به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در جلسه دفاع از رساله دکتری دانشجو محمدجواد اسعدی با عنوان «همگرایی یا واگرایی تشیع و تصوف در اندونزی معاصر»، حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب به عنوان استاد راهنما، حجتالاسلام والمسلمین دکتر حکیمالهی به عنوان استاد مشاور و حجج اسلام دکتر مهدی فرمانیان، دکتر امیر جوانآراسته و دکتر یوسف غضبانی به عنوان استادان داور حضور داشتند.
در چکیده این رساله آمده است:
تصوف و تشیع که همزمان با ظهور و گسترش اسلام در اندونزی رواج یافته است، دو جریان مطرح و مؤثر در این کشور به شمار میآید. این دو جریان از گذشته تا حال در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی و مراکز علمی و فرهنگی کشور حضور چشمگیر و فعال داشته است. نقش برجسته اولیای نهگانه معروف اندونزی در ابتدای گسترش اسلام در این کشور بر کسی پوشیده نیست. آنها نخستین عالمان دینی به شمار میآیند که با گرایشهای عام صوفیانه و بدون انتساب به طریقت خاصی و بعضاً با گرایشهای شیعی توانسته بودند، اسلام را در این کشور رواج دهند. برخی از اولیای نهگانه، شیعه و از سادات و برخی هم از اهلسنتاند. علامه حمزه فنسوری (فی1590م)، اولین صوفی اندونزیایی پیرو طریقت قادریه است که نخستین بار این طریقت را در این کشور رواج داد. پس از وی، طرق دیگری از تصوف مثل نقشبندیه، قادریه نقشبندیه، تجانیه، چشتیه، شاذلیه، رفاعیه، شطاریه و غیره در این کشور رواج پیدا نموده است. در دوران معاصر پشتوانه رسمی صوفیان سنتی، سازمان نهضت العلما به شمار میآید. در مقابل آن، دو حرکت اصلاحی در تصوف سنتی به وجود آمده که بسیاری از تغییرات را در اندیشه مردم این کشور ایجاد نموده است، نخست حرکت اصلاحی به رهبری سازمان محمدیه و دوم حرکت سکولار و باورهای مادیگرایانه است که بهسرعت در این سرزمین رسوخ کرده و نمونه بارز آن در حال حاضر جریان اسلام لیبرال است.
از طرفی دیگر نقش مسلمانان شیعی نیز که هم زمان با ورود اسلام به اندونزی به این کشور وارد شدند، آشکار میباشد. وجود اسناد و آثار مختلف و متنوع به حضور شیعیان و تشکیل حکومتهای شیعی در گذشته در بخشهایی از اندونزی، همچون جزایر سوماترا، آچه، پاسای و ملاکا اشاره دارد. در دوره معاصر، شیعیان در بسیاری از نقاط اندونزی حضور داشته و در موقعیتهای مختلف اجتماعی، علمی و سیاسی نقشهای مختلفی ایفا میکنند. از آنجا که برخی از جریانهای تندرو و ضد شیعی در دوران حاضر در این کشور فعالیت گستردهای را آغاز نموده و در بسیاری از مؤسسات و مراکز دینی و علمی این کشور نفوذ قابل توجهی نمودهاند، همگرایی یا واگرایی میان تصوف و تشیع و بهویژه تعاملات سازنده بین آن دو، جهت حفظ وحدت اسلامی و نیز تقابل با جریانهای تندرو و افراطی امری مهم و راهبردی به شمار میآید. نظر به درهم تنیدگی جوامع شیعی و متصوفه در این کشور، پیوستگی و تعامل بین آن دو از گذشته دور تاکنون رایج بوده است. این پیوندها را میتوان در قالب پیوندهای اعتقادی و باورهای دینی، پیوندهای عملی و سلوکی، پیوندهای اجتماعی و همزیستی مطرح نمود. همچنین راهکارهای مختلفی برای همگرایی بین آن دو قابل طرح میباشد که در این پژوهش به آنها پرداخته شده است.
پژوهش حاضر به بررسی تصوف و تشیع در اندونزی و همگرایی یا واگرایی و نیز راهکارهای ایجاد همگرایی و تعامل بین این دو میپردازد و حاصل این پژوهش آن که نقاط همگرایی بین تشیع و تصوف تا حدی است که موارد واگرایی را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.
این تحقیق بر اساس روش توصیفی و تحلیلی همراه با مطالعات و گزارشهای میدانی که نقش اساسی را در شکلگیری این رساله ایفا کرده به سامان رسیده است.