اهمیت هفته وحدت در نظر حضرت امام خمینی(ره)

تاریخ انتشار:

هفته وحدت موجب عزت مسلمانان و خشم «دشمنان سکولار» از یک جهت و «متحجران» از جهت دیگر است.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مهدی تسخیری معاون ارتباطات و امور بین الملل دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان «اهمیت هفته وحدت در نظر حضرت امام خمینی(ره)» آورده است:

بدون شک هفته وحدت یادآور عزت مردمی است که سالیان سال در برابر ظلم طاغوتیان مقاومت کرده و عرش زورمداران را سرنگون کردند. هفته وحدت موجب عزت مسلمانان و خشم «دشمنان سکولار» از یک جهت و «متحجران» از جهت دیگر است؛ بیش از دو قرن تلاش این دو جبهه، خواسته یا ناخواسته، برای ایجاد تفرقه و نفاق میان مسلمانان و تلاش برای به غارت بردن ثروت انسانی و مادی جامعه ایرانی و اسلامی توسط استعمارگران اندیشه و میهن و نیز هدر دادن این ثروت‌ها به واسطه افراط‌گرایان، موجب ضعف جامعه ایرانی بود. هر دو جناح مایه نفاق و شکست بودند که به فرموده حضرت امام خمینی(ره) ضربه متحجران اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست: «عده‌‏ای مقدس‌نمای واپس‌گرا همه چیز را حرام می‏‌دانستند و هیچ‌‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است.» (صحیفه نور، جلد 21 ص 92) این توصیف حضرت امام(ره) گویای سختی‌های قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که از این گروه، متوجه جامعه ایرانی و ایمانی شده است.هفته وحدت در منطق انقلاب اسلامی، ویژگی‌های پنهان شده جامعه ایرانی و اسلامی را نمایان کرد. در این نوشته به بعضی از این ویژگی‌ها اشاره می‌کنیم که بیانگر اهمیت این هفته و هشداردهنده غفلت زدگان است؛

1-هفته وحدت پاسخ مثبت به «ندای وحی» و «ندای فطرت انسانی» و «ندای عقلانیت» است. کتاب آسمانی ما در لزوم این وحدت بیان می‌دارد: «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دل‌هاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه‌هاى خود را براى شما روشن مى‌کند، باشد که شما راه یابید.» (آیه ۱۰۳ سوره آل عمران)

2- هفته وحدت یادآور وحدت پیروان همه ادیان آسمانی نه فقط در جامعه ایرانی بلکه در سراسر جهان بشری است و این میسر نشد جز اینکه سفارش انبیای الهی برای حفظ وحدت در میان مسلمانان را در جامعه پیاده کرده‌ایم.

قرآن کریم می‌فرماید: «از [احکام] دین، آنچه را به نوح درباره آن سفارش کردیم، براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازى مکنید، بر مشرکان آنچه ایشان را به سوى آن فرا مى‌خوانى، گران مى‌آید. خدا هر که را بخواهد، به سوى خود برمى‌گزیند و هر که را که از در توبه درآید، به سوى خود راه مى‌نماید.» (آیه 13 سوره شوری)

3- دعوت جامعه ایرانی و نیز اسلامی به وحدت و انسجام و یکپارچگی موجب ناامیدی کسانی شد که مدت مدیدی از تفرقه ملت ما سوء استفاده کردند و بر گرده ما مسلط شدند؛ آنانی که حاکمیت را حق مشروع چپاولگران پیرو نظام استکبار دانسته و مردم را از به دست آوردن حقوق طبیعی خویش محروم ساختند. «و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‌شوند، مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى. بگو: در حقیقت، تنها هدایت خدا است که هدایت [واقعى] است.»

«و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد، باز از هوس‌هاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت.» (آیه۱۲۰ سوره بقره)

4- هفته وحدت تهدیدها را به فرصت‌های ارزنده بدل کرد. جاهلان از یک طرف و غرض‌ورزان از طرف دیگر به دنبال این بودند و هستند تا از یک اختلاف تاریخی درخصوص زمان ولادت حضرت ختمی مرتبت (که درود خدا بر او و خاندان پاک و مطهرش باد) سوء ‌استفاده نموده و آن را عامل تفرقه جلوه دهند و پیروان راستین پیامبر رحمت الهی(ص) را به جان هم اندازند تا دیگران با نظاره تمسخرآمیز و تحقیرکننده، ضمن به رخ کشیدن عقلانیت خود، ثروت معنوی و مادی مردم ما را به تاراج برند. حکمت حضرت امام خمینی(ره) چنان بود که تمام این توطئه‌ها برباد رفت: «اگر مسلمین وحدت کلمه داشتند، امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا کنند. این تفرقه در بین مسلمین است که باعث شده است که اجانب بر ما تسلط پیدا کنند. این تفرقه مسلمین است که از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا کرد و الآن هم ما گرفتار هستیم. واجب است بر همه مسلمین که با هم باشند. یک زمان حساسى است؛ ما بین حیات و موت مردد هستیم. ما الان مملکت‌مان یا باید تا ابد زیر یوغ استعمار و استبداد باشد، یا باید الان از این یوغ خارج شود. اگر وحدت کلمه را حفظ نکنید، تا آخر باید مبتلا باشید.» (صحیفه امام، ج 6، ص 84) و با این فریادهاى بیدارگریانه، کاخ آرزوهای بدخواهان درهم شد.

5- با هفته وحدت تفرقه ساختگی میان پیروان مذاهب اسلامی یا ادیان آسمانی برملا شد که قرن‌ها مورد بهره دشمنان ادیان و مذاهب بود؛ مرجع عالیقدر شیعه حضرت امام خمینی(ره) می‌فرماید: «در اسلام‏ بین شیعه و سنى ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنى نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمه‌ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم و با هم اجتماع‌مان را حفظ کنیم و کسى که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است یا مغرض. و نباید به این حرف‌ها گوش کنند. برادران سنى ما نباید به یک تبلیغاتى که از طرف دشمنان اسلام مى‏شود ترتیب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستیم، آنها با ما برادر هستند. این مملکت مال همه ما است، مال همه‌ما. مال اقلیت‌هاى مذهبى، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنت ما. همه ما با هم هستیم.

مسأله اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشه‏ اش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفاى اموى و خصوصاً عباسى درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست می کردند و [به اختلاف‏] دامن می زدند. این اختلاف کم‌کم اسباب این شد که در بین عوام از اهل سنت و عوام از اهل شیعه این تنافس [فخرفروشی و رقابت] پیدا شد… ائمه‌ اطهار ما(ع) کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازه‏هاى آنها بروند. زمان کم کم آمد به این طرف و قدرتمندان این کار را کردند براى اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند و خودشان هر کارى مى‏خواهند بکنند.» (صحیفه امام ج6، ص 94)

پرواضح است که هفته وحدت موجب خشنودی مسلمانان و خشم دشمنان است، هفته‌ای که براساس عقلانیت و تبعیت از رسول الله(ص) و ائمه طاهرین و پیروان راستین اسلام شکل گرفته است. حدیثی از امام صادق(ع) در این رابطه وجود دارد؛ امام صادق(ع) خطاب به زیدبن حشام می‌فرمایند: «ای زید! با مردم با اخلاق خودشان معاشرت کنید، در مساجدشان نماز بگزارید و مریضا‌ن‌شان را عیادت کنید و در تشییع جنازه‌هایشان حاضر شوید و اگر توانستید امام جماعت یا مؤذن آنها شوید. این کار را بکنید که اگر شما چنین عمل کردید، خواهند گفت: اینان جعفریان‌اند، خدا او را رحمت کند چه اصحابش را خوب تربیت کرده است؛ و اگر این امور را ترک نمودید، خواهند گفت: اینان جعفریان‌اند، خداوند جزایش را بدهد چه اصحابش را بد تربیت کرده است.» (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 383)