و پیامبر جنبه اجتماعی و ماموریتی. ولی ما می گوئیم در عرفان اسلامی، هم جنبه فردی و هم جنبه جمعی باهم در نظر گرفته شده است و لذا بزرگترین عارف بالله، پیامبر اکرم(ص) است و کسی در این، تردیدی ندارد.
او با بیان اینکه عرفان با امامت و امامت با عرفان قابل جمع است، بیان داشت: هدایت بشر از جلوه های بزرگ عرفان و دعوت به خدا از بزرگترین جلوه های عرفان است و رهبران واقعی عرفان در جهان کسانی بودند که دعوت به خدا کردند.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب براین باور است که جوهر عرفان و گوهر اصلی عرفان زیربار غیرخدانرفتن است و از غیرخدابریدن است و به همین دلیل است که می بینیم، رهبران انقلاب های شمال آفریقا اکثرا رهبران فرق صوفیه هم بودند.
او تصریح کرد: رهبران فرق تصوف، رهبران ظلم ستیز، دشمن ستیز و عرفان مدار بودند یعنی عرفان آنها اقتضا می کرده که باید از زیرسلطه غیرخدا در آمد. رهبران فرقه چشمیه در هند از رهبران مبارزه با استعمار انگلیس بودند، رهبران قادریه از الجزایر از رهبران ایستادگی در برابر استعمار فرانسه بودند، رهبران فرق تصوف در لیبی از کسانی بودند که در برابر استعمار ایتالیا ایستادند و این درس واقعی عرفان بود. آنچه امام به ما یاد داد برگرفته از عرفان بود و آن هم اینکه زیربار سلطه غیرخدا نرویم.
نواب بیان داشت: بسیاری از مناطق اسلامی مانند اندونزی توسط فرق صوفیه دعوت به اسلام شدند و نیز بسیاری از جنبش های اجتماعی توسط رهبران صوفیه رهبری شده است و عرفا نقش اول را داشتند. فرق صوفیه در خدمات اجتماعی و رواداری حرف اول را می زنند.
او ادامه داد: موجی از وهابیت جهان را گرفته است اما تنها جایی که زیربار نمی رود و در مدارا با تشیع حرف اول را می زند، الازهر مصر است. رئیس الازهر دهها مصاحبه با رسانه ها کرده است اما یکبار از دفاع از تشیع جدا نشده است و لذا اعتدال الازهر مرهون نگاه تصوف است. اخوان المسلمین هم به دلیل تمایلات عرفانی متصوفه حسن البنا موسس این جریان، حرکتی و صحبتی علیه تشیع تاکنون نکرده است.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب عنوان کرد: هرجا اسلام اعتدالی است که رواداری و تحمل سرلوحه آن است، جریان اخوانی متمایل به تصوف و عرفان است. اینکه جریان اخوان منحرف نشده و هنوز در برابر تشیع موضع نگرفته است، مرهون نگاه روادارانه و تحمل مدارانه ای است که حسن البنا ناشی از نگاه صوفیانه و عرفانی داشت.