مبناي الاهياتي عدالت اجتماعي از نظر کليساي کاتوليک؛ برگزار شد

در تاریخ 18 تیر 1404جلسه دفاع سرکار خانم فاطمه رحيمي ثابت، رشته مطالعات تطبيقي اديان – گرايش الهيات مسيحي با عنوان« مبناي الاهياتي عدالت اجتماعي از نظر کليساي کاتوليک » با راهنمای دکتر احمدرضا مفتاح و مشاور دکتر مهراب صادق نيا و اساتید داور دکتر مرتضي صانعي، دکتر محمدتقي انصاري پور، دکتر حميدرضا شريعتمداري در سالن شهید بهشتی دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
چکیده
صلح پايدار، بهمثابه آرماني جهانشمول، در گفتمان دينيِ کليساي کاتوليک، در گرو تحقق عدالتي است که ريشه در تفسيرهاي الاهياتي دارد. اين پژوهش نشان ميدهد که شيوههاي تفسير آموزه الاهياتي «ملکوت آسمان و زمين»، بهعنوان يک مبنا، بر رويکرد و عملکرد کليساي کاتوليک در حوزه عدالت اجتماعي تأثير گذاشته است. مسئله محوري اين پژوهش، تبيين نقش اين مبناي الاهياتي در تحقق عدالت اجتماعي در کليساي کاتوليک است. عملکرد ضعيف کليساي کاتوليک نسبت به عدالت اجتماعي موجب شد تا زمينه واکاوي نقادانه مواضع و عملکرد کليسا در مسئله عدالت اجتماعي از سوي جريان¬هايي همچون الاهيات رهايي¬بخش فراهم شود. تحقيق حاضر از يکسو به غناي ادبيات حوزه عدالت اجتماعي در چارچوب انديشه کليساي کاتوليک کمک مي¬کند و از سوي ديگر، تفسير رسمي نهاد کليسا را در تقابل با خوانش الاهيات رهاييبخش – به عنوان جرياني درونکاتوليکي – مورد تحليل قرار ميدهد. اين پژوهش در چارچوب روش¬شناسي توصيفي-تحليلي و با روش تحليل انتقادي متون، اسناد رسمي کليسا (از جمله بخش¬نامه¬هاي پاپي، شوراي دوم واتيکان، و سند تلفيق 2024)، متون الاهيات رهايي¬بخش، و آثار انديشمندان برجسته¬اي مانند گوتيِرز، رالز و نيبور را نقد و بررسي کرده است. يافته¬ها نشان مي¬دهند که تفاوتهاي تفسيري از ملکوت، به دو الگوي عمليِ متمايز در عدالت اجتماعي منجر شده است: کليساي رسمي با تأکيد بر جدايي ساحت قدسي از زميني، عدالت را در چارچوب موعظه¬هاي اخلاقي و حمايت از نهادهاي خيريه محدود مي¬کند، در حالي که الاهيات رهايي¬بخش با خوانشي يکپارچه از ملکوت، عدالت را پروژه¬اي ساختارشکن و مبتني بر مبارزه با ستم سيستماتيک مي¬داند. تحليل داده¬ها حاکي از آن است که رويکرد کليساي رسمي در ايجاد تغييرات پايدار در راستاي عدالت اجتماعي ناتوان بوده است. در مقابل، الاهيات رهايي¬بخش با تشکيل کليساهاي پايه، مشارکت در جنبش¬هاي مردمي، و بازتعريف مفاهيمي مانند «گناه اجتماعي»، توانسته اصلاحات قانوني و توانمندسازي محرومان را محقق کند. مهم¬ترين دستاورد اين پژوهش، شناسايي تأثير مستقيم تفسير الاهياتي از ملکوت بر الگوهاي عملي عدالت اجتماعي است؛ به¬طوري¬که پذيرش نسبي الاهيات رهايي¬بخش در اسناد اخير کليسا (مانند سند تلفيق) بيانگر تحولي عظيم در جهت کارآمدسازي عملکرد اجتماعي کليسا است.
برای سرکار خانم دکتر فاطمه رحيمي ثابت آرزوی توفیق روزافزون داریم.