دکتر محمدمهدی تسخیری مطرح کرد؛

اساس رسالت پیامبر(ص)، پرورش انسان برای رسیدن به قله‌های فضیلت اخلاقی است

تاریخ انتشار:

 در ماجرای معراج، پیامبر(ص) به مقاماتی رسید که هیچ پیامبری بدان نرسید.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، به نقل از ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی تسخیری، معاون ارتباطات و امور بین‌الملل دانشگاه ادیان و مذاهب در گفت‌وگویی به بررسی ابعاد مختلف برتری پیامبر اسلام(ص) نسبت به سایر انبیا، جایگاه ایشان در منظر اندیشمندان جهان، اهداف بعثت، جلوه‌های شجاعت و بخشندگی پیامبر(ص)، و اهمیت حدیث ثقلین و نقش راهبردی آن در هدایت بشر پرداخت که بخش اول این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانیم:

 دلایل برتری پیامبر اکرم(ص) نسبت به سایر پیامبران چیست؟

«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ در پیامبر خدا برای شما سرمشق نیکویی است برای کسی که به خدا و روز بازپرس ایمان دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.» (سوره احزاب/ آیه ۲۱). با مراجعه به منابع اسلامی (قرآن و روایات) به دلایل متعددی برای برتری پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) نسبت به سایر پیامبران می‌رسیم، به بعضی از آنها به عنوان نمونه اشاره می‌کنم.

نخست مقام قرب الهی؛ در ماجرای معراج، پیامبر(ص) به مقاماتی رسید که هیچ پیامبری بدان نرسید «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ، فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ؛ پس (فاصله اش با پیامبر)به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک‌تر شد، آن گاه به بنده‌اش آنچه را باید وحی می‌کرد، وحی کرد.(سوره نجم/ آیه ۹ و ۱۰). این آیات بیانگر قرب مقام پیامبر(ص) است که در حق هیچ پیامبری گفته نشده است. مقامى که جبرئیل امین مى‌فرمود: «بسیارى از کتب عرفانیّه وارد است که جبرائیل گفت: لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ؛ اگر از اینجا به بعد، من به‌اندازۀ یک بند انگشت نزدیکتر شوم، آتش مى‌گیرم.». این آیه مصداق این بیت شعر است که گفت:

مرغ کانجا پرید پر بنهاد /دیو کآنجا رسید سر بنهاد.

دوم، مقام خاتمیت؛ قرآن می‌فرماید: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست.»(سوره احزاب/ آیه ۴۰). پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر و شریعت او کامل‌ترین شریعت است که نیاز‌های بشر تا پایان تاریخ را پاسخ می‌دهد.

داشتن معجزه جاودان؛ معجزات پیامبران پیشین محدود به زمان خودشان بود (عصای موسی، زنده کردن مردگان توسط عیسی و غیره) اما معجزه پیامبر اسلام(ص)، قرآن کریم است که همیشگی و قابل تحدّی است و تا قیامت باقی است.

مقام شفاعت کبری؛ در روایات آمده که پیامبر اکرم(ص) در قیامت صاحب «مقام محمود» است و شفاعت گسترده او شامل همه امت‌ها می‌شود، چیزی که برای سایر پیامبران در این حد ثابت نشده است.

رسالت جهانی و ابدى؛ رسالت پیامبران دیگر غالباً منطقه‌ای و محدود به قوم خاصی و زمان خاص است. ولی پیامبر اسلام (ص)؛ فرستاده جهانیان است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم»(سوره انبیا/آیه ۱۰۷). کمال اخلاقى منحصر در اوست. خداوند درباره اخلاق پیامبر(ص) می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.»(سوره قلم /آیه۴). اخلاق، رحمت، تواضع و انسان‌دوستی پیامبر (ص) به گونه‌ای بود که او را به عنوان «اسوه حسنه» معرفی کرد: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛قطعا براى شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى ‏كند»(سوره احزاب/آیه ۲۱).

جامعیت علم؛ طبق روایات، پیامبر اسلام(ص) علم انبیا را در اختیار داشت و از همه آنان برتر بود.

استمرار رسالت از طریق اهل‌بیت(ع)؛ یکی از برتری‌های رسالت پیامبر اسلام(ص) این است که امت او از طریق اهل‌بیت معصومین(ع) همواره از هدایت الهی برخوردار می‌شوند. البته هنگامی که به ویژگی‌های حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که محدود به بنی اسراییل و اقوام خود بوده است.

 پیامبر(ص) در اندیشه و منظر فیلسوفان و نویسندگان جهان چگونه تعبیر می‌شود؟

همانگونه که اشاره شد معجزات و کرامات و شریعت آنها محدود است، حال آنکه پیامبر اکرم(ص) معجزه جاودان و کرامات مستمری در زمان حیات و پس از آن دارند. بدون شک شخصیت پیامبر اسلام(ص) در طول تاریخ مورد توجه اندیشمندان، سیاستمداران، فیلسوفان و نویسندگان بزرگ جهان بوده است.

بسیاری از شخصیت‌های غیرمسلمان نیز با ستایش از اخلاق، رهبری و تأثیر ایشان سخن گفته‌اند. به عنوان نمونه: گوته، شاعر و متفکر آلمانی می‌گوید: «محمد شخصیتی است که بزرگ‌ترین تأثیر را بر بشریت گذاشت. او پیامبری بود که همه کارهایش با عقل و خرد همراه بود.»

مایکل هارت، نویسنده کتاب صد نفر شخصیت تأثیرگذار تاریخ تصریح دارد: «انتخاب محمد(ص) در صدر فهرست من، به خاطر نقش بی‌نظیر او در تاریخ بشریت است. او تنها شخصیتی است که هم در عرصه دین و هم سیاست بیشترین نفوذ را داشته است.»

توماس کارلایل، فیلسوف و نویسنده اسکاتلندی در مقام تجلیل ز پیامبر اشاره می‌کند: «او (محمد) یک قهرمان راستین است. سخنش آتشین و صادقانه بود و دروغ در کلام و عمل او راه نداشت.» مهاتما گاندی، رهبر استقلال هند می‌گوید: «من به زندگی پیامبر اسلام(ص) توجه کردم. دیدم که او با فقر زندگی کرد، با همه ساده بود و در عین حال قلب‌ها را تسخیر کرد. پس فهمیدم که اسلام آن‌گونه که غرب می‌گوید دین شمشیر نیست، بلکه دین محبت است.»

لئو تولستوی، فیلسوف و نویسنده روس بر این باور است که «محمد(ص) پیامبری است که مردم را به نور حقیقت هدایت کرد. او بزرگ‌ترین خدمت را به انسانیت داشت.» و ده‌ها شخصیت غیر مسلمان در رابطه عظمت حضرت قلم فرسایی کرده‌اند و تالیفات گسترده‌ای دارند.

پیامبر اسلام(ص) جامع همه فضائل و کمالات انبیاست و در عین حال ویژگی‌هایی دارد که هیچ پیامبر دیگری به تنهایی واجد آنها نبوده است.

 مهمترین اهداف بعثت پیامبر اکرم(ص) براساس منابع اسلامی چیست؟

طبق منابع اسلامی، یکی از مهم‌ترین اهداف بعثت پیامبر اکرم(ص) «تکمیل مکارم اخلاق» معرفی شده است. پیامبر خدا در حدیث مشهور فرمود: «إِنَّمَا بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلاق؛ من تنها برای کامل ساختن فضایل اخلاقی برانگیخته شدم». این روایت نشان می‌دهد که رسالت پیامبر(ص) تنها در آموزش احکام یا تشکیل جامعه دینی خلاصه نمی‌شود، بلکه اساس آن بر پرورش انسان و رساندن او به قله‌های فضیلت اخلاقی است.

اخلاق زیربنای دین است؛ اگر اخلاق کامل شود، ایمان، عبادت و عدالت اجتماعی هم درست خواهد شد. شاید معنای لفظی عبارت فوق این باشد که گویی پیامبر پ(ص) برای اعتلای مکارم اخلاقی مبعوث شده است، اما اینگونه بیان کردن برای نشان‌دادن جایگاه اخلاق در جوامع بشری است که هرگاه بشریت متخلق به اخلاق عالی بودند جز صلح، صفا، امنیت و محبت و برادری چیزی دیده نمی‌شد، گرچه کمال اخلاق تنها هدف بعثت نبود و قرآن کریم اهداف دیگری را نیز بیان می‌کند همانند تزکیه، تربیت انسان، تعلیم کتاب و حکمت، برپایی عدالت و قسط و هدایت مردم به سوی ترقی در تمام صحنه‌های مادی و معنوی است. برخورداری از اخلاق هدف محوری و روح همه اهداف بعثت است، به‌گونه‌ای که سایر اهداف هم در خدمت این غایت قرار می‌گیرند.

اینکه قرآن می‌فرماید: «یُزَکِّیهِمْ»(سوره جمعه/آیه ۲). تزکیه یعنی پاک‌سازی درون از رذائلی مثل کبر، حسد، حرص و آراستن به فضائلی مثل تواضع، صبر، صداقت. یعنی تزکیه همان تربیت اخلاقی است و تکمیل آن همان کمال مکارم اخلاق است و یا هنگامی که می‌فرماید: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ؛ و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد» (سوره جمعه/آیه ۲) یاد دادن کتاب و حکمت یعنی فراهم کردن شناخت درست و این شناخت، پایه اخلاق است چون کسی که حق و باطل را نشناسد، نمی‌تواند انتخاب اخلاقی کند پس تعلیم کتاب و حکمت، زمینه‌ساز اخلاق متعالی است.

همچنین می فرماید: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكي‌ها به سوى روشنايى بيرون آورى»(سوره ابراهیم/آیه ۱). ظلمات، یعنی جهل، ظلم، شهوت و بی‌اخلاقی؛ نور، یعنی علم، ایمان و فضیلت. حرکت از ظلمت به نور همان حرکت از بی‌اخلاقی به اخلاق الهی است.

و در جایی دیگر فرمود: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ تا مردم به عدالت بر خیزند.»(سوره حدید/آیه ۲۵). عدل یک ارزش اخلاقی است، پیامبران آمدند تا اخلاق فردی به سطح جامعه کشیده شود و عدالت اجتماعی تحقق پیدا کند، بدون اخلاق، عدالت واقعی ممکن نیست. به همین دلیل پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلاق» همه اهداف بعثت (تعلیم، تزکیه، عدالت، نورانیت) ابزار‌ها و مراحل تکمیل اخلاق‌اند.

چرا پیامبر(ص) به بخشنده‎‌ترین مردم معروف بود؟

پیامبر اکرم(ص) الگوی جامعه بشری است، از این‌رو زندگی پیامبر(ص) سرشار از نمونه‌های روشن بخشندگی و شجاعت است. چه پیش از بعثت و چه پس از آن با آنکه در سخت‌ترین شرایط بسر می‌بردند. حضرت(ص) به «جوادترین انسان‌ها» معروف بودند در تاریخ آمده است که در مکه هرکس چیزی از او می‌خواست، حتی اگر خودش نیازمند بود، می‌بخشید.

روایت است که هیچ‌گاه به شخصی جواب نفی نداده است. مردی بادیه‌نشین از پیامبر(ص) چیزی خواست. پیامبر(ص) آن‌قدر به او بخشید که مرد شگفت‌زده شد و با صدای بلند گفت: «ای قوم من! مسلمان شوید که محمد آن‌قدر می‌بخشد که از فقر نمی‌ترسد.» این ماجرا باعث شد گروهی از قبیله آن مرد جذب اسلام شوند و این نشان می‌دهد که بخشندگی پیامبر (ص) حتی دل دشمنان را نرم می‌کرد و سبب گسترش اسلام می‌شد.

پس از فتح حنین، غنیمت‌های بسیار زیادی به دست مسلمانان رسید، پیامبر(ص) بخش بزرگی از آن را به تازه مسلمانانی که پیش از آن آزار فراوانی به پیامبر(ص) رسانده بودند، بخشید تا دل‌هایشان جذب اسلام شود اما بعضی از آنان دم گرم حضرت در قلب آهنین و سردشان اثر نکرد که نکرد و این لطف را به بدترین وجه در حق خاندان پیامبر(ص) پاسخ دادند.

بار‌ها لباس و غذای خود را به نیازمندان می‌بخشید و خودش ساده‌ترین زندگی را داشت. حتی گفته‌اند که هرگاه مالی به او می‌رسید، نمی‌خوابید مگر آنکه آن را در راه خدا انفاق کند. بخشندگی پیامبر(ص) فقط در مال نبود، بلکه در گذشت و عفو نیز تجلی داشت مثل بخشش دشمنان در فتح مکه که فرمود: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاءُ؛ بروید، همه آزادید). همان آزادشده‌هایی که هنگام به قدرت رسیدن، زنان و کودکان خاندان پیامبر(ص) را به اسارت بردند.

حجت الاسلام و المسملین دکتر محمدمهدی تسخیری در بخش بعدی این گفت‌وگو به بررسی ابعاد مختلف برتری پیامبر اسلام(ص) نسبت به سایر انبیا، جایگاه ایشان در منظر اندیشمندان جهان، اهداف بعثت، جلوه‌های شجاعت و بخشندگی پیامبر(ص)، و اهمیت حدیث ثقلین و نقش راهبردی آن در هدایت بشر پرداخت که بخش دوم این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانیم:

چرا پیامبر(ص) به شجاع‌ترین مردم معروف بود؟

شجاعت حضرت زبانزد همه بود چه آن‌ زمانی که در غار حرا مستقر می‌شدند و چه در میدان جنگ و چه در ایستادگی در برابر ظلم و جهل بود. در سال‌های نخست بعثت، در برابر مشرکان ایستاد نه از تهدید چند باره آنها ترسید و نه فریب تطمیع آنان را خورد و نه در برابر تهدید قریش دست از مبانی اعتقادی خویش برداشت بلکه خطاب به عموى بزرگوارشان ابوطالب(ع) فرمود: «يَا عَمُّ، وَاَللَّهِ لَوْ وَضَعُوا الشَّمْسَ فِي يَمِينِي، وَالْقَمَرَ فِي يَسَارِي عَلَى أَنْ أَتْرُكَ هَذَا الْأَمْرَ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ، أَوْ أَهْلِكَ فِيهِ، مَا تَرَكْتُهُ؛ ای عمو، به خدا قسم، اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند، به این شرط که این امر (اسلام) را رها کنم تا خداوند آن را غالب گرداند یا در آن هلاک شوم، آن را رها نخواهم کرد» و بی‌پروا حق را بیان کرد، و هر چه تهدید و آزار قریش افزایش پیدا می‌کرد مقاومت حضرت روزافزون‌تر می‌شد.

در جنگ بدر در میدان جنگ حضرت پایدارترین، امید دهنده‌ترین و شجاع‌ترین رزمنده بود و در جنگ احد، وقتی سپاه شکست خورد و شایعه قتل پیامبر (ص) منتشر شد، اکثر رزمندگان پا به فرار گذاشتند و دشمنان گمان کردند که به پیروزی نهایی رسیدند و اسلام تمام شد اما ایشان استوار ایستاد و جراحات فراوانی را‌متحمل شد تا یاران را جمع کرد و جنگ مغلوبه را مغلوب و به سرانجام رساند.

در جنگ حنین نیز همین شجاعت و صلابت پیامبر (ص) بود که موجب شد، هنگامیکه سپاه مسلمانان دچار هجوم ناگهانی شد و بسیاری عقب نشستند، پیامبر (ص) به تنهایی ایستاد و با صدای بلند فرمود: «أَنَا النَّبِیُّ لا کَذِب، أَنَا ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِب؛ من پیامبرم و دروغ نمی‌گویم، من فرزند عبدالمطلب هستم. همین صلابت، یاران را بازگرداند. ومعادلات را تغییر داد. شجاعت پیامبر (ص) فقط جسمی نبود، بلکه شجاعت اخلاقی و روحی هم بود، ایستادگی در برابر فشار اجتماعی، تحمل آزار و ادامه دادن راه حق.

بخشندگی پیامبر (ص) در انفاق مال، گذشت از دشمنان و عطوفت با فقرا آشکار است و شجاعت پیامبر (ص) در میدان جنگ، در تبلیغ حق و در ایستادگی در برابر ظلم و جهل جلوه دارد.

 نقل حدیث معروف ثقلین در منابع مختلف شیعه و سنی با یکدیگر دارای اختلاف است؟

کتاب‌های متعددی درباره این حدیث به صورت مستقل چاپ و منتشر شده است از جمله آنها «موسوعةُ حدیثِ الثَّقلین» در چهار جلد است. حدیث ثقلین در منابع مختلف شیعه و اهل‌سنت با عبارت‌های گوناگون از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است.  این حدیث در کتاب کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه، چنین نقل شده است: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی. أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکُمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَیْنِ وَ الثَّقَلَانِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِکُوا وَ لَاتُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم‏‏؛ من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل‌بیتم هستند.‌ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید. پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد؛ یعنی کتاب خدا و اهل‌بیتم. بر ایشان پیشى نگیرید که هلاک می‌شوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند.» قرآن به ما می‌فرماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» (سوره انفال/آیه ۶۰) یعنی همیشه برای آینده و دفاع از خود آماده باشید.

امام کاظم (ع) می‌فرمود: «لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیَاهُ لِدِینِهِ، أو دِینَهُ لِدُنیَاهُ؛ کسی که دنیا و آخرتش را با هم مدیریت نکند، از ما نیست.» پس بر انسان مؤمن است که نه فقط به عبادت و آخرت توجه دارد، بلکه برای کار، تحصیل، اقتصاد خانواده و آینده فرزندان هم برنامه‌ریزی می‌کند پس در هر موقعیت روزمره، خانواده، کار، تحصیل، اخلاق، مشکلات اجتماعی اگر یک نگاه به قرآن داشته باشیم و یک نگاه به سیره اهل بیت (ع)، راه درست را پیدا می‌کنیم.

راستی اگر جامعه اسلامی ما به این‌وصیت پیامبر (ص) عمل می‌کرد، امروزه اینگونه تحت ستم بود؟ جامعه‌ای که در ریز قضایا با هم اختلاف دارند، از کشور کوچک و عقده سرطانی به نام رژیم غاصب صهیونی در عزا است، ثروت‌ها مادی و معنوی و انسانی آنها به تاراج رفته است، در اختلافات خود نزد دشمنان خود به حکمیت می‌نشینند با آنکه قرآن آنها را از این امر منع کرده است، ثروت‌های جامعه اسلامی در خدمت طرح‌های بزرگ غیر مسلمانان و دشمنان آنهاست، حال آنکه نسبت بزرگی از جامعه اسلامی در فقر بسر می‌برد، با آنکه از ولایت‌پذیری دشمنان منع شده‌اند اما متاسفانه تحت ولایت آنها هستند، همکاری قوی اقتصادی، نظامی و امنیتی و گاهی فرهنگی و علمی با دیگران، اما نسبت به یکدیگر نامهربانند و این برخلاف فرمایش قرآن که از آنها می‌خواهد تا  «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» باشند.

پس بیایید تا در این ۱۵۰۰ سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص) به این وصیت پیامبر (ص) با جدیت و تدبر بنگریم تا بقیه عمر را با تبعیت کامل به رستگاری و عظمت و قدرت و اخوت و عزت و استقلال و سربلندی برسیم. حدیث ثقلین در صحیح مسلم از زید بن اَرقَم چنین نقل شده است: «وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ: أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللهِ فِیهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ فَحَثَّ عَلَى کِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی؛ من در میان شما دو چیز گرانبها باقی می‌گذارم: نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است. پس به کتاب خدا تمسک کنید. پیامبر (ص) بر کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد و سپس فرمود: و اهل‌بیتم، خدا را در حقّ اهل بیتم فراموش نکنید؛ اشاره به اینکه مسئولیت الهی خود درباره اهل‌بیت (ع) را فراموش نکنید.»

این حدیث با سند‌های گوناگون، از بیش از بیست تن از اصحاب پیامبر (ص) نقل شده است. سیدهاشم بحرانی در غایَةُالمَرام، ۸۲ حدیث با این مضمون از منابع مختلف شیعه، همچون کافی،  کمال‌الدین،  عیون اخبار الرضا (ع)،  بَصائِرالدرجات و ۳۹ حدیث از منابع اهل‌سنت، همچون صحیح مسلم، سُنَن تِرْمِذی، سنن نِسائی، سنن دارَمی و مسند احمد بن حنبل نقل کرده است.

 آیا درباره مصادیق عترت و اهل بیت(ع) در منابع مختلف شیعه و سنی اختلافی وجود دارد؟

درباره مصادیق عترت و اهل‌بیت (ع) در این حدیث، عالمان شیعه تصریح کرده‌اند که مراد امامان دوازده‌گانه شیعه هستند. در برخی روایات نیز به این مطلب تصریح شده است اما عالمان اهل‌سنت در تبیین مصادیق آن اختلاف‌نظر دارند؛ گروهی از آنان اصحاب کساء را اهل‌بیت و عترت پیامبر (ع) شمرده‌اند و بعضی آل‌علی، آل‌عقیل، آل‌جعفر و آل‌عباس را که صدقه بر آنها حرام است، اهل‌بیت پیامبر معرفی کرده‌اند.

برای نمونه شیخ صدوق در اثبات خالی نبودن زمین از حجت و شیخ طوسی در بحث ضرورت وجود امامی از اهل‌بیت (ع) در همه زمان‌ها، به این حدیث تمسک کرده‌اند.  علامه حلی در کتاب نهج‌الحق در اثبات خلافت امام علی (ع) و فیض کاشانی نیز در بحث از جایگاه قرآن، از این حدیث بهره برده‌اند.

از نظر عده‌ای از عالمان اهل‌سنت نیز این حدیث بر مودت اهل‌بیت (ع)، احسان و احترام به آنها، بزرگداشت آنان و ادای حقوق واجب و مستحب آنها تأکید می‌کند. برخی از عالمان اهل سنت، دلالت حدیث بر تمسک به اهل‌بیت (ع) را پذیرفته‌اند اما معتقدند تصریحی بر امامت و خلافت آنها ندارد.

وصیت پیامبر (ص) درباره قرآن و عترت چگونه توشه راه انسان باید قرار بگیرد؟

مراد پیامبر اکرم (ص) در حدیث معروف ثقلین این است که قرآن و عترت دو میراث گرانبهایی هستند که اگر انسان به آنها تمسک کند، هرگز گمراه نمی‌شود. این وصیت شریف باید توشه راه زندگی ما قرار بگیرد. قرآن کتاب هدایت است و باید آن را نه‌تنها بخوانیم، بلکه در معانی و پیام‌های آن تدبر کنیم، دستورالعمل اخلاقی، اجتماعی و عبادی ما را روشن می‌سازد و بدون آن زندگی انسان سرگردان می‌شود. اهل بیت (ع) همان کسانی هستند که پیامبر (ص) آنان را هم‌سنگ قرآن قرار داد، آنها تبیین‌کننده و شارح واقعی قرآن‌اند و راه درست فهم و اجرای آیات را نشان می‌دهند و قرآن بدون عترت، ممکن است به تفسیر‌های غلط و انحرافی کشیده شود و نیز عترت بدون قرآن هم جدایی از اصل منبع وحی خواهد بود پس هر دو با هم راه سعادت‌اند.

قرآن دستور می‌دهد و عترت نمونه عملی آن دستور‌ها هستند؛ مثلاً صبر امام حسین (ع)، عبادت امام سجاد (ع)، علم امام صادق (ع) و عدالت امام علی (ع)، تجسم قرآن در عمل‌اند و هرکس بخواهد در دنیا و آخرت راه درست را بپیماید، باید قرآن را چراغ عقل و دل قرار دهد و در عمل، پیروی از عترت را سرلوحه داشته باشد، تمسک به این دو، انسان را در برابر لغزش‌ها، فتنه‌ها و انحراف‌ها بیمه می‌کند.

وصیت پیامبر (ص) به قرآن و عترت یعنی اینکه انسان برای داشتن برنامه زندگی (قرآن) و الگوی عملی (عترت) همیشه باید به این دو تمسک کند تا مسیرش به سمت خدا روشن و بی‌انحراف باشد، خداوند در آیه ۱۳۴ آل‌عمران می‌فرماید: «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین؛ پرهیزگاران کسانی‌اند که هنگام خشم، خشم خود را فرو می‌برند و دیگران را می‌بخشند.»

امیرالمؤمنین علی (ع) بار‌ها در موقعیت‌هایی که دشمنان به او دشنام می‌دادند یا بی‌ادبی می‌کردند، با خشم پاسخ نداد بلکه با سکوت و بزرگواری یا با سخن حکیمانه برخورد می‌کرد و اگر در خانواده یا محیط کار کسی ما را عصبانی کرد، به یاد می‌آوریم که قرآن می‌گوید «خشم را فرو ببر» و امام علی (ع) عملاً نشان داد چگونه این آیه را باید اجرا کرد پس به‌جای واکنش تند، آرام می‌شویم و گذشت می‌کنیم. این یعنی استفاده از قرآن و عترت به‌عنوان توشه راه.

مطالب مشابه